به گزارش جام جم آنلاین،اسلام اصلیترین و پراولویتترین نقش والدین بویژه پدر خانواده را تشویق و ترغیب فرزند به ازدواج میداند.
در واقع پدر با حمایتهای مالی و پشتیبانی خیرخواهانه باید دختر و پسر خانواده را به این امر خطیر گرایش دهد.
اما نقش مادر خانواده باید آموزش اصولی فرزند دختر و پسر طی سنین نوجوانی و جوانی با هدف آمادگی و ایجاد شور و علاقه برای تشکیل خانواده و فرزندآوری و چگونگی حفظ این نهاد باشد.
چه بسیارند والدینی که چون خود این مراحل را طی کرده و نیازهایشان در این خصوص اشباع و تامین شده است به نیاز فرزند توجهی نمیکنند یا احیانا براساس ناکامیها و تلخیهای زندگی مشترک خود به تأخیرازدواج فرزندانشان رضایت میدهند.
اما موضوع مورد بحث اینکه اگر در یک خانواده زن و شوهر در قبال یکدیگر حس قدردانی، سپاسگزاری، محبت، احترام و عشقورزی را بخوبی در مقابل فرزندان ایفا نکنند در بچهها احساسی از بیارزشی و ناخوشایندی نسبت به ازدواج ایجاد میشود.
در این شرایط اغلب فرزندان در حضور والدین دلخور میآموزند که رویای داشتن عشق جاوید در زندگی مشترک فریبی بیش نیست و به پوچی خواهد رسید که متاسفانه برنامهها و سریالهای مخرب ماهوارهای نیز بر این موضوع دامن زده و یکی از اصلیترین عوامل تشدید این افکار در جوانان امروز جامعه ما هستند.
حجتالاسلام والمسلمین سیدجواد موسوی، کارشناس دینی و مشاور خانواده در این خصوص میگوید: بنا و ستون اصلی هر رابطهای محبت است و برای داشتن یک عشق واقعی در زندگی و داشتن یک خانواده شاد و سالم چهار زیرمجموعه از محبت لازم است.
این مشاور دینی بیان میکند برعکس نظر اطرافیان که میگویند عشق نان و آب نمیشود، اتفاقا عشق و محبت واقعی در زندگی مشترک لازمتر از نان و آب است و باعث تحرک در زندگی و بوجود آوردن شادی و خوشحالی برای همسر و فرزندان میشود.
همسرانی که واقعا همدیگر را دوست دارند برای خوشحال کردن هم هر کاری میکنند؛ هرچند آن کار سخت یا حتی غیرممکن باشد.
اما زیرمجموعههای محبت که باید همسران به آن توجه کنند تا با ایجاد رضایت از زندگی و خانواده، فرزندان را به ازدواج و تشکیل زندگی مشترک علاقهمند سازند، کدامند ؟
دوستی با هم
خصلتی که در صدر فهرست زن و شوهرهای خوشبخت به چشم میخورد دوستی است که شامل سهیم شدن همسران در علایق و افکار یکدیگر است.
موسوی ضمن اشاره به این موضوع میگوید : فرمول از پیشتعیین شدهای که همسران چه مدتی را باید با هم صرف فعالیتهای مشترک کنند تا یک پیوند زناشویی تاثیرگذار داشته باشند، وجود ندارد.
اما به طور قطع واضح است زن و شوهرهایی که علایق مشترکی برای به تعامل رسیدن و صحبت کردن درخصوص آن داشته باشند، مزیت ویژهای درخوب نگهداشتن زندگی زناشویی دارند .
موسوی میافزاید، وقتی زن و شوهر در چیزی غیر از خانه و بچهها با هم مشترک نباشند گفتوگوهایشان خیلی سریع روی مشکلات متمرکز میشود.
پدر و مادر نه فقط بهعنوان دستیار یکدیگر در تربیت بچهها ، بلکه بهعنوان یار و مونس همدیگر باید با هم خوش بگذرانند و از وجود یکدیگر لذت ببرند.
پدر و مادرهایی که علایق و سرگرمیهای مشترک دارند، گفتوگوهای شاد ودلپذیری برای شنیدن بچههایشان دارند و چون اینگونه تعاملات مطلوب به روابط زناشویی جذاب نیز کشیده میشود، احتمالا بچهها باور «ازدواج یعنی دوستی» را به طرح وارهشان وارد میکنند.
وارد کردن دوستی و خوشی به زندگی زناشویی مهارتهایی برای زن و شوهر فراهم میکند که آنها را در لحظات دشوار سر پا نگه میدارد و حتی به آنها انگیزه بیشتر برای ادامه تلاش در جهت سرزنده نگهداشتن زندگی زناشوییشان میدهد.
خنده و شوخطبعی
توانایی با هم خندیدن بهعنوان یکی از مولفههای کلیدی یک زندگی زناشویی سعادتمندانه محسوب میشود. موسوی میگوید: شوخ طبعی میتواند به زن و شوهر کمک کند و نگذارند مشکلات، پایشان را از گلیم شان درازتر کنند.
البته این به آن معنا نیست که باید از تمام مسائل و اختلافات زندگی با سادهانگاری گذشت. زمانی که والدین میتوانند با همدیگر بخندند و از شوخی برای پشت سر گذاشتن لحظات دشوار استفاده کنند، بچهها هم از تنشی که میتوانست در خانواده به ایجاد دلهره و نگرانی منجر شود جان سالم به در خواهند برد .
والدین نگران
مادری میگوید: جوانان امروز به کل تغییر کردهاند، من سبکزندگی آنها را نمیشناسم و نمیپسندم.
شبانهروز در تقلای ازدواج فرزندم میباشم، اما او حاضر به ازدواج نیست، چند وقت پیش صحبتی از او شنیدم که بسیار نگران و بیقرارم کرد، بعد از اصرارهای بسیار من به ازدواج و امتناع همیشگیاش از این امر، گفت: «برای چه باید ازدواج کنم وقتی نمیتوانم زندگی خود را اداره کنم؟
و... با شنیدن این حرف مهر سکوت بر زبانم گرفتم و هیچ نگفتم. هنوز بعد از گذشت هفت روز سردرگم و حیرانم، نمیدانم آینده فرزندم چه میشود؟»
بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی و علاقه به جنس مخالف ازجمله مهمترین عوامل و انگیزههای ازدواج است.
با توجه به این واقعیت، اگرجوانان بتوانند بدون ازدواج و خارج از چارچوب خانواده و پذیرش مسئولیتهای ازدواج، نیاز جنسی و عاطفی خویش را تامین کنند، بیتردید دستیابی به انتخاب شریک زندگی، پذیرش تعهد و مسئولیت نسبت به خود و دیگری و باروری و تداوم نسل، مشکل میشود.
اعتماد روی میز شک
نهتنها توسعه شهرنشینی و افزایش جمعیت موجب بیگانگی افراد نسبت به هم شده بلکه دروغگویی، فریبکاری، ظاهرسازی، کلاهبرداری، همسرآزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان، اعتیاد، بیبندوباری و... باعث شده است که بسیاری از افراد جامعه در فضای بیاعتمادی یا حداقل دیر اعتمادی روزگار سپری کنند و بسختی نیز، به یکدیگر اطمینان کنند.
یکی از آثار این بیاعتمادی، به هنگام وصلت دو خانواده با یکدیگر، خود را نشان میدهد. جوانان و خانوادهها با مشاهده تجارب تلخ و شکستهای عاطفی زوجهایی که بواسطه اعتماد خوشبینانه به دیگران، دچار ناکامی شدهاند، به گونهای بسیار سختگیرانه و گاه حتی وسواسیمنشانه با مساله ازدواج مواجه میشوند.
معمولا براحتی به دیگران اعتماد نمیکنند یا با تشبیه کردن شرایط ازدواج خود با زندگی اطرافیان شکست خورده، از موارد ازدواج، بیتفاوت عبور میکنند و گاه حتی در شرایط بسیار بحرانی تغییر باور داده، یا به کل قید ازدواج را میزنند یا ازدواج را بهعنوان عامل خوشبختی در نظر نمیگیرند.
البته شک و عدم اعتماد در جامعه در حال گذاری که مسیر سنت به مدرن را با شتاب بسیاری طی میکند، تا حدود زیادی لازم و منطقی است.
ولی اشکال کار زمانی پدیدار میشود که این بیاعتمادی، حالت وسواسگونه مییابد و به صورت نشانههای سوءظن و بددلی تظاهر مییابد تا جاییکه افراد نمیتوانند نسبت به تحقیقهای منطقی و درست خود و دیگران نیز اعتماد کنند.
قدردانی از یکدیگر
زوجهای خوشبخت قادرند که احساس خوشبختی همسران خود را با ابراز قدردانی مضاعف کنند. زنان شاغل میگویند که وقتی شوهرانشان از آنها سپاسگزاری میکنند آن وقت هر کاری «شدنی» است.
اما در مقابل تنها زمانی که احساس میکنند کسی قدر آنها را نمیداند، فشار کار از یک طرف و گرداندن خانه از طرف دیگر موجب آزردگی آنها میشود .
این کارشناس دینی به نکته مهمی اشاره میکند و میگوید: بیشتر پدر و مادرها از اینکه میتوانند از وجود یکدیگر در نگهداری بچهها و دیگر فعالیتهای زندگی کمک بگیرند، احساس خوبی دارند، اما کمتر این قدردانی و سپاسگزاری را ابراز میکنند.
در این شرایط بچهها به دلیل عدم ابراز عشق و محبت والدین به همدیگر احساس میکنند که والدین دلخور و دور از هم هستند و اینگونه میآموزند که رویای «عشق جاوید» فریبی بیش نیست.
عدمسپاسگزاری از سوی والدین در بچهها احساسی از بیارزشی و ناخوشایندی نسبت به ازدواج ایجاد میکند.
بچههایی که والدینشان قادر هستند همکاری یکدیگر را تصدیق و برای آن ارزش قائل شوند، بیشتر متوجه میشوند که همسرانشان چقدر میتوانند برایشان مهم باشند.
حسننیت و احساس مثبتی که از طریق سپاسگزاری و عشق ورزی والدین البته نه از نوع افسار گسیخته در فرزندان به وجود میآید به بچهها اهمیت ازدواج، امید به تشکیل خانواده، علاقه به فرزندآوری و رسیدن به آرامش از راه ازدواج را یاد میدهد.
آموزش فداکاری
گذشت و ایثار لازمه تداوم بانشاط و رضایت از یک زندگی زناشویی است. به گفته موسوی وقتی همسران ندانند چگونه باید گذشت کنند ناراحتیها انباشت میشود و دست آخر به یک رابطه سرد و ناراحتکننده منجر میشود.
زندگی زناشویی اگر براساس محبت و صداقت بنا نهاده شود، میتواند خوشبختی و آرامش را برای طرفین به همراه داشته باشد. اما چگونه؟
حجتالاسلام موسوی میگوید: در زندگی زناشویی باید تمرکز روی چیزهای مثبتی باشد که یک رابطه را خوب و زنده نگه میدارد.
محققان میگویند برای اینکه یک رابطه به کارکرد مطلوب خود ادامه دهد، لازم است که نسبت خاصی از خوبی در مقابل بدی وجود داشته باشد و این رقم 50ـ50 نیست و باید در مقابل هر تعامل منفی یا تنشزا پنج تعامل مثبت وجود داشته باشد تا بتوان براحتی آن عملکرد و تعامل منفی را از ذهن دور کرد؛ درغیراینصورت گذشت رنجآور و غیرقابل تحمل میشود.
فاخره بهبهانی
ضمیمه چاردیواری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد