شهید روبرت لازار

برچسب ها - شهید روبرت لازار

« مسیحیان ایران از انقلاب و جنگ سربلند بیرون آمدند »
«حاج خانم! من یه معذرت‌خواهی به شما بدهکارم. کسی که قراره چند دقیقه دیگه تشریف بیارند منزل شما، آقای خامنه‌ای هستند...» جمله تمام نشده که اشک مادر جاری می‌شود. برادرها اما هنوز فرصت می‌خواهند که باور کنند؛ فرصتی در حد چند ثانیه. بغض آلفرد و آلبرت هم با اولین کلماتی که از دهانشان خارج می‌شود، می‌شکند...
کد خبر: ۸۶۷۸۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

نیازمندی ها