با مائده برهانی، نخستین لژیونر والیبال زنان ایران

نان قد 183 سانتی‌ام را می‌خورم...!

عابدینی: به من می گویند سامورایی

یک اتفاق با یک نام در شمشیربازی، مردم ایران را در رقابت‌های المپیک شب زنده‌دار کرد. این بار خبری از فوتبال نبود یا لیگ جهانی والیبال که مردم به‌خاطر اختلاف ساعت با آن سر دنیا شب بیدار بمانند و بازی ایران و برزیل را ببینند.
کد خبر: ۹۷۹۲۴۷
عابدینی: به من می گویند سامورایی

این اتفاق تازه و بزرگ را یک شمشیرباز خلق کرده بود به نام مجتبی عابدینی. مردم مبارزه عابدینی را در المپیک دیدند و شمشیربازی به غیر از شمشیرهای چوبی و پلاستیکی با اهمیت و هیجانی جهانی وارد خانه‌ها شد.

مجتبی عابدینی نخستین بار و بعد از نزدیک به 40 سال شمشیربازی ایران را به المپیک 2012 لندن معرفی کرده بود، اما در دومین حضور المپیکی وقتی با خودش گفت خوبم، می‌توانم و بهترینم؛ آن وقت بود که رسیدن به موفقیت بزرگ را بیشتر باور کرد، مخصوصا که این بار مردم در شب‌های مبارزاتش همراه او بودند.

او در ریو بعد از نمایش‌های تاریخی و دیدنی مدال نگرفت و چهارم شد، اما مردم به مبارزه سرافرازانه‌اش طلا دادند و شمشیرباز آریایی در ورزشی که دین اسلام سفارش کرده است، جهانی شد.

عابدینی به خاطر رنکینگ خوبی که بعد از المپیک در اختیار دارد در رقابت‌های مختلف ازجمله شمشیربازی جایزه بزرگ مکزیک که 27 و 28 همین ماه برگزار می‌شود، شرکت می‌کند.

او پیش از بستن چمدان این مسافرت طولانی دقایقی با همان سبک و سیاق گفت‌وگوهای خودمان با ما همکلام شد.

سرضرب و سریع پیش رفتیم مثل عکس‌العمل‌های خودش در حین مبارزه. شمشیربازی به او قدرت واکنش‌های ناگهانی داده است به‌گونه‌ای که مقابل پرسش‌های ما غافلگیر نشود و برای هرپرسش کوتاه‌مان جواب موجز و منطقی داشته باشد.

مردادی؟

بله.

مردادی‌ها؟

متولدین این ماه شیر صبور هستند. صبوری تا زمانی که پا روی دم‌شان نگذاری.

والا شمشیر از رو می‌کشند؟

شاید. چون شیر هم بعد از کلی صبوری، یهویی حمله می‌کند.

نخستین شمشیر؟

دوران کودکی پلاستیکی‌اش را داشتم و چوبی‌اش را هم برایم درست کرده بودند، اما شمشیر تمرینات رسمی را هجدهم تیر 1376 به دست گرفتم.

چرا شمشیربازی؟

دایی من بین سال‌های 68 تا 72 رئیس فدراسیون بود و از طریق ایشان با این ورزش آشنا شدم.

پارتی بازی؟

نه. من چهار سال بعد از رفتن ایشان از فدراسیون، تمرینات شمشیربازی را خودم شروع کردم.

جایگزین پارتی؟

علاقه، استعداد و مهارت.

حوصله سر بر نیست؟

شمشیربازی خیلی هیجان دارد. آن روزها دوستانم به من می‌گفتند بروم فوتبال یا والیبال. چند وقت هم بازی می‌کردم، اما انگار قسمتم شمشیربازی بود.

تاکنون کسی را با شمشیر تهدید کردید؟

نه، پیش نیامده است.

با شمشیر دو نیمه‌ات می‌کنم؟

یعنی جوری می‌زنمت که دیگه بلند نشوی.

مهد شمشیربازی ایران؟

استان‌های ما جهش خوبی دارند مانند؛ گیلان، یزد و آذربایجان شرقی.

اولین کشوری که رفتید؟

قزاقستان. مسابقه‌های نوجوانان آسیا سال 1378.

اولین مدال؟

مسابقه‌های نوجوانان آسیا 1379.

خاطره‌انگیزترین روز؟

تولد دخترم.

برای خواص؟

شمشیربازی ترکیب شده با سه رشته بسکتبال به خاطر قدرت بدنی، ژیمناستیک به‌خاطر انعطاف و شطرنج به‌خاطر فکر.

پس خیلی شاخه دارد؟

بله . در واقع شمشیربازی شطرنج متحرک است.

از این شاخه به آن شاخه پریدید؟

نه اهلش نیستم‌. فقط یک کاری را که می‌گیرم تا آخر و خوب باید انجامش بدهم.

فقط شمشیربازی ؟

بله. هر چند تنیس روی میز و فوتبال و گاهی شنا می‌کنم، اما فقط شمشیربازی.

شب‌های قبل از مسابقه؟

استرس و هیجانی که دوست دارم.

کجای استرس دوست‌داشتنی است؟

وقتی نتیجه می‌گیری، تمام آن استرس دوست‌داشتنی می‌شود.

استرس ضد نتیجه؟

وحشتناک است.

خواب؟

به موقع و سروقت.

مهم‌ترین اتفاق زندگی

روزی که منتهی به خواستگاری و ازدواج ؟

یکی از روزهای بهمن 1383.

کجا؟

دانشگاه‌.

آنجا که باید درس خواند!

من و همسرم درسخوان‌های دانشگاه تهران بودیم که با هم آشنا شدیم. هر دو تربیت بدنی می‌خواندیم.

ازدواج؟

شهریور سال بعد.

همسرتان هم شمشیرباز است؟

ایشان از قهرمانان تنیس روی میز بودند.

زندگی با شما؟

همسرم به من خیلی کمک می‌کند و صبوری‌اش در خانواده زبانزد است.

مثلا چه کار می‌کند؟

من خیلی از روزها در اردو و مسابقه‌های خارج از ایران هستم و دو سه هفته همسرم و دخترم را نمی‌بینم همین تحمل کردن‌ها اگر با صبوری نباشد زندگی دوام نمی‌آورد.

در بازگشت‌تان چه غذایی درست می‌کند؟

غذاهایی که من دوست دارم. مثلا اگر ناهار به منزل برسم خورشت بادمجان. صبح‌ها کله‌پاچه بار می‌گذارد یا حلیم می‌پزد. همسرم یک کدبانوست.

ثمره زندگی؟

پارمیس 5 سال و 7 ماهه.

شمشیرباز در خانه؟

با شمشیر ابری در خانه.

حریفش؟

پدر.

مهر پدری؟

من قهرمان جهانم نه خانه. از طرفی شاید به‌خاطر شرکت در اردوها و مسافرت‌های ملی سه سال تمام از این 5 سال و 7 ماه بزرگ شدنش را ندیده‌ام بنابراین باید مهر پدری بیشتری در حق فرزندم داشته باشم.

قدم دختر؟

تولد پارمیس اتفاق خیلی خوبی در زندگی‌ام بود و من در همان سال برای نخستین‌بار توانستم سهمیه المپیک بگیرم. پاقدم دخترم همیشه برایم خوش‌یمن و خیر بوده است.

پارمیس شمشیرباز می‌شود؟

خودش بخواهد من کمکش می‌کنم. در المپیک با دیدن کیمیا علیزاده دختر تکواندوکار پارمیس به من گفت بابا تکواندوکار بشوم بهتر است!

سن شمشیربازی‌؟

9 یا 10 سالگی مناسب‌تر است.

ما خوبیم، ما می‌توانیم

رفیق‌باز؟

نه.

رفقای ثابت ورزشی؟

افشین بیابانگرد ملی‌پوش کشتی، احسان روزبهانی بوکس و جواد محجوب جودو. چند نفر دیگر از دوستانم در شنا و واترپلو و دوومیدانی هستند. در کاراته و تکواندو هم رفیق داریم.

پیمان فخری؟

استاد بزرگ. من و پیمان سال‌ها هم تیمی بودیم و بعد از موفقیتش در کلاس مربیگری مجارستان رفیق و استاد شمشیربازی است.

فضل‌الله باقرزاده‌؟

مدیر. رئیس فدراسیونی که برای جاانداختن شمشیربازی در ذهن مردم و رسانه‌ها خیلی تلاش می‌کند و موفق بوده است.

آخرین قول به خود؟

وقتی در المپیک لندن نتیجه نگرفتم به خودم قول دادم در المپیک ریو جبران کنم.

شعار دادید؟

ما خوبیم، ما می‌توانیم، ما بهترینیم که شعارمان را عملی کردیم.

چراغ خاموش رفتید؟

رفتم . چراغ خاموش خیلی از سختی‌ها را پشت سر گذاشتم.

چراغ قرمز را رد کرده‌اید؟

نه.

حتی دو بعد از نیمه شب؟

اگر بخواهم رد کنم روز این کار را انجام می‌دهم اما نه، هیچ وقت.

شغل؟

شمشیرباز.

درآمد؟

15 تا 10 میلیون از باشگاه‌ها.

در ماه؟

سال.

می‌چرخد؟

خدا را شکر.

با فوتبالیست‌ها خیلی فاصله دارید؟

اهل مقایسه کردن نیستم، اما امیدوارم روزی برسد میان ورزش‌ها این همه فاصله نباشد.

پاداش المپیک‌؟

قرار است بدهند.

بهترین کامنت المپیک؟

طلا روی سینه‌ات ندیدیم، اما درون سینه‌‌ مایی. وقتی کیانوش رستمی طلا گرفت با وجود آن‌که در حق من ناداوری شده بود و طلا نگرفتم مردم برایم نوشتند‌؛ خدا را شکر دومین طلا را کیانوش گرفت.

لقب دارید؟

سامورایی‌. یک بار هم در رقابت‌های ژاپن پیش از المپیک 2012 به من گفتند شمشیرباز آریایی. همان سال بعد از 37 سال توانستیم در شمشیربازی المپیک سهمیه بگیریم.

تکیه‌کلام؟

قربونتون برم.

شمشیرزن یکدست کمکم کرد

اهل فیلم؟

فیلم و سریال‌های تلویزیون را با خانواده می‌بینم.

سینما؟

با دختر و همسرم می‌روم.

شمشیرزن یکدست؟

بله این فیلم را دیده‌ام و خیلی الگو گرفتم.

الگو؟

سال 1383 دست چپم آسیب دید و در آتل بود که من یکدستی شمشیر زدم. یک فیلم چینی یا کره‌ای دیگر هم دیدم که در مسابقاتم خیلی به من کمک کرد.

پس سینما با شمشیربازی رابطه دارد؟

بله. فیلم‌هایی با این مضمون برای ورزشکاران این رشته مناسب است.

شمشیربازی عشق یا خشونت؟

یک عشق تمام نشدنی.

اما شمشیر بیشتر با خشونت همنشینی دارد؟

در لفظ عامیانه اسمش به‌خاطر زدوخورد و دعوا خشن است، اما برای ما این‌طور نیست. شمشیربازی حرفه‌ای بسیار زیباست.

محمد رضاپور - روزنامه نگار

ضمیمه چمدان روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
رضا
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۶
۰
۰
دوستت دارم قهرمان
جلال
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۸
۰
۰
خسته نباشی دلاور

نیازمندی ها