دیوارها، مهربان می‌ماند اگر...

کسی نمی‌داند چه شد که یک روز مردم، ناگهان یاد لباس‌های حبس شده‌شان در شکم کمدها افتادند؛ لباس‌هایی که شبیه آدم‌های بی‌سرو دست از چوب لباسی آویزان بود و تنها مانده و از یاد رفته و جاگیر، انتظار می‌کشید که شاید کسی روزی سرانجام یادشان بیفتد و طلسم مهجوری و تن نشدنشان را بشکند.
کد خبر: ۸۷۶۶۰۹
دیوارها، مهربان می‌ماند اگر...

بذر آن فکر را بار اول چه کسی کاشت؟ شاید رویای آدمی خوشفکر بود که روزی نخ‌نمایی پیراهن تنگدستی در سرمای زمستان، دلش را لرزانده بود یا ابتکار چند جوان بود که می‌خواستند صافی قلب ایرانی‌ها را به رخ جهان بکشند و ازآنجا که شیوه به کار گرفتن فضای مجازی را می‌دانستند، ایده خلاقانه‌شان را با نرم‌افزارهای ارتباطی در کسری از ثانیه با هموطنان‌شان به اشتراک گذاشتند، شاید هم خیالی بود که همزمان در ذهن چند نفر جرقه زده بود و بی‌معطلی عملی‌اش کرده بودند.

آن حس عجیب از هر کجا آمده بود، به هر حال مانند سنگریزه‌ای که وسط دریاچه‌ای آرام پرتاب شود و تن صافش را پر از دایره‌های موج بزرگ و بزرگ‌تر کند، بسرعت به همه جای ایران سرایت کرد و لختی تن دیوارها، مردم را به صرافت انداخت که لباس‌های فراموش شده را از دل کمدها بیرون بکشند، بشویند، اتو بکشند و نوشده به دیوارها بیاویزند تا تنگدست‌ها هم خوش‌پوشی را حتی اگر شده برای مدتی کوتاه امتحان کنند.

تنور احساسات مردمی که گر می‌گیرد، شوریدگی که همه‌گیر می‌شود، تب عشق که بالا می‌زند، سودجوها هم بو می‌کشند و سر و کله‌شان پیدا می‌شود. نشان به آن نشان که حالا خیلی‌ها به چشم دیده‌اند، گاهی کسانی می‌آیند و لباس‌های دست دوم اما نو را بدون وارسی و بی‌توجه به اندازه‌شان، توی کیسه‌های نایلونی می‌چپانند و ناپدید می‌شوند. سخت می‌شود فهمید غریبه‌ها آن همه لباس را بدون سایز گرفتن و حتی نگاه کردن کجا می‌برند، اما در پایتخت، یک سرش احتمالا می‌رسد به شماری از تاناکورایی‌ها که شب‌ها، در دل تاریکی جنوب شهر بساط می‌کنند و مهربانی بی‌منت مردم را به بقیه می‌فروشند.

چاره چیست؟ دیوارهای مهربانی‌مان را فراموش کنیم؟ خشمگین شویم و دست به سینه و بدبین؟ پشت دستمان را داغ بزنیم و عهد کنیم که دیگر در کمپین‌های اینچنینی بذل محبت نکنیم؟ مسلما نه، اما هر کمپینی تجربه‌هایی هم دارد که می‌شود از آن برای جنبش خودجوش بعدی درس گرفت، مثلا اگر حتی یک نفر از تاناکورایی‌های گوشه خیابان چیزی نخرد و بازارشان کساد شود، طبیعتا می‌روند پی شیوه‌ای تازه برای نان درآوردن.

چاره دیگر هم این است که مثل مردم خیلی از کشورهای توسعه‌یافته، در کمپین بعدی، لباس‌های دست دوم مان را به مساجد و انجمن‌های خیریه بسپریم تا کمک‌هایمان هدایت شود و خیالمان راحت‌تر.

مریم یوشی‌زاده - دبیرگروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها