فروپاشی مجمع‌الجزایر متحدها

کشورهای جهان یک به یک از آمریکا جدا می‌شوند؛ همان دولت‌هایی که پس از فروپاشی بلوک شرق، متحد واشنگتن به شمار می‌آمدند، حالا می‌بینند ستونی که بر آن تکیه داشتند، لرزان‌تر از آن است که گمان می‌کردند.
کد خبر: ۹۶۶۲۳۸
فروپاشی مجمع‌الجزایر متحدها

به گزارش جام جم، دکتر محمد مرندی، استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران با اشاره به شواهد تاریخی و مسائل روز در آمریکا تاکید می‌کند که فارغ از نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، باید گفت که آمریکا دیگر آن ابرقدرت سابق نیست و شیشه عمر ابرقدرتی این کشور، ترک خورده است.

وقتی درباره قدرت بی‌بدیل آمریکا در گذشته صحبت می‌کنیم، خوب است در این‌باره هم بگوییم که واقعا از چه زمانی آمریکا به عنوان ابرقدرت عرصه جهانی مطرح شد و از چه زمانی می‌توانیم ادعا کنیم افول این قدرت آغاز شد و علت این کاهش قدرت چه بود؟

آمریکا در قرن بیستم قدرت برتر در عرصه جهانی شد و از جهاتی هم اوج آن بعد از جنگ جهانی دوم بود؛ چراکه در این برهه همه کشورهای قدرتمند بجز آمریکا شدیدا آسیب دیده بودند، دلیل آن هم روشن است به دلیل این‌که تمام ابرقدرت‌ها در این جنگ درگیر بودند، اما آمریکایی‌ها خیلی دیر وارد گود شدند و طبیعتا هم آمریکا پیروز این میدان بود، ژاپن و آلمان که نابود شدند، حتی روسیه، انگلیس و فرانسه هم که به عنوان پیروز جنگ معرفی شدند، کشورشان بسیار لطمه خورد.

البته ظاهرا خاک انگلستان هم عرصه تاخت و تاز نظامی‌ها نشد؟

بله انگلیس هم که سرزمین اصلی‌اش درگیر جنگ نبود، ولی از روز اول در جنگ حضور داشت، اما ایالات متحده با کشور عظیمشان خیلی دیر وارد جنگ شد. برای همین بعد از جنگ جهانی دوم آمریکایی‌ها کشوری قدرتمند شد و تنها رقیبشان شوروی بود که آن هم نهایتا از صحنه سیاسی جهان حذف شد، ضمن آن‌که آمریکا قدرتش جنبه‌های مختلفی دارد. آنها هم قدرت نظامی دارند، هم قدرت اقتصادی و هم ابزارهای بسیار قوی برای نفوذ فرهنگی، ما نمی‌توانیم منکر این حقیقت شویم که آمریکایی‌ها قدرت برتر اقتصاد جهانی بودند و بعد بتدریج که کشورهایی مثل اروپا و ژاپن قدرت اقتصادی‌شان افزایش پیدا کرد آنها هم در جبهه آمریکا تعریف شدند و راه تقابل با کاخ سفید را در پیش نگرفتند.

و به همین دلیل بعد از جنگ سرد، آمریکا بی‌رقیب ماند؟

دقیقا، البته من اقتصاددان نیستم، ولی شاید از ابتدا هم می‌شد حدس زد که این یکه‌تازی همیشگی نیست و به دلایلی جنس سرمایه‌داری لیبرال نهایتا منجر به بن‌بست می‌شود، اصول لیبرالیسم بر پایه فردگرایی است و همین تزریق ثروت در دست اقلیت کوچک که به مرور زمان سرمایه‌اش بیشتر و بیشتر می‌شود، درنهایت بحران‌آفرین خواهد بود. درحال حاضر هم آمریکا با این مشکل مواجه است که بی‌عدالتی در آمریکا ایجاد شده و از طرفی در دهه‌های اخیر چون ثروتمندان آمریکا اجازه یافتند در کشورهای دیگری نظیر چین و مکزیک و بنگلادش سرمایه‌گذاری کنند، دیگر آمریکا تولیدکننده نیست، بنابراین قشر متوسط این کشور به دلیل جنس اقتصاد لیبرالی و نظام لیبرال کاپیتالیستی و از طرفی با ایجاد شرایطی در کشورهای دیگر به دلیل رفتن سرمایه آمریکا به چین و مکزیک بشدت آسیب دیده‌اند. درحقیقت یکی از دلایل مشکلات آمریکا همین است و ذات و ماهیت اقتصاد سرمایه‌داری به چنین شکافی منجر می‌شود.

حالا این مشکل داخلی روی هژمونی بین‌المللی آمریکا هم تاثیر گذاشته است؟

قطعا بی‌تاثیر نیست، پس از 11 سپتامبر و انتخاب‌های متاثر از این اتفاق در آمریکا یعنی حمله به عراق و افغانستان این شرایط تشدید هم شد و به اوجگیری این آسیب‌های جدی سرعت داد؛ یعنی هم به دلیل وجود نظام سرمایه‌داری بی‌عدالتی شکل گرفت و هم از طرف دیگر شغل‌ها و کارخانه‌ها از آمریکا خارج شدند و از سویی هم به دلیل درگیری آمریکا در چند جنگ ناموفق، مشکلات با سرعت بیشتری به جامعه منتقل شد. به همین دلیل می‌گویم بعد از 11 سپتامبر و بحران اقتصادی‌ای که به تبع آن به وجود آمد، بحث کاهش قدرت آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان شکل جدی‌تری به خود گرفت و برخلاف تصور خودشان روند نزولی آمریکا از آن موقع آغاز شد؛ یعنی آمریکایی‌ها بعد از 11 سپتامبر و حمله به عراق و افغانستان تصور می‌کردند قدرتشان افزایش پیدا خواهد کرد، ولی درواقع منحنی نزول آمریکا به عنوان قدرت برتر جهانی بعد از آن اتفاقات شیب تندتری گرفت و نزاع‌های منطقه‌ای که آمریکا خودش را درگیر آن کرد، کم‌کم به یک باتلاق برای آنها تبدیل شد.

می‌توانیم بعد از همه این اتفاقات ادعا کنیم که آمریکا در حال فروپاشی است؟

نه؛ با نگاه واقع‌بینانه به این سیر نمی‌توانیم تعبیر کنیم که آمریکا در کوتاه‌مدت درحال فروپاشی است، بلکه معنی‌اش این است که آمریکا دیگر به‌عنوان تنها ابرقدرت با وزنه فوق‌العاده سنگینی که در همه سطوح بین‌المللی داشت شناخته نمی‌شود، الان این قدرت به شکل قابل توجهی کاهش یافته و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نظرم خودش این را نشان می‌دهد که ما می‌بینیم در داخل آمریکا اکنون شکاف‌های اجتماعی بسیار تشدید شده است؛ به طوری که اکثریت سفیدپوست‌ها با آقای ترامپ هستند و اکثر اقلیت‌ها و سیاهان طرفدار کلینتون هستند، البته این در مورد کسانی است که رای می‌دهند، چون آمارها نشان می‌دهد نیمی از مردم آمریکا اصلا رای نمی‌دهند و بخشی از آمریکایی‌ها هم حتی اگر بخواهند به دلایل مختلف حق رای دادن ندارند. اما در میان رای‌دهندگان هم شکاف عمیقی ایجاد شده؛ به طوری که دو طرف نفرت زیادی به هم دارند و از طرفی آنهایی که رای به کاندیدای خودشان می‌دهند، می‌دانند کاندیدایشان کاندیدای بسیار فاسد و نچسبی است. حتی درصد بالایی از کسانی که به ترامپ رای می‌دهند به دلیل نفرت بیش از حدشان به کلینتون است نه به دلیل علاقه به ترامپ و بالعکس. بنابراین شکاف‌های اجتماعی آمریکا به درجه‌ای رسیده که به نظرم در قرن گذشته سابقه نداشته و این شکاف‌ها چالش‌های جدی هم برای آمریکا فراهم می‌کند؛ چالش‌هایی که از جهاتی برای جهان هم فرصت است و هم تهدید. برای بقیه جهان از این جهت فرصت است که در پی این اختلاف‌ها آمریکا باید درگیر مسائل داخلی‌اش شود و رئیس‌جمهور جدید طبیعتا براحتی نمی‌تواند حمایت مردمی داشته باشد. حتی در مورد کلینتون الان می‌بینید که در میان حامیانش هم از نئوکان‌ها یعنی کسانی که جنگ عراق و افغانستان را انجام دادند، هستند و هم در مقابل افرادی که ضد جنگ بودند، در میان طرفداران کلینتون دیده می‌شوند. کلینتون در داخل آمریکا دشمن فراوان دارد و از طرفی آنهایی که می‌خواهند از ترس ترامپ به او رای بدهند، این‌طور با هم مشکلات دارند و این برای کلینتون خوب نیست و او نمی‌تواند براحتی برای هر اقدامی که می‌خواهد انجام بدهد، حمایت عمومی را جلب کند. خب این یک فرصت برای کشورهای مستقل جهان است، درواقع آنچه مشکلات را برای رئیس‌جمهور آمریکا زیاد می‌کند و می‌تواند جلوی کارهای تخریبی کاخ سفید در سطح منطقه و جهان را هم بگیرد، ولی این موضوع تهدیدی بین‌المللی هم می‌تواند باشد، چون می‌گویند قدرت‌هایی که رو به افول هستند در بسیاری از موارد برای این‌که ثابت کنند قدرتشان را از دست نداده‌اند، دست به حرکت‌های خطرناک می‌زنند و ممکن است این اتفاق هم بیفتد که آمریکا برای این‌که ثابت کند ما رو به افول نیستیم دست به ماجراجویی خطرناک بزند.

همان‌طور که خودتان هم اشاره کردید الان در آمریکا کارزار انتخاباتی برپاست؛ فکر می‌کنید بحث رسوایی‌ها و حاشیه‌های مربوط به آن چقدر می‌تواند به قدرت نرم و توان الگوبخشی آمریکا ضربه بزند؟

بدون شک خود آمریکایی‌ها الان می‌گویند آسیبی که در این انتخابات به ما وارد شد قابل محاسبه نیست، به خاطر این‌که مردم می‌بینند نتیجه آن دموکراسی که آمریکایی‌ها ادعا می‌کردند درواقع یک نظام فاسد است، یعنی این انتخاب بین دو کاندیدای بد است؛ هر دو از نظر اخلاقی و مالی فاسد هستند، هر دو کارهای غیرقانونی‌ای انجام دادند که اگر مردم عادی مرتکب آن می‌شدند، به دلیل آن زندان می‌رفتند و رسانه‌ها هم کاملا جانبدارانه عمل می‌کنند. حاکمیت که طبیعتا طرفدار کلینتون است و بسیاری از نژادپرستان طرفدار ترامپ هستند؛ پس هر طور به این قضیه نگاه کنید به هیچ وجه زیبا نیست. انتخابات اخیر آمریکا، الگوی ایالت متحده و الگوی لیبرال دموکراسی را زیر سوال برده است. از طرفی هم، بحث تقلب که طرفداران ترامپ و خود وی عنوان می‌کنند به وجهه آمریکا آسیب جدی زده است. تحلیلگران آمریکایی، نه منتقدان سنتی بلکه کسانی که خودشان جزو حاکمیت هستند، می‌گویند آسیب این انتخابات غیرقابل محاسبه است و تاثیر منفی زیادی در قدرت نرم آمریکا خواهد داشت، افرادی که در سراسر جهان با ساده‌انگاری تصور می‌کردند آمریکا کشوری است که به اصطلاح دموکراسی در آن حاکم است و آزادی‌های اینچنینی دارد، اکنون دچار تردید جدی شده‌اند؛ هم نحوه انتخاب کاندیداها و هم نفرت مردم از کاندیداها و همچنین نحوه عملکرد رسانه‌های آمریکایی همه و همه این الگو را شدیدا مخدوش کرده است؛ این دیگر موضوعی نیست که فقط منتقدان چپگرای آمریکا بگویند بلکه کسانی که در قلب حاکمیت عمل می‌کنند، درباره‌اش صحبت کرده‌اند.

فکر می‌کنید این‌که کلینتون یا ترامپ پیروز انتخابات باشند تاثیری روی تغییر در موقعیت آمریکا دارد؟

خب بالاخره این افراد متفاوت هستند و ممکن است در نحوه عمل تفاوت‌هایی داشته باشند.

منظورم هژمونی آمریکا در نتیجه انتخاب یکی از این دو گزینه است؟

انتخاب کلینتون یا ترامپ روی بسیاری از تغییرات ناگزیر تاثیری نخواهد داشت، مثلا الان می‌بینیم در دوران ریاست جمهوری اوباما رئیس‌جمهور فیلیپین از آمریکا فاصله می‌گیرد و نخست وزیر مالزی صحبت از این می‌کند که می‌خواهد به چین نزدیک‌تر شود. اکنون آمریکا با چالش‌های جدی مواجه است و خیلی‌ها معتقدند این جزو نشانه‌های تضعیف آمریکا به عنوان قدرت برتر جهان است، ولیکن چه کلینتون رئیس‌جمهور شود و چه ترامپ به نظرم روند انتخابات آمریکا خودش نشان‌دهنده یک ضعف جدی در داخل آمریکاست.

یعنی هم با ترامپ و هم کلینتون روند کاهش قدرت آمریکا در جهان چه به عنوان قدرت نرم و چه به عنوان قدرت سخت ادامه خواهد داشت؟

ببینید همین که در آمریکا کلینتون دائما به روسیه توهین می‌کند و می‌گوید مسکو در انتخابات آمریکا دخالت می‌کند، نشان‌دهنده عدم اعتماد یک کاندیدا به قدرت نظام آمریکاست، یعنی آمریکایی که خودش را تا دیروز از همه قدرتمندتر می‌دانست و خودش در انتخابات کشورهای مختلف و در امور جاری و ساری آنها دخالت می‌کرد، اکنون دائما روسیه را متهم به دخالت می‌کند و این ادعا چه کذب باشد و چه واقعیت ـ که علی‌القاعده احتمال دروغ بودنش بیشتر از راست بودن آن است و به نظرم کلینتون البته این کار را بیشتر برای این می‌کند که مردم به او رای بدهند ـ اما باز هم نشان‌دهنده ضعف آمریکاست، چراکه روسیه چه از نظر تولید ناخالص ملی و چه از نظر جمعیت و حتی از جنبه قدرت نظامی‌ از آمریکا عقب‌تر است و این‌که آمریکایی‌ها اعلام می‌کنند که مسکو می‌تواند روی انتخابات آمریکا تاثیرگذار باشد و ترسشان را دائما نشان می‌دهند، می‌تواند القاکننده این موضوع باشد که آمریکا بسیار ضعیف‌تر از آن است که تصور می‌شود. یعنی از نظر روانی هم به مردم آمریکا و هم مردم جهان می‌گوید ما آن‌قدر هم کشور قدرتمندی نیستیم که یک کشور خارجی ضعیف‌تر می‌تواند انتخابات ما را تحت تاثیر قرار بدهد. از طرف دیگر افشاگری ترامپ نسبت به فساد کل حاکمیت نیز ضربه عظیمی به حکومت زد.

درواقع می‌توانیم بگوییم روند انتخابات امسال ریاست جمهوری در آمریکا به بحث افول قدرت آمریکا سرعت داده است؟

به نظرم در این زمینه شکی نیست، چون آمریکایی‌ها به رابطه خودشان با کشورهای قدرتمندی مثل روسیه ـ لااقل اگر کلینتون سر کار بیاید ـ بشدت آسیب زده‌اند و اگر رئیس‌جمهور آینده آمریکا هر کدام از این دو کاندیدا باشند، به نظرم قدرت نرم آمریکا در سراسر جهان از این قضایا بشدت آسیب می‌بیند و در داخل آمریکا اعتماد مردم نسبت به سیستم و حاکمیت و مسئولینشان به دلیل این رسوایی‌ها و نظامشان بشدت کاهش پیدا می‌کند. بنابراین چه در سطح ملی و چه در سطح بین‌المللی این انتخابات تاثیر منفی بسیار زیادی روی آمریکا و نفوذ کاخ سفید خواهد داشت.

ضمیمه جام سیاست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
روح الله
-
۱۶:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۸
۰
۰
امریكا مثل مرغی شده كه كرك و پرش ریخته و به اصطلاح گر شده و مونده به سیخ كشیده بشه و جلوی وحوش وحشی ریخته و به تاراج رود

نیازمندی ها