محمدرضا ترکی، شاعر و پژوهشگر فرهنگی از دلایل اختلال فرهنگی به جام‌جم می‌گوید

دفاع در خاکریزهای نبرد فرهنگی

محمدرضا ترکی را به شعرها، ترجمه‌ها و پژوهش‌های مهمش در ادبیات فارسی می‌شناسیم. البته حوزه فعالیت او تا به آنجا گسترده است که او را به تحقیق‌های بین رشته‌ای نیز کشانده است که در این میان کتاب «از واژه تا صدا»ی او درباره نسبت ادبیات و رادیو، یکی از کارآمدترین تحقیق‌ها در این حوزه است، البته این تجربه او محصول مدیریت چهارساله‌اش بر شبکه فرهنگ رادیوایران نیز می‌تواند باشد.
کد خبر: ۱۰۴۴۷۶۳

سردبیر سابق فصلنامه شعر، در طول این سال‌ها چند کتاب شعر نیز منتشر کرده که از این میان «خاکستر آیینه» در جایزه کتاب فصل تقدیر شده است. اسطوره‌شناسی، سینما، تاریخ اسلام، معرفت دینی و چندین و چند موضوع دیگر، محتوای مقالات پژوهشی این مدرس ادبیات در دانشگاه تهران است. از همین رو او به عنوان چهره‌ای علمی که از یک‌سو همواره قرابت با گفتمان‌های ارزشی داشته و از سوی دیگر هم با توجه به حضورش در دانشگاه و رسانه و جامعه ادبی و هنری، شناخت کامل بر این موضوعات دارد، می‌تواند اختلالات در مدیریت فرهنگ کشور را رصد و شناسایی کرده و برای رفع آنها برای گروه‌های مردم‌نهاد فرهنگی پیشنهاد ارائه دهد. گفت‌وگوی جام‌جم با محمدرضا ترکی بر همین موضوع متمرکز است.

اختلال در مدیریت فرهنگ که اخیرا بیش از پیش مطرح می‌شود از نظر شما چه منشأیی دارد؟

وجود اختلال در حرکت نهادهای رسمی فرهنگی به این معنی است که این نهادها به هر دلیلی جهتگیری صحیح تعیین‌شده از سوی قانون اساسی و اسناد بالادستی و سیاست‌های کلی نظام را فراموش کرده باشند یا در سمت و سوی دیگری حرکت کنند. در این فرض، این نهادها برخلاف جریان رودخانه پرتلاطم انقلاب و اهداف آن در حرکت خواهند بود و به جای عمل به وظایفشان سرگرم امور حاشیه‌ای می‌شوند چنان که شده‌اند و ناخواسته در مسیردرست جامعه ایجاد اختلال می‌کنند.

در این فرض وظیفه نهادها و جمعیت‌های فرهنگی مردمی چیست؟ آیا باید دست روی دست بگذارند و به صرف این‌که نهادهای میانی حاکمیت اهداف و وظایف اصلی‌شان را فراموش کرده و مشغول امور حاشیه‌ای شده‌اند، آنها هم باید در انجام دادن وظایفشان کوتاهی کنند؟

قطعا این‌چنین نیست. کوتاهی و بی‌توجهی نهادهای رسمی فرهنگی نمی‌تواند توجیهی برای دست روی دست نهادن و روزمرگی آحاد مردمی ، یعنی جمعیت‌ها و گروه‌های مردمی و خود هنرمندان و عناصرفرهنگی سالم باشد.

اگر بخواهید در این شرایط مشخصا وظیفه این رده‌های مردمی در نبرد فرهنگی موجود میان تفکر اصیل و اندیشه‌های انحرافی مختلف را برشمارید، به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

باید پرسید آیا آنها می‌توانند با نهادهای رسمی، حتی اگر به وظایفشان درست عمل نمی‌کنند، درگیر شوند؟ قطعا این شیوه راه درست و چاره کار نیست و به فرسایش دو طرف و پیشبرد دشمن خواهد انجامید. در این فرض نیروهای هوشمند و اصیل وظیفه دارند از راه امر به معروف و نهی از منکر وارد شوند و نهادهای مورد نظر را به پیگیری وظایفی که قانون و سیاست‌های عالی از آنها مطالبه کرده فرابخوانند.

یقینا اگر این مطالبه به شیوه درست انجام شود در موارد متعددی نتیجه بخش خواهد بود و نهادهای رسمی نخواهند توانست از انجام‌دادن وظایف قانونی‌شان فروگذار کنند و مجبور خواهند شد با نهادهای سیاستگذار بالادستی و نهادهای مردمی هماهنگ شوند.

اما باز هم فرض کنیم که نهادهای میانی فرهنگی که همان نهادهای رسمی دولتی بریده و عقب‌مانده از مسیر درست هستند، باز هم لجبازی کنند و اصرار داشته باشند که به مسیر انحرافی خودشان ادامه دهند، در این فرض هم وظیفه از عهده نهادهای مردمی ساقط نمی‌شود. آنها در این فرض باید خلأ ایجاد شده در خاکریزهای نبرد فرهنگی را که به دلیل کوتاهی نهادهای رسمی و مسئول ایجاد شده، جبران کنند؛ یعنی خودشان رأساً و بدون حمایت نهادهای یادشده به صورت غیر دستوری و آتش‌به اختیار وارد جبهه فرهنگی شوند و با تولید آثار مناسب هنری و ایجاد موج‌های سالم اندیشه در سطح رسانه‌ها و جامعه به هجوم فرهنگی بیگانه پاسخ بدهند.

حتی در فرض کوتاهی نکردن نهادهای دولتی و رسمی هم این وظیفه به عهده همه سربازان جبهه فرهنگی خودی بود که تمام تلاش ممکن را برای ناکام گذاشتن اهداف بدخواهان به کار ببرند و در راستای اهداف عالی فرهنگی نظام و انقلاب بکوشند. در همه کشورهای پیشرفته هم تلاش‌های اصلی، چه در عرصه فرهنگ و چه سایر زمینه‌ها، بر دوش ساختارهای اجتماعی مردم‌نهاد است و نهادهای رسمی بیشتر وظیفه سیاستگذاری و هماهنگی و حمایت را به عهده دارند. طبعا در هر جامعه‌ای به فرض کوتاهی نهادهای رسمی، نهادهای مردمی که به اصطلاح «ان جی او» خوانده می‌شوند، از انجام وظایفشان صرف نظر نمی‌کنند و به شیوه خودکار یا همان آتش به اختیار، در راستای اهداف کلی جامعه حرکت می‌کنند.

با این اوصاف و فرض این‌که فرمان «آتش‌به‌اختیار» در مقوله فرهنگ، درصدد تقویت نیروهای مردم‌نهاد است، چرا برخی علیه چنین اقدام مثبتی موضع می‌گیرند و تفسیر به رای می‌کنند؟

این‌که کسانی با ادعای اعتقاد به نهادهای مردمی و جامعه مدنی در برابر تعبیر «آتش به اختیار» موضع گرفته‌اند و آن را حمل بر اشاعه بی‌قانونی و حرکات خودسرانه می‌کنند، نشانه درک ناصواب آنان از این تعبیر و بی‌اعتقادی آنها به وظایف جمعیت‌های مردم‌نهاد و کارکردهای قانونی آنهاست. چگونه می‌توان هم از نهادهای مردمی دم زد و هم حرکت این نهادها را در راستای راهبردها و سیاست‌های کلی و اساسی و قانونی تخطئه کرد و آن را بی‌قانونی و خودسری نام نهاد؟!

در فرض مورد بحث ما این نهادهای رسمی و میانی هستند که در برابر سیاست‌ها و اهداف و قوانین عالی جامعه ایستاده‌اند و اگر کسی باید به دلیل خودسری و لجاجت در برابر مصالح کلی ملامت شود آنها هستند!

با توجه به تهاجم‌ها و نفوذهای مختلف، کار گروه‌های مردم نهاد در رابطه با تقویت فرهنگ مورد نظر دشوار است. چه توصیه‌هایی به این گروه‌ها می‌توان کرد که مسیر را درست بروند؟

نهادهای مردمی فرهنگی که به آنان رخصت داده شده در برابر حرکات بدخواهان و نفوذ فرهنگی آنان عکس‌العمل مناسب فرهنگی نشان بدهند نیز لازم است نهایت هوشمندی و احتیاط را در این مسیر به کار ببندند. در صحنه نبرد نرم فرهنگی قبل از هر چیز باید با سیاست‌ها و اهداف عالی نظام و انقلاب آشنا بود و با درک درست از وظایف نهادهای مردمی وارد عمل شد. کسانی که خودشان بخوبی با این سیاست‌ها و آرمان‌ها آشنا نیستند، چگونه می‌توانند مجری آن باشند. همچنین نباید وارد درگیری فرسایشی با نهادهای رسمی شد. طبعا مسئولانی که به وظایفشان عمل نمی‌کنند، باید به شیوه درست و قانونی به سوی اهداف و وظایفشان ارشاد شوند. در تفکر اسلامی، مردم وظیفه دارند نقاط ضعف مدیران را گوشزد کنند. اگر ارشادهای مرحله قبل به بار ننشست، نهادهای مردمی باید در چارچوب قوانین و اصول کلی خلأهای موجود را در عرصه فرهنگ و هنر و اندیشه جبران کنند.

مفهوم این تعبیر حکیمانه

محمدرضا ترکی دغدغه تبیین مفهوم و کارکردهای آتش‌به‌اختیاربودن در مقولات فرهنگی را دارد و از همین رو می‌توان به توصیه‌ها و پیشنهادهای او از زوایه دیگری نگاه کرد. واپسین توصیه او در این گفت‌وگو، درک درست ماموریت نیروهای انقلاب است. او می‌گوید: بنابر آنچه گذشت، کسانی که تعبیر آتش به اختیار را در عرصه فرهنگی حمل بر خودسری و بی‌قانونی یا ایجاد درگیری با نهادهای رسمی می‌کنند، وابسته به هر جریانی باشند، راه خطا می‌روند و باید اندیشه خودشان را اصلاح کنند. اینها قطعا مفهوم این تعبیر حکیمانه را نخواهند فهمید اما این به معنی بی تفاوتی نیروهای انقلاب نیست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها