درباره شبکه‌های استانی سیما

رسانه بومی در رسانه ملی

هر بار از توسعه شبکه‌های تلویزیونی حرف و سخن و تحلیلی ارائه شده غالبا ناظر به شبکه‌های تازه تاسیس تلویزیون بوده که بیشتر سویه عمومی و سراسری دارند.
کد خبر: ۹۱۸۰۲۲

این در حالی است که سهم مهمی از توسعه شبکه‌های تلویزیون و ضرورت و کارکردهای آن را باید در گسترش کمی و کیفی شبکه‌های استانی دانست. شبکه‌های استانی مثل تبعیض‌هایی که بعضا در حوزه اجتماعی و شهری بین پایتخت‌نشین‌ها و شهرستانی‌ها رخ می‌دهد و گاهی از طرق مختلف که غالبا نیز غیرفرهنگی و ناعادلانه است به ایجاد و بسط دو قطبی تهرانی ـ شهرستانی منجر می‌شود، مظلوم واقع شده و جدی گرفته نمی‌شود، اما واقعیت این است که شبکه‌های استانی واجد ظرفیت‌ها و پتانسیل رسانه‌ای بالایی هستند که برخی از آنها کارکردی به اندازه همه ایران دارند.

اگر به این شعار معتقدیم که همه جای ایران سرای من است پس باید بپذیریم همه شبکه‌های استانی جزو رسانه ملی بوده و مرکزیت آن در یک استان مشخص لزوما به معنای محدود بودن به همان استان و مردمش نیست. اگر بخواهیم با رویکردی رسانه‌ای به شبکه‌های استانی و ظرفیت‌های آن بنگریم دست کم می‌توان در دو طیف مشخص و مستقل به این بررسی پرداخت. یکی ظرفیت‌های بومی شبکه‌های استانی.

ظرفیت‌های بومی شبکه‌های استانی

طبیعتا وقتی از شبکه‌های استانی حرف می‌زنیم اهداف و پیام‌های بومی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های رسانه‌ای منطقه در اولویت قرار می‌گیرد. اگر بخواهیم یک تقسیم‌بندی جغرافیایی در میان شبکه‌های تلویزیونی داشته باشیم نسبت به شبکه‌های سراسری و عمومی که اکنون نزدیک به 15 شبکه است و شبکه‌های برون‌مرزی که تعداد آن به 9 شبکه می‌رسد بیشترین شبکه تلویزیونی مربوط به مراکز استان‌ها و در واقع شبکه‌های استانی است که بیش از 30 شبکه تلویزیونی می‌شود؛ در واقع بیش از دو برابر شبکه‌های عمومی و چهار برابر شبکه‌های برون‌مرزی و این خود یک دلیل کمی و آماری بر ظرفیت بالای شبکه‌های استانی است. حالا سوال اینجاست که آیا از ظرفیت بالا برای برنامه‌سازی و بهره‌گیری‌های رسانه‌ای استفاده شده است یا خیر؟

شبکه‌های استانی در زمینه فرهنگ و آداب و رسوم هر منطقه‌ای دست‌کم چند کارکرد مهم فرهنگی دارد؛ اول احیای زبان و گویش محلی. گرچه برخی از شبکه‌های استانی از زبان محلی به عنوان زبان معیار و رسانه‌ای استفاده نکرده و از زبان فارسی بهره می‌گیرند، ولی بالاخره در همین شبکه‌ها نیز برنامه‌های بویژه در ژانر نمایش و طنز تهیه و تولید می‌شود که به زبان محلی است و اتفاقا به همین دلیل هم مورد توجه مخاطبان بومی قرار می‌گیرد.

همین بهره‌برداری از زبان بومی از مرگ این زبان‌ها جلوگیری کرده و به عنوان عنصر و میراث فرهنگی از آن صیانت می‌شود.

همچنین دیگر عناصر بومی مثل صنایع و هنرهای سنتی، غذا و پوشاک محلی و هر آنچه که مربوط به سبک زندگی در استان هاست از طریق برنامه سازی چه در قالب مستند و داستانی و چه به صورت خبر و گزارش‌های خبری احیا می‌شود.

چه بسیار هنرمندانی که اکنون در سراسر ایران شناخته می‌شوند، شروع کارشان ابتدا از شبکه‌های استانی بوده است. در نهایت باید بگویم شبکه‌های استانی رسانه ملی به ایجاد انسجام و تقویت هویت بومی و محلی افراد کمک کرده و به آن اعتبار می‌بخشد. یکی از رسالت‌های رسانه، اعتباردهی و هویت بخشی به مخاطبان خود است که این کارکرد در شبکه‌های استانی در سطح وسیعتر اجتماعی رخ می‌دهد و این شبکه‌ها می‌تواند به وحدت هویت استانی و تقویت و تحکیم آن کمک کند. احساس تعلقی که مخاطبان محلی این شبکه‌ها به شبکه استانی خود پیدا می‌کنند نیز یک سرمایه اجتماعی است که بویژه در مشارکت‌های ملی و محلی مثل انتخابات می‌تواند مورد بهره‌وری قرار بگیرد.

ظرفیت‌های ملی شبکه‌های استانی

شاید عمده اتفاقات مثبت و ظرفیت‌هایی که مورد استفاده قرار نگرفته یا به آن کم توجهی شده در همین بخش باشد. این‌که شبکه‌های استانی چه دستاوردها و آثار مثبتی می‌تواند برای رسانه در سطح ملی داشته باشد. به عبارت دیگر مردم ایران چگونه می‌توانند از ظرفیت شبکه‌های استانی هم استفاده کنند.

بدیهی است پاسخ به این سوال نیاز در تامین ابعاد فنی ماجراست به این معنی که مردم ایران در هر کجایی که زندگی می‌کنند امکان دسترسی به شبکه‌های استانی نقاط دیگر را هم داشته باشند و از آن بهره‌مند شوند. با این حال برخی کارکردهای دیگر نیز در این زمینه وجود دارد که یا به آن توجه نشده یا کمتر از ظرفیت آن بهره‌برداری شده است.

مثلا بسیاری از هنرمندان شهرستانی که با این مراکز همکاری می‌کنند می‌توانند از این طریق شناخته شده و از یک هنرمند بومی به یک هنرمند ملی تبدیل شوند. ضمن این‌که در این شبکه‌ها برنامه‌های خوبی تهیه می‌شود که امکان تماشای آن برای مردم استان‌های دیگر فراهم نیست یا نسبت به آن اطلاع و آگاهی ندارند. در این شرایط شبکه‌های سراسری هر کدام بنا به ماهیت و کارکردهای خود می‌توانند آن برنامه‌ها را برای عموم مخاطبان به نمایش بگذارند. مثلا اگر یک مستند خوب در یکی از شبکه‌های استانی تولید و پخش شده، شبکه مستند می‌تواند با خرید آن از شبکه استانی به بازپخش سراسری آن بپردازد. این روش به نوعی معادلات و معاملات بین شبکه‌های مختلف را رونق می‌بخشد. ضمن این‌که گاهی یک استان میزبان برگزاری یک همایش مهم و بزرگ است مثلا جشنواره فیلم کودک و نوجوان در اصفهان. در این مواقع می‌توان از ظرفیت رسانه‌ای شبکه استانی بهره بیشتری برد و با اتصال آن به شبکه سراسری، علاقه‌مندان دیگر مناطق را در معرض اخبار و رخدادهای مربوط به آن همایش یا جشنواره قرار داد.

از سوی دیگر سال‌هاست که بر پایتخت‌زدایی در تولید سریال‌های تلویزیونی تاکید می‌شود و برای تحقق این هدف هم می‌توان از مجموعه‌های نمایشی تولید شده در استان‌ها بویژه استان‌هایی که نه زبان که گویش و لهجه قابل فهمی برای همه دارند مثل اصفهان، شیراز، یزد، مشهد و... استفاده کرد یا مجموعه‌های نمایشی که پروانه ساخت آن در تهران صادر می‌شود و عوامل آن همه در پایتخت هستند در برخی از سکانس‌ها به مراکز استانی رفته و با همکاری شبکه‌های استانی بخشی از لوکیشن‌های سریال را از آن مناطق استفاده می کند. نمونه موفق این کار سریال «پایتخت» بود که موجب شد بسیاری از مردم با منطقه خوش آب و هوا و طبیعت زیبای شیرگاه آشنا شوند.

اساسا یکی از کارکردهای مهم شبکه‌های استانی برای اهداف ملی معرفی نقاط توریستی استان‌هاست که از طریق این شبکه‌ها تولید و در شبکه‌های سراسری به نمایش عمومی گذاشته شده که به رونق گردشگری داخلی و صنعت توریسم در کشور نیز کمک می‌کند.

به نظر می‌رسد آنچه تاکنون موجب شده از ظرفیت‌های شبکه‌های استانی کمتر استفاده شود نه فقدان یا کمبود برنامه‌های جذاب که یک نوع دست‌کم گرفتن و بی‌اعتنایی به شبکه‌های استانی است و تمرکزگرایی‌های رسانه‌ای که موجب شده ظرفیت و پتانسیل‌های زیادی که در این 34 شبکه استانی است به‌خوبی دیده نشوند.

حمایت و پشتیبانی از شبکه‌های استانی می‌تواند در نهایت به این منجر شود که این شبکه‌ها انتخاب اول مخاطبان منطقه شده و به واسطه همذات‌پنداری‌های فرهنگی و اجتماعی و تعلق خاطر هویتی، بتوانند بیش از گذشته به نیاز مخاطب محلی خود پاسخ دهند.

سپنتا امانپور

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها