سناریوی مدرسه‌ای برای گروگانگیری

آقا معلم برای وصول طلب 60 میلیونی خود، دانش‌آموزانش را مجبور به گروگانگیری کرد. دانش‌آموزان دیروز در جلسه محاکمه مدعی شدند، به تصور این که ماجرا ناموسی است، به آقا معلم کمک کرده‌اند.
کد خبر: ۹۵۰۹۵۹
سناریوی مدرسه‌ای برای گروگانگیری

به گزارش جام‌جم، مرداد سال گذشته مرد نمایشگاه‌داری با مراجعه به پلیس شرق تهران از ربوده شدن پسرش توسط آدم‌ربایان خبر داد. او در شکایتش گفت: آدم‌ربایان برای آزادی پسر 18 ساله‌ام، 300 میلیون تومان پول خواسته‌اند. پس از این شکایت تیمی از ماموران پلیس آگاهی تحقیقات خود را آغاز کرده و از شاکی خواستند در صورت تماس آدم‌ربایان به بهانه پرداخت پول با آنها قرار بگذارد.

دستگیری آدم‌ربایان

در حالی که هیچ ردی از آدم‌ربایان در دست نبود، شاکی با مراجعه دوباره به ماموران مدعی شد یکی از آدم‌ربایان را شناسایی کرده است. وی گفت مدتی است با معلمی بر سر فروش یک دستگاه خودرو اختلاف حساب دارم. امروز او با من تماس گرفت و تهدید کرد اگر 60 میلیون تومان به او ندهم، بلایی بر سر پسرم می‌آورد.

با کشف این سرنخ روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد. ماموران با ردیابی‌های پلیسی، مخفیگاه متهمان را در باغی در حاشیه تهران پیدا کرده و با دستگیری پنج نفر در آنجا پسر گروگان را آزاد کردند.

پسر جوان پس از آزادی در تحقیقات گفت: مقابل در منتظر پدرم بودم که متهمان با معرفی خود به عنوان داعشی، وارد ماشین شده و مرا با خود به باغ آوردند. در این مدت رفتار بدی با من داشتند و دو روز بدون آب و غذا بودم. متهمان هم به جرم خود اعتراف کردند. آقامعلم که طراح این آدم‌ربایی بود، گفت: معلم یک آموزشگاه در شرق استان تهران هستم. بر سر خرید یک خودرو با شاکی مشکل داشتم و برای این که از او پول بگیرم، نقشه ربودن پسرش را طراحی کردم. دانش‌آموزانم از موضوع بی‌خبر بودند و تصور می‌کردند من با انگیزه ناموسی دست به این انتقام‌گیری زده‌ام.

محاکمه در دادگاه کیفری

پرونده با تکمیل تحقیقات برای رسیدگی در اختیار قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری تهران قرار گرفت. دیروز پنج متهم پرونده به ریاست قاضی عبداللهی پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای این جلسه صاحب باغ به عنوان مطلع گفت: آقامعلم به بهانه این که می‌خواهد اعضای خانواده‌اش را به باغ بیاورد، کلید را از من گرفت. روز بعد تماس گرفت و عنوان کرد، پای همسرش در باغ شکسته و دیرتر کلید را تحویل می‌دهد. به موضوع مشکوک شده و به باغ رفتم. در آنجا با چهار پسر جوان روبه‌رو شدم و داخل ساختمان هم، شاکی را با دست و پای بسته دیدم. دست و پایش را باز کردم که همان موقع ماموران سر رسیدند.

در ادامه آقامعلم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من مقصر این ماجرا هستم و دانش‌آموزانم بی‌تقصیر هستند. از شاکی می‌خواهم به آنها رضایت دهد.

فکر کردیم ناموسی است

در ادامه سه پسر دانش‌آموز گفتند: شاکی به ما گفته بود قضیه ناموسی است و به خاطر همین ما آدم‌ربایی کردیم. ما روی ناموس حساس هستیم و آقامعلم به نوعی پدر معنوی ما بود. ما اگر از اصل ماجرا خبر داشتیم، در این آدم ربایی شرکت نمی‌کردیم.

آخرین متهم نیز گفت: من در زمان آدم‌ربایی دانشجوی ترم آخر عمران بودم. به خاطر آقامعلم قبول کردم و با این کار آینده‌ام خراب شد.

وکیل متهمان نیز گفت: با توجه به توبه متهمان در زندان، برای آنها درخواست تخفیف دارم.

پس از دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها