گزارش جام‌جم درباره وضعیت عکاسی در سینمای ایران، به بهانه درگذشت اصغر بیچاره

عکاسان اینستاگرامی بلای جان عکاسی سینما

عکس‌ها به خودی خود خاطره‌انگیز و جذاب هستند و از آن‌رو که لحظاتی از زندگی میرای آدمی را برای همیشه ثبت می‌کنند، ارزشی دوچندان دارند. حالا وقتی پای فیلم‌های سینمایی در میان باشد، جذابیت و سحرانگیزی عکس‌ها صدچندان می‌شود و تماشاگران و دوستداران سینما، تصاویر خاطره‌انگیز فراوانی از ستاره‌ها و بازیگران محبوب خود را در حافظه دارند. بهترین عکس‌های هر فیلم، هم می‌تواند زینت‌بخش پوستر آن اثر سینمایی شود و هم شمایلی از آن فیلم را شکل دهد که خیلی‌ها را بلافاصله به یاد کلیت اثر بیندازد. به بهانه درگذشت اصغر بیچاره، قدیمی‌ترین عکاس سینمای ایران، تصمیم گرفتیم سراغی از وضعیت عکاسی در سینمای ایران بگیریم و رضایتمندی و گله‌مندی عکاسان سینما را مرور کنیم.
کد خبر: ۹۱۲۹۰۷

بهرنگ دزفولی‌زاده، بازرس انجمن عکاسان سینمای ایران

عکاس فیلم‌هایی چون: یک دزدی عاشقانه، نقش نگار، قاعده تصادف، جیب برخیابان جنوبی، اسب حیوان نجیبی است و هفت دقیقه تا پاییز

یک سال و نیم قبل کمیته امنیت شغلی را با آقای علی نیک‌رفتار، رئیس انجمن عکاسان سینمای ایران، تشکیل دادیم تا از حقوق اعضای انجمن حمایت کنیم و اتفاقات خوبی دراین زمینه بیفتد. با این که الان نسبت به قبل وضعیت بهتری در عکاسی سینما وجود دارد و تعامل خوبی با وزارت ارشاد داریم، اما متاسفانه تعدادی از تهیه‌کننده‌ها و کارگردان‌های سینما هنوز به آرای ارشاد اهمیت نمی‌دهند و در حمایت از عکاسان کوتاهی می‌کنند.

بیکاری، یکی از مهم‌ترین مشکلات اعضای انجمن عکاسان سینمای ایران است و تهیه‌کننده‌ها با به‌کارگیری افرادی تازه‌کار و ناوارد که بیشتر در فضای مجازی فعالیت می‌کنند، به این موضوع دامن می‌زنند.

این مساله امنیت شغلی عکاسان حرفه‌ای را تهدید می‌کند. عکاسان سینما هر روز وسایلی با ارزش حدود 20 میلیون تومان را سر صحنه می‌برند که در بیرون اجاره روزانه آنها 150 هزار تومان است و اگر بنا به پرداخت اجاره بهای آنها باشد، باید حدود پنج شش میلیون تومان برای یک ماه پرداخت شود. اما تهیه‌کننده‌ها اصلا به این مساله توجه نمی‌کنند و فقط دو تا سه میلیون تومان به عکاس دستمزد می‌دهند. تهیه‌کننده‌های ما دانش عکس فیلم ندارند، در حالی که عکس از مهم‌ترین عناصر تبلیغی فیلم است و حتی پیش از آنونس در رسانه‌ها و فضای مجازی دیده می‌شود و تماشاگران را به دیدن فیلم ترغیب می‌کند.

خسرو شکیبایی و جمشید هاشم‌پور

چند سال پیش فیلمی با مرحوم خسرو شکیبایی کار کردم به اسم «پیشنهاد 50 میلیونی». در آن کار عکس‌های خوبی از شکیبایی گرفتم، چون او بسیار دوست داشتنی بود و با انرژی فراوانش، عکاس را به عکاسی ترغیب می‌کرد.

با جمشید هاشم‌پور هم همین‌طور بود و او بسیار برای عکاسی همراهی می‌کرد.

انگار بازیگران پیشکسوت نسبت به جوان‌ترها شناخت بیشتری نسبت به اهمیت عکاسی در سینما دارند.

درباره اصغر بیچاره

جایگاه اصغر بیچاره در عکاسی سینمای ما غیرقابل انکار است بویژه تا زمان حضور پررنگ نگاتیو، تفکر، ایده‌ها و عکس‌های او تاثیرگذاری فراوانی داشت. یادمان نرود که او در شرایط بسیار سختی عکاسی می‌کرد و از این بابت حق زیادی بر گردن عکاسی سینمای ایران دارد.

بابک برزویه، عکاس سینما

عکاس فیلم‌هایی چون: اخراجی‌ها، متروپل، معراجی‌ها، رسوایی، هیس دخترها فریاد نمی‌زنند، جرم، محاکمه در خیابان، حکم و قارچ سمی

وقتی خود سینمای ایران دچار بحران است و بیشتر فیلم‌هایی که در سینمای ایران تولید و پخش می‌شود، ارزش سینمایی چندانی ندارند دیگر چه انتظاری از وضعیت عکاسی فیلم دارید.

بجز چند فیلم، بقیه آثار حرف مهمی برای گفتن ندارند. این وضع طبیعتا تاثیرش را روی عکاسی فیلم هم می‌گذارد و وقتی شعور و سواد بصری از سوی کارگردان وجود نداشته باشد، فیلم صحنه‌های خوش‌ریختی هم برای عکاسی ندارد. وقتی پوستر فیلم‌های سینمای ما محدود به کله چند بازیگر کنار هم است، شما باید بدانید که سازندگان فیلم‌ها چه نگاهی به مقوله عکس دارند. دستمزدها هم که فاجعه است، چون سینمای ما بازیگر پرور است و همه چیز بر محور دستمزد بازیگران می‌چرخد.

یعنی ما عکاس‌ها و دیگر عوامل سینما باید اول منتظر پرداخت دستمزد بازیگرها باشیم و در نهایت اگر چیزی باقی ماند، به عنوان دستمزد به ما پرداخت شود. آفت‌های فضای مجازی هم معضل بزرگی است و هر روز عکاسانی از این فضا وارد سینما می‌شوند؛ عکاسانی که با گذاشتن عکس بازیگران در اینستاگرام، خودشان را مطرح می‌کنند و با همین نیت هم وارد سینما می‌شوند.

در حالی که من این همه فیلم در سینما کار کردم، می‌توانم همه صفحه‌ام را با عکس بازیگران پرکنم، اما سوءاستفاده نمی‌کنم و دنبال گول زدن مخاطب نیستم. اما عکاسان پاپاراتزی که همیشه در آیین‌ها و تشییع جنازه‌ها حضور دارند، بسادگی این کار را انجام می‌دهند و کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها هم که عکس فیلم برایشان اهمیت ندارد و از آن شناخت ندارند، از این افراد به عنوان عکاس فیلم استفاده می‌کنند.

کیمیایی عکس‌شناس است

تا به حال در چند فیلم با مسعود کیمیایی کار کرده‌ام و برخی از بهترین عکس‌هایم را در فیلم‌های او گرفته‌ام؛ از جمله عکس‌های لیلا حاتمی در «حکم». اساسا کیمیایی موقعیت‌ها را خیلی خوب می‌شناسد و فضای بسیار خوبی را برای عکاسی فراهم می‌کند.

درباره اصغر بیچاره

اصغر بیچاره آلبوم تصویری سینمای ایران است و پیش از این‌که عکاس باشد، یک آرتیست است. او کار عکاسی را از صفر شروع کرد و بتدریج خود را بالا کشید.

امیر عابدی، عکاس باسابقه سینما

عکاس فیلم‌هایی چون: ایران‌برگر، آلزایمر، چهارشنبه‌سوری، شب یلدا، مزرعه پدری و عشق طاهر

هر کار هنری به لحاظ بعد هنر رضایتمندی دارد فرقی ندارد عکاس‌باشی، بازیگرباشی، نقاش‌باشی، نتیجه کار طبیعتا همراه با یک رضایتمندی است، اما در زمینه قواعد کاری و شرایط اقتصادی رضایتمندی در شاخه عکاسی سینما وجود ندارد. دوستانی در صنف عکاسی سینما حضور دارند که یک سال بیکار هستند و از خلق اثر محرومند. طبیعی است که این بیکاری اثرات مخربی روی آنها داشته باشد و حتی به مرور، همان رضایتمندی هنری را هم تحت‌الشعاع قرار دهد. دلیل اصلی این بیکاری هم این است که افراد جدیدی تحت عنوان تهیه‌کننده وارد این سینما شده‌اند که نه سواد این کار را دارند و نه تجربیات آن را. این عده فقط به دلیل روابط خاصی که وجود دارد، وارد این حرفه شده‌اند. همه تلاششان هم این است که یک فیلم سینمایی را هرچه ارزان‌تر تولید کنند؛ مدام هم می‌گویند ما بودجه نداریم، اما شما بعدا متوجه می‌شوید که از بودجه چندصدمیلیونی فیلم، 70 درصدش را به دو یا سه بازیگر داده‌اند و با آن 30درصد باقیمانده قرار است به 40 نفر دیگر حقوق بدهند. طبیعی است که این قاعده غلط است. اینجا صنوف باید دخالت کنند و مجمع صنفی تهیه‌کننده‌ها باید وارد عمل شود و در همه شاخه‌ها افزایش دستمزدها را لحاظ کند. یک عکاس روزانه ده‌ها میلیون تومان وسیله فیلمبرداری شخصی خودش شامل دوربین و لنز را سرصحنه می‌برد، اما تهیه‌کننده‌ها اصلا چنین چیزی را در دستمزد محاسبه نمی‌کنند. ضمن این‌که الان دیگر تهیه‌کننده‌ها قرار نیست مثل سابق نگران هزینه‌های نگاتیو باشند، چون عکاسی دیجیتال باعث صرفه‌جویی شده است، اما تهیه‌کننده‌ها حاضر نیستند با وجود این صرفه‌جویی، دستمزد عکاسان را بالا ببرند. به نظرم ناهماهنگی خانه سینما و سازمان سینمایی در شکل‌گیری این وضعیت نامناسب موثر است. یکی از مهم‌ترین مشکلات حرفه عکاسی سینما در کشور ما، حضور تازه‌واردانی است که بیشتر عکاس اینستاگرامی هستند. نحوه ورود آنها هم به این شکل است که به مراسم افتتاحیه فیلم‌های سینمایی می‌روند و از بازیگران عکس‌های بد و بدون رعایت اصول حرفه‌ای عکاسی می‌گیرند و آن را در صفحه شخصی‌شان در اینستاگرام منتشر می‌کنند. بعد تعداد فالوئرها و لایک‌ها هم معیاری برای تهیه‌کننده‌ها می‌شود که از آن شخص برای عکاسی دعوت کنند! این عکاس‌ها آرامش را از عکاسان پیشکسوت و حرفه‌ای‌های این رشته سلب کرده‌اند و باعث بیکاری خیلی‌ها شده‌اند. امیدوارم سینمای ما در همه زمینه‌ها استاندارد عمل کند و از صفر تا صد هر شاخه سینمایی، تعریف درستی داشته باشد و تهیه‌کننده‌های قدیمی، حرفه‌ای، آگاه و بادانش، نسبت به نابلدی همکاران تازه‌کار خود واکنش نشان دهند.

«درد مشترک» و «چهارشنبه‌سوری»

ما جزو آن نسل از عکاسان سینما هستیم که عادت به خواندن فیلمنامه دارند. من از خواندن نقش‌ها به عکس می‌رسم و حدس می‌زنم کجا نیاز به عکس دارد، اما الان برخی دوستان عکاس اصلا فیلمنامه را نمی‌خوانند و بی‌هیچ پیش زمینه‌ای برای عکاسی سر صحنه می‌آیند. یکی از فیلم‌هایی که این روند در آن طی شد و اتفاقات خوبی هم برای من در زمینه عکس افتاد، مربوط به فیلم «درد مشترک» است و یکی از عکس‌هایی که من از زنده‌یاد خسرو شکیبایی گرفتم، بیشتر دیده شد. همان عکسی که در پوستر جشنواره سال گذشته فیلم فجر از آن استفاده شد. عکس‌هایم در فیلم «چهارشنبه‌سوری» هم مورد توجه قرار گرفت؛ مثل عکس مدیوم شات (نمای متوسط) هدیه تهرانی یا جدال تهرانی و فرخ‌نژاد در آپارتمان.

درباره اصغر بیچاره

افتخار داشتم در دو فیلم «دم صبح» و «شکلات داغ» با اصغر بیچاره همکاری کنم. البته ایشان در این فیلم‌ها بازی می‌کرد. او پیشکسوت صنف عکاسی سینما بود و احترامش بر همه ما واجب.

علی رستگار

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها