برچسب ها - مجدد
وقتی مامان‌بزرگ، همسر اول بابابزرگ فوت کرد، بابابزرگ تازه ۷۰ ساله بود. نه از آن ۷۰ ساله‌هایی که ۲ نفر چپ و راستشان را می‌گیرند که قدم از قدم بردارند. بابابزرگ خودش زیر بال همه را می‌گرفت؛ اما وقتی از تنهایی به ستوه آمد و به بچه‌ها گفت اگر بتوانید برای من یک همسر خوب انتخاب کنید از پا نمی‌افتم و تنهایی مرا داغون نمی‌کند، بچه‌ها هرکدام حرفی زدند. یکی گفت: سر پیری و معرکه‌گیری. آن یکی گفت: لابد آخر عمری می‌خواهد زنگوله پای تابوت راه بیندازد و دیگری هم گفت: یک عمری ما با تو زحمت کشیدیم و از وقتی یک الف بچه بودیم پای مغازه کار کردیم حالا که هر کسی می‌خواهد به سهمی برسد داری میراث‌خوار اضافه می‌کنی؟
کد خبر: ۵۹۳۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۰

نیازمندی ها