کودکان قاتل، قاتلان کودک

اسقف دالی پیر، برای من یک قهرمان بود. آن هم در دوره‌ای که کلیسای کاتولیک به‌دلیل سوءاستفاده از کودکان رسوا شده و بشدت زیر فشار بود.
کد خبر: ۹۳۸۷۴۶
کودکان قاتل، قاتلان کودک

در همان زمان او با شجاعتی بالا یک دستمال آغشته به خون را در دست چرخانده و در برابر چتربازانی که پیکر «جک دادی» را درآن یکشنبه خونین حمل می‌کردند، ایستاد و به قتل او اعتراض کرد.

دادی 17 سال داشت که به دست سربازان بریتانیایی متعلق به گردان چتربازان 30 ژانویه 1972 کشته شد.

دالی 82 سال داشت که هفته گذشته فوت کرد. او کسی بود که من همیشه برای کشف حقایق مربوط به مرگ به او مراجعه می‌کردم.

چند هفته پیش، یک کشیش به نام پدر جاکوس که سه سال بزرگ‌تر از دالی بود، در برابر محرابش کشته شد. گلوی او را دو مرد که ادعا می‌کردند از طرفداران داعش هستند، بریدند. آن دو نفر بعد به دست پلیس کشته شدند. اما کم نیستند از اینها، صدها و شاید هزاران نفر از پیروان داعش در خاورمیانه سر انسان‌ها را قطع می‌کنند. گلوهای آنها را می‌برند، آنها را زنده‌زنده می‌سوزانند یا در استخرها خفه می‌کنند یا با رگباری از آتش مسلسل‌های خودکارشان به زندگی آنها پایان می‌دهند .

آیا این افراد درکل وجدان ندارند؟ اینها بخصوص در دوران سالخوردگی، وقتی پیر و کچل می‌شوند با عینک‌های سیاه دیده خواهند شد؟ چند سال پیش از اسقف دالی که بازنشسته شده بود، پرسیدم آیا قاتل آن پسرک وقتی پیر شد وجدانش را بازیافت و از کارش پشیمان شد ؟ همان موقع که سایه مرگ را بالای سرش می‌دید؟

اوبا اندوه پاسخ داد: نه رابرت. تو نمی‌فهمی. آوار زمانی بر سر آنها خراب شد که نخستین فرزندشان به دنیا آمد. سه ماه بعد از آن، مردان جوان نزد من آمدند. هنوز آنها از آن حادثه زیاد فاصله نگرفته بودند. بعضی شان همین‌جا نشسته و اشک می‌ریختند.

شش هفته پیش من روی پله‌های تئاتر رومی در کنار یک افسر سوری در پالمیرا ایستاده بودم. یعنی کمی بعد از آزادی این شهر از دست داعش. افسر سوری گفت: آنها 25 نفر از سربازان ما را در حالی که زانو زده و دست هایشان از پشت بسته شده بود، از ناحیه سر هدف قرار داده و کشتند. پرسیدم آیا قاتل آنها را پیدا کردید؟ افسر به حماقت من لبخندی زد. دوباره پرسیدم که نمی‌فهمم. او گفت: اعدام کننده سربازان ما یک پسربچه بود. حدود ده سال داشت. وقتی تروریست‌ها از اینجا رفتند، او را هم باخود بردند.

در مواردی داعش خطرناک تر از القاعده است. برگردیم به حرف‌های اسقف دالی. او اضافه کرد: قاتل وقتی سرشکسته و پشیمان شد و احساس ندامت کرد که فرزند خودش به دنیا آمد. در دوران جدید داعش از کودکان استفاده کرده و آنها را به قاتل تبدیل می‌کند.

آری، داستان آن افسر سوری کاملا قابل درک بود. ویدئوهایی وجود دارد که نشان می‌دهد در سوریه یک بچه با کارد گردن زندانیان را می‌برد. یا در یک نمونه دیگر یک پسربچه هفت ساله ـ که فرزند همان تروریست استرالیایی تبار بود که مرد ـ چند سر بریده در دست‌هایش دارد. من چند سال پیش شوکه شدم که دیدم پلیس فرانسه روی لپ‌تاپ یک دختر نوجوان که به سوریه سفر کرده بود، دو کانال ارتباطی در فیسبوک پیدا کرد. یکی از آنها پر بود از جشن‌های مدرسه‌ای و موسیقی و دیگری حاوی تصاویری از ویرانه‌های حلب و اصرار برای این که او باید به آنجا رفته و به زنان و کودکان کمک کند. پلیس می‌خواست بداند کدام یک از این کانال‌ها واقعیت آن فرد را نشان می‌دهد.

جواب خیلی ساده بود: هردو !

حیرت من از حضور کودکان در بین گروه‌های تروریستی وقتی بیشتر شد که یک قاضی فرانسوی تعریف می‌کرد در جریان دادگاه یک نوجوان مظنون، او غذایی خواست تا برایش بیاورند. غذایی که در دوران کودکی آن را بسیار دوست داشت.

بار دیگر تصاویری را از جهادی‌های نابالغی دیدم که فرصت پیدا کرده بودند تا غذاهایی را که دوست داشتند در رقه تهیه کنند. مردان مسلح غرق در خرید شکلات‌های فندقی بودند. علاقه‌شان به گربه و جنگ ستارگان قابل تامل بود. همه اینها اثبات می‌کند که «تروریست‌های تلویزیونی» داعش چنان که کارشناسان امنیتی و تروریستی ما می‌گویند، جوانان مسلمان را رادیکالیزه نکرده‌اند بلکه آنها ر ا کودک صفت کرده‌اند. داعش دیوار حایل بین کودکی و بزرگسالی، بی گناهی و گناهکاری را برداشته است. فراتر از کشتارهای انبوه، باید گفت یکی از آخرین دستاوردهای داعش همین است که کودکان را قاتل و قاتلان را کودک می‌کند.

البته دیکتاتورهای «میانه‌رو» عرب نیز سال‌ها بود که همین کار را می‌کردند. آنها نیز ملت‌های خود را به جایی می‌رساندند که مانند کودکان با خوشرویی هر فرمانی را که می‌دادند می‌پذیرفتند و در رای گیری‌ها همیشه با 98یا حتی 100 درصد آنها را تائید می‌کردند. آخرین درخواست مبارک برای نجات سیاسی خود در مصر را به خاطر آورید که گفت: «بچه‌های من... بچه‌های من !...»

نیهیلیسم به وجود آورنده این کودک ماندگی است. جایی که بچه‌های دبستانی و قاتلان یکی می‌شوند. گناهکار و بی‌گناه در هم می‌آمیزند. تنها کسانی که در آفرینش یک زندگی سهیم باشند می‌توانند وجدان داشته باشند. اما تا آن زمان، این بچه‌های جوان طعمه دست‌های آلوده خواهند بود.

نوشته: رابرت فیسک

منبع: ایندیپندنت

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها