بدعهدی مبنای منطق هژمون آمریکایی

افراد واقع‌بینی که خیرخواه کشور بودند و از تجزیه و تحلیل وقایع سیاسی بخصوص برجام، به دنبال بهره‌برداری سیاسی و خوشامد اصحاب قدرت جناح‌ها نبودند، از همان ابتدای مذاکرات برجام نسبت به عهدشکنی غرب و خصوصا آمریکا ابراز نگرانی می‌کردند و معتقد بودند آمریکایی‌ها با توجه به تفاسیر خودشان و مصادره به مطلوبی که در آنها سابقه دارد، ممکن است از برخی نقاط ابهام برجام سوءاستفاده کرده و با صحنه‌آرایی حقوقی، تعهداتشان را اجرا نکنند.
کد خبر: ۸۹۲۰۵۵
بدعهدی مبنای منطق هژمون آمریکایی

اتفاقا این نگرانی، هم در حامیان دولت و هم در منتقدان دولت و حتی در میان خود مذاکره‌کنندگان که افرادی حرفه‌ای بودند، وجود داشت و آنها هیچ وقت نمی‌گفتند چنین نگرانی‌ای بیجاست. علت آن هم مشخص بود و آن این‌که آمریکا منطق دیرینه خود را که هژمون (تسلط توام با مشروع‌سازی) است، کنار نگذاشته است.

مبنای منطق هژمون این است که تفکر مردمی که تحت سلطه قرار می‌گیرند به نحوی شکل بگیرد که خود را نیازمند سلطه ببینند و به عبارت دیگر زیر سلطه رفتن را یک بازی برد ـ برد تلقی کنند و بگویند ما از زیر سلطه رفتن منافعی می‌بریم و سلطه‌گر نیز منافع خودش را.

از نظر آمریکایی‌ها ایران همواره یک کشور دردسرساز بوده و باید با او برخورد می‌شده است. البته در میان روسای جمهور آمریکا، برخی به روش برخورد نظامی‌گری و قلدری معتقد بودند و برخی با توجه به واقعیت‌های داخل ایران از جمله قدرت داخلی معتقد بودند باید از روش‌های دیگر از جمله نفوذ و تغییر فکر ایرانی‌ها وارد شوند که باراک اوباما، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا نیز از این قماش است.

اوباما و همفکران او معتقد هستند شرایط جهان، شرایط آمریکا و شرایط ایران، تنها این راه را پیش پای آنها گذاشته است که از طریق مذاکره و فرصت‌طلبی، هژمون را برقرار کنند و در این راه بخصوص از افرادی که این هم‌رایی را در داخل ایران با آنها دارند و معتقدند هژمون، یک بازی برد ـ برد است بهره می‌گیرند.

افراد خیرخواه این وضع را پیش‌بینی می‌کردند که آمریکا هر جا فرصت یابد تعهداتش را نقض می‌کند، اما این کار را به شکل قلدری ظاهری انجام نمی‌دهد، بلکه شکل حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک به آن می‌دهد.

البته آمریکایی‌ها در یک جای محاسباتشان اشتباه کردند و آن این‌که حضور مقام معظم رهبری و نظرات تیزبینانه و داهیانه ایشان همواره در مواقع مقتضی، زنگ خطر را به صدا در می‌آورد و معظم له از همان ابتدای برجام، بر نکته‌هایی انگشت گذاشتند و هیات مذاکره‌کننده را وادار کردند آنها را به عنوان خط قرمز مدنظر قرار دهد که جلوی تحقق اهداف آمریکایی‌ها را می‌گیرد.

بر همین اساس آمریکا پس از گذشت چند ماه از اجرای برجام احساس کرده که برجام نتوانسته نتایج دلخواه آنها را در داخل کشور ایجاد کند و همه جناح‌ها وقتی به این خطرات می‌رسند سعی می‌کنند به ملاحظات رهبری دقت کنند. به همین جهت ما می‌بینیم هر چه زمان می‌گذرد مواضع مسئولان آمریکایی بیشتر حاکی از دبه کردن و پیمان‌شکنی است.

این پدیده، چیز عجیبی نیست و انتظار آن می‌رفت، اما نکته عجیب، ساده انگاری برخی در داخل کشور بود که برجام را راه‌حل همه مشکلات می‌دانستند. این تفکر می‌تواند خطرآفرین باشد زیرا توقعی را در مردم ایجاد می‌کند که قابل برآورده شدن نیست.

راه حل این قضیه هم همان چیزی است که خیرخواهان از ابتدای مذاکرات هسته‌ای گفته‌اند و آن این‌که گرچه برجام با وجود تمام کم و کاستی‌ها و با توجه به شرایط محیطی پذیرفته شد، اما بخش اصلی ماجرا، مراقبت از اجرای درست تعهدات است و هرگاه طرف آمریکایی و غربی، قصد پشت پا زدن به تعهداتش را داشت باید با آن برخورد شود. این همان چیزی است که اتفاقا تیم مذاکره‌کننده نیز هرگاه با انتقادات مواجه شده تاکید کرده که باید در پسابرجام مراقب کاستی‌ها بود.

لازمه دیگر مقابله با بدعهدی آمریکا و غرب نیز، انسجام کامل در داخل کشور است؛ اختلاف نظر سیاسی میان جناح‌ها امری است طبیعی، اما منافع ملی و دفاع از امنیت ملی، اصول بسیار روشنی دارد و قابل تفسیر نیست و اگر آمریکایی‌ها و غرب متوجه شوند که جناح‌های گوناگون نسبت به عهدشکنی‌ها و فرصت‌طلبی‌های آنها دقت دارند حتما ناچار می‌شوند از مواضع خود کوتاه بیایند.

دکتر علیرضا شیخ‌ عطار - سفیر پیشین ایران در آلمان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها