سخنگوی سابق نمایندگی کشورمان در سازمان ملل:

ایران اولویت ترامپ نیست

دیپلمات ارشد ایرانی اعتقاد دارد با وجود گرایش‌های رادیکالی که در برنامه‌های خارجی رئیس‌جمهوری منتخب آمریکا دیده می‌شود، نباید نگرانی چندانی از تبعات منفی این گرایش‌ها درباره ایران داشت.
کد خبر: ۹۸۴۶۴۴
ایران اولویت ترامپ نیست

به گزارش جام جم آنلاین از آنا، برجام در طول 36 سال گذشته از پیروزی انقلاب، مهم‌ترین مذاکره‌ای بود که با وجود اختلافات تاریخی عمیق و فضای بی‌اعتمادی حاکم و با حضور 5 قدرت دیگر دنیا بین ایران و آمریکا برگزار شد. بسیاری مذاکرات هسته‌ای ایران را جدای از توافق تاریخی آن، تمرینی برای موفقیت دیپلماسی در مقابل خشونت و جنگ می‌دانستند و معتقد بودند این مذاکرات آغاز یک راه است.

با وجود این، انتخابات ریاست جمهوری و نتایج شگفت‌انگیز آن در آمریکا، دنیا را دچار نگرانی کرده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری منتخب آمریکا که در طول دوره کارزار انتخابی، خود را به عنوان یک تندروی غیرقابل پیش‌بینی به دنیا معرفی کرد تبدیل به عاملی برای نگرانی‌های تازه در جهان شد که بخشی از آن به مناسبات ایران و آمریکا بازمی‌گردد.

علی میریوسفی در تحلیل خود از وضعیت کنونی در آمریکا ضمن آنکه معتقد است شعارهای انتخاباتی لزوما تبدیل به سیاست‌های فرد نمی‌شود، می‌گوید این باور را ندارد که ایران در اولویت‌ برنامه‌های ترامپ باشد.

سخنگوی سابق نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد می‌گوید که 6 تا 9 ماه آینده زمانی است که سیاست‌های آمریکا در عرصه سیاست خارجی روشن خواهد شد.

با توجه به اینکه آقای ترامپ تقریبا افراد کلیدی دولت آینده را در آمریکا انتخاب کرده است، به نظر شما سیاست خارجی آمریکا در دوره آتی به چه سمتی خواهد رفت؟

در مورد افراد کلیدی که آقای ترامپ انتخاب کرده است، همان طور که در مواضع انتخاباتی ایشان یک‌دستی وجود نداشت و موضع‌گیری‌های بعضا متناقضی در صحبت‌های ایشان دیده شد، تیمی هم که انتخاب کرده‌اند دارای همین ویژگی است.

افراد متفاوتی از نئوکان‌ها و افراد وابسته به تی‌پارتی گرفته تا کارآفرینان و مدیران اقتصادی برجسته مثل آقای تیلرسون که برای وزارت امور خارجه نامزد شده است، در لیست اجرایی ترامپ برای مشاغل کلیدی به چشم می خورند.

بطور کلی، در مورد اکثر روسای جمهوری آمریکا، سیاست خارجی بعد از انتخابات در یک پروسه 6 تا 9 ماهه شکل می‌گیرد که به آن مرحله بازبینی سیاست‌ها یا policy review می‌گویند که در این دوره سعی می‌‌شود سیاست‌های فعلی مورد بررسی مجدد قرار گیرد و در صورت لزوم تغییراتی در آن ایجاد شود.

بر همین اساس سیاست خارجی آمریکا و به تبع آن سیاست جهانی 6 تا 9 ماه در انتظار خواهد بود تا سیاست خارجی آقای ترامپ کم کم شکل بگیرد. در حقیقت در حال حاضر چیز منسجمی به اسم سیاست خارجی در سیاست‌های آقای ترامپ وجود ندارد و بیشتر صحبت از ذهنیت‌هایی می‌شود که هنوز تبدیل به سیاست‌های منسجم یا راهبرد نشده‌اند.

3 دلیل تمایل ترامپ برای ابهام آفرینی

در مورد شخص آقای ترامپ این موضوع پیچیده‌تر از سایر روسای جمهوری است. به نظر می‌رسد که وی عمدا به ابهام آفرینی در مورد سیاست خارجی و دوره بازبینی سیاست دامن می‌زند که درباره این رفتار او می‌توان 3 دلیل را برشمرد؛

اولین نکته آن است که آقای ترامپ تلاش می‌کند با توجه به تجارب گذشته خود، از الگوهای تجاری در سیاست خارجی و مذاکرات مربوط به آن استفاده کند و همان الگوها را به عرصه سیاست تعمیم دهد. در مذاکرات تجاری معمولا ابهام و اینکه دست خود را در مذاکرات به سمت رقبا بازنکنید یکی از اصول اولیه و پذیرفته شده است و آقای ترامپ در طول کارزار و مناظرات انتخاباتی نیز بارها بر این موضوع تاکید کرد. از جمله در یکی از مناظره‌های انتخاباتی با خانم کلینتون گفت که روشن بودن استراتژی ما (آمریکا) درباره داعش و خیلی از مسائل سیاست خارجی نقطه ضعف است و «ما به عنوان یک ملت باید پیش‌بینی‌ناپذیر باشیم». این یکی از دلایل عمده ای است که باعث می شود ترامپ بصورت عمدی به ابهامات دامن بزند. به نظر می رسد وی از نظر شخصیتی نیز از نمایش این موضوع لذت می برد.

نکته دیگر این است که آقای ترامپ به دلیل آنکه تجربه و سابقه زیادی در سیاست خارجی ندارد، سعی می‌کند ضعف‌های خودش را با ابهام و عدم اظهار نظر و نظایر آن پنهان کند. به‌عنوان مثال زمانی که در مناظره انتخاباتی، از بیان استراتژی‌اش درباره داعش به بهانه اصل غافلگیری امتناع کرد، بسیاری صاحب نظران گفتند وی استراتژی خود را اعلام نکرد چون در واقع استراتژی‌ای وجود ندارد و هنوز به این موضوعات فکر نکرده است.

نکته سوم نیز بحث کشمکشهای داخلی و اختلاف دیدگاه‌ها در مورد شکل‌گیری سیاست خارجی در مرحله policy review است که باز هم در مورد آقای ترامپ این اختلاف دیدگاه‌ها بیشتر از روسای‌جمهوری قبلی وجود دارد. قبل از انتخاب آقای ترامپ سوال اصلی این بود که در صورتی که او رئیس‌جمهوری شود آیا کنگره یا establishment (نهادهای رسمی) می‌توانند شعارهای غیرعادی و افراطی ایشان را کنترل کنند؛ این سوال امروز برعکس شده است. نکته این است که اکثر نظر سنجی‌ها و پیش‌‌بینی‌ها در آن زمان حاکی از تسلط دموکرات‌ها بر سنا بود و به همین دلیل نیز این سوال مطرح بود که آیا سنای دموکرات می‌تواند آقای ترامپ را کنترل کند یا خیر؟

ولی بر خلاف تمام پیش‌بینی‌ها و حتی عجیب‌تر از انتخاب آقای ترامپ در آمریکا این بود که جمهوری‌خواهان و به عبارت دقیق‌تر نومحافظه‌کارها، هم سنا و هم مجلس نمایندگان را در کنترل قاطع خود درآوردند و سوال مطرح امروز این است که ترکیب ترامپ با این کنگره به شدت نومحافظه‌کار و افراطی چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟

اکنون در مقایسه‌ای که بین شعارهای افراطی و غیرعادی آقای ترامپ در دوره انتخابات با مواضع نومحافظه‌کارها انجام می‌شود، بسیاری ترجیح می‌دهند که سیاست‌های ترامپ اجرایی شود. در حقیقت تقابلی که ترامپ با یک کنگره نومحافظه‌کار در مقاطع مختلف، چه در انتخاب اعضای کابینه و چه بعدتر، خواهد داشت، یکی از نقاط ابهام اصلی سیاست خارجی آمریکا خواهد بود.

در حال حاضر نیز مشاهده می‌کنیم که کنگره در مورد افرادی مثل آقای فلین و پمپئو و کسانی که به تندروی شهره هستند مخالفت چندانی نشان نداده است و به نظر می‌رسد این عده به راحتی بتوانند رأی اعتماد بگیرند. اما مخالفت در مورد آقای تیلرسون که یک کارآفرین و متعادل‌تر از اعضای دیگر است از همین حالا مطرح شده است.

به نظر من موضوع اساسی نوع تعاملی است که آقای ترامپ با کنگره و به ویژه سنای تحت تصرف نومحافظه‌کاران خواهد داشت و این مساله اساس سیاست خارجی آمریکا را در آینده شکل خواهد داد.

فکر می کنید در چنین تقابلی تیم ترامپ تا چه اندازه بتواند در تعیین استراتژی سیاست خارجی نقش‌آفرینی کند؟

این موضوع را که آیا تیم تندوری ترامپ بتوانند نقش اصلی را در عرصه سیاست خارجی داشته باشند و یا این که او خواهد توانست که مواضع و دیدگاه‌های خود را در سیاست خارجی حاکم کند، نکته اصلی ابهام در سیاست خارجی آتی آمریکاست. البته شواهدی در این زمینه وجود دارد، مثلا در سندی که تیم انتقالی ترامپ به‌عنوان اولویت‌های آینده ترامپ در پنتاگون به این وزارت خانه ابلاغ کرده و توسط مجله فارین پالیسی فاش شده است، با مواضع ترامپ در دوره انتخاباتی هم‌خوانی بیشتری دارد و با موضع‌نامه حزبی یا Platform حزب جمهوری‌خواه که بسیار تند بود، فاصله زیادی دارد و نامی از ایران و روسیه برده نشده است.

در این سند 4 اصل در پنتاگون به عنوان اولویت‌های ترامپ مطرح شده بود که عبارتند از اول: مبارزه با داعش، دوم: استثنا کردن کاهش بودجه سالیانه نظامی از صرفه‌جوییهای پیشبینی شده در قانون کاهش کسری بودجه، سوم: تمرکز بر امنیت سایبری و چهارم: بهینه کردن هزینه‌های نظامی آمریکا. در این چهار مورد نه صحبتی از تقابل با روسیه و نه ایران وجود دارد. اگر ترامپ بتواند مواضع خود را در تقابل با کنگره به شدت محافظه‌کار جلو ببرد، شاید این سیاست خارجی معتدل‌تر از آنی باشد که قبل از انتخاب وی انتظار می‌رفت.

شما فرمودید زمان ابهام‌زدایی از سیاست خارجی ترامپ 6 تا 9 ماه خواهد بود، در این زمان در ایران نیز انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد و یکی از مهم‌ترین موضوعات سیاسی و سیاست خارجی کنونی ایران مساله برجام است، فکر می‌کنید در این دوره ابهام‌زدایی وضعیت برجام در تقابل ایران و آمریکا به چه سمتی پیش خواهد رفت؟

شکی در مورد اینکه برجام یکی از مسائل اصلی سیاست خارجی ایران است وجود ندارد. اما به نظر می‌رسد که تا به این لحظه برجام و ایران جزء اولویت‌های سیاست خارجی آقای ترامپ نبوده است.

تا جایی که من دیده‌ام ترامپ بعد از انتخابات درباره ایران صحبتی نکرده است و این موضوع لزوما چیز بدی نیست. اینکه ایران تبدیل به یک موضوع یا تهدید در آمریکا نشود، بد نیست و همان‌طور که اشاره کردم در سندی که در مورد 4 اولویت آقای ترامپ در پنتاگون در فارین پالیسی نیز منتشر شد ایران و برجام جزو اولویت‌های وی نبودند.

تقابل کنگره و ترامپ تعیین کننده است

در 6 تا 9 ماه آینده تقابل کنگره نو‌محافظه‌کار و تندرو با مواضع به مراتب معتدل‌تر آقای ترامپ در سیاست خارجی تعیین‌کننده است، اما اینکه خروجی چه باشد باید منتظر باشیم و ببینیم.

در مورد برجام اگر آقای ترامپ مجبور نباشد یک اقدام ایجابی به نفع یا به ضرر برجام در این شش تا نه ماه انجام دهد، احتمال دارد در دوره بعد از این بازبینی سیاست‌ها، تصمیمات سنجیده‌تر و معقول‌تری بگیرد. بنا بر شنیده‌ها، اکثر دستورات اجرایی مربوط به برجام در همین روزهای آخر دولت آقای اوباما تجدید خواهد شد و این فرصت به ترامپ داده می‌شود که با زمان بیشتر و معقول‌تر نسبت به برجام برخورد کند. این که ترامپ در دوره policy review ضرورتی نداشته باشد که اقدام خاصی به نفع یا به ضرر برجام انجام دهد، فرصت خوبی برای تداوم اجرای مناسب برجام خواهد بود.

بر اساس سندی که به گفته شما در مجله فارن پالسی منتشر شده است، داعش یکی از 4 اولویت اصلی ترامپ خواهد بود. برخی از تحلیل‌گران بر این باورند که این گفته ترامپ مبنی بر همکاری با هر کشوری که با داعش مبارزه می‌کند، نوعی از تمایل آمریکا برای همکاری با ایران در منطقه خواهد بود و ایران و آمریکا در این حوزه در دوره آقای ترامپ می‌توانند مسیر جدیدی را آغاز کنند.

در مورد ارزش مواضع انتخاباتی نباید زیاده‌روی کرد. مواضع انتخاباتی مواضع انتخاباتی هستند و لزوما به سیاست تبدیل نمی‌شوند. به‌عنوان نمونه، دو روز مانده به انتخابات آمریکا، از آقای باب جرویس استاد شناخته شده دانشگاه کلمبیا و رئیس سابق انجمن علوم سیاسی آمریکا سوالی درباره سیاست ترامپ در مورد ایران شده بود و وی جواب داده بود که باور دارم آقای ترامپ تا به این لحظه برای یک ساعت هم به صورت جدی درباره ایران فکر نکرده است و بعد از انتخابات راجع به این گونه مسائل بصورت جدی فکر خواهد کرد.

به همین خاطر نمی‌توان چندان روی مواضعی که در دوره انتخابات مطرح شده، تأکید کرد اما اینکه در سند منتشر شده توسط فارن پالیسی، تیم انتقالی ترامپ داعش را به عنوان یک اولویت اصلی استراتژی نظامی ذکر می‌کنند نکته مثبتی است، اما این که ترامپ بتواند این موضع را در مقابل فشارهای نومحاظه‌کاران، رژیم اسرائیل و عربستان به یک سیاست واقعی و قابل اجرا تبدیل کند، موضوعی است که هنوز قطعی نشده و در آینده مشخص خواهد شد.

تعارضات راهبردی بین آمریکا و روسیه فراتر از تعارفات کلامی انتخابات است

ارزیابی شما از نوع نگاه آقای ترامپ به روسیه چیست؟ برخی انتخاب تیلرسون به عنوان وزیر امور خارجه را به نوعی نزدیکی بیشتر به روسیه ارزیابی می‌کنند، فکر می‌کنید این نزدیکی بین دو کشور در موقعیت ایران با توجه به اتحاد با روسیه چطور پیش خواهد رفت؟

موضوع نزدیکی آمریکا و روسیه باز هم در دوره انتخابات بطور جدی مطرح شد، ولی اینکه در عمل این موضوع تبدیل به یک سیاست راهبردی یا استراتژیک شود با ابهاماتی بزرگ مواجه است. حتی خود آقای پوتین و روسیه هم بعد از انتخابات استقبال محتاطانه‌ای از انتخاب آقای ترامپ کردند و این در حالی است که در دوره انتخاباتی آقای ترامپ تعارف‌های کلامی متعددی با اقای پوتین رد و بدل کرد.

به همین دلیل در عالم واقع، تعارضات راهبردی که بین آمریکا و روسیه وجود دارد فراتر از یک سری تعارفات کلامی در دوره انتخابات است. زمینه سیاسی برای بهبود روابط می تواند وجود داشته باشد، اما نباید فراموش کرد که در سال 2008 هم روابط آمریکا و روسیه تقریبا به نقطه بحرانی و تقابلی خود رسیده بود، اما وقتی آقای اوباما با شعار تغییر انتخاب شد و خانم کلینتون و آقای لاوروف دکمه ریست (شروع مجدد) را زدند، تقابل آمریکا و روسیه برای چند سال به تأخیر افتاد و اتفاقا قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران هم در همین دوره تصویب شدند. اما تضمینی برای این که اتفاق سال 2009 بین آمریکا و روسیه مجدد رخ دهد یا ندهد، وجود ندارد.

در مورد انتخاب تیلرسون به عنوان وزیر امور خارجه و موضع مثبت وی نسبت به روسیه، باید توجه کرد که همکاری اکسون موبیل و روسیه یک همکاری متقابل در آلاسکا و سیبری بوده است. فرمانی که اوباما اخیرا در مورد ممنوعیت فعالیت‌های نفتی در آلاسکا صادر کرد، می‌تواند به ایجاد ممانعت در همکاری‌های نفتی بین آمریکا و روسیه منجر شود و این هم موضوعی است که تا حدی می‌تواند خوش‌بینی‌ها را کم کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها