درباره مستند پرتره و تفکری در آن

این چهره‌های مستند

در سال‌های میانی دهه 80 به واسطه حضور در یکی از ارگان‌های فرهنگی کشور شاهد و ناظر تولید بیش از 20پروژه مستند پرتره درباره سینماگران بزرگ کشور بودم که توسط سینماگران جوان‌تر تولید شد
کد خبر: ۸۷۱۰۷۵
این چهره‌های مستند

این نکته کلیدی همواره در مستند‌های فوق جلب توجه می‌کرد که تقریبا ساختار همه آنها یکسان و شبیه هم بوده و عمدتا خلاقانه نبود.

این نکته در مورد کلیت مستند‌های پرتره این سال‌ها هم وجود دارد و باعث می‌شود مستند‌سازی چهره و چهره‌نگاری دچار تکرار شود.

مستندسازی چهره‌نگارانه یا پرتره را می‌توان به دو نوع کلی تقسیم‌بندی کرد؛ نخست شخصیت‌های مشهور و دوم شخصیت‌های گمنام که براساس یک اتفاق یا کنش خاص به چهره‌ای جذاب تبدیل می‌شوند که در ادامه هر کدام را بررسی خواهیم کرد.

چهره‌های شهیر و شناخته شده در میان مردم یا طبقه‌ای خاص همواره سوژه خوبی برای ساخت مستند هستند که اتفاقا آسیب اصلی سینمای مستند هم در همین حوزه است.

شکل اصلی مستند‌های این سال‌ها بر گفت‌وگو با خود شخص و اطرافیان و دوستان درباره وی اتفاق می‌افتد که عمدتا بر تعریف و تمجید استوار شده و ساده‌ترین روش مستندسازی است.

این شیوه تقریبا کارکرد خود را در میان مخاطبان از دست داده و شاهد این مدعا عدم اقبال عمومی به این آثار است.

به عنوان مثال در چند سال گذشته چند مستند درباره استاد انتظامی، پرویز پرستویی و... ساخته شده که اولی با حمایت بخش خصوصی اکران هم شد، اما به همان دلایل گفته شده دیده نشد.

در این‌‌گونه آثار چه در‌خصوص شخصیت‌های زنده و چه وفات یافته به دلیل آگاهی اولیه مخاطب از موضوع و علت ساخت اثر، فیلمساز در استفاده از فرم مناسب کار سختی رو‌به‌روی خود دارد و باید نوعی آشنا‌زدایی موضوعی و ساختاری انجام دهد تا بیننده با یک زاویه جدید از زندگی آشنا شود.

این نوع مستند به دلیل جذابیت ابتدایی موضوع می‌تواند در شبکه‌های تلویزیونی و حتی اکران سینما بسیار پرمخاطب باشد به شرطی که فیلمساز مجذوب سوژه اصلی نشود و به نگاهی جدید در مورد یک چهره حتی بسیار مشهور برسد.

این شیوه که بر اساس چهره‌های ناآشنا برای بیننده است بر خلاف نوع اول بر مبنای معرفی گام به گام شخصیت و موقعیت او پیش می‌رود و البته به این نکته باید توجه کرد که در این نوع فیلمسازی گاه سوژه به دلیل گذر زمان یا تغییر شرایط برای مخاطب ناآشناست.

به‌عنوان مثال در مستند «من اکبر اعتماد اتم‌می‌شکنم» ساخته احمدرضا گنجه‌ای بیننده با شخصیتی روبه روست که پیش از انقلاب رئیس سازمان انرژی اتمی بوده و به دلیل درستکاری و وطن پرستی در حال حاضر هم مدافع برنامه هسته‌ای ایران است و حتی در بی‌بی‌سی این نظرات را بیان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

پس او در دوره خود شناخته شده بوده اما فیلمساز باید با او به عنوان یک سوژه ناشناخته رفتار کند. مثال دوم مستند تحسین شده «مشتی اسماعیل» ساخته مهدی زمانپور‌ کیا‌دربندسری است که به زندگی یک کشاورز نابینا در شمال کشور می‌پردازد.

این سوژه به دلیل خاص بودنش از همان ابتدا مخاطب را درگیر کرده و باعث می‌شود با آن همراه شود.

بنابراین در نوع دوم مستند‌های چهره‌نگار به دلیل عدم پیش فرض‌های ذهنی مخاطب فیلمساز راحت‌تر می‌تواند فرم مورد نظرش را پیاده کند و به شناختی جدید از سوژه برسد.

در این نوع، فیلمساز باید به زندگی و جهان ذهنی سوژه ورود کند و به نوعی با او همراه شود‌. به‌عنوان مثال در یکی از کلاسیک‌های سینمای مستند جهان «نانوک شمالی...1922» ساخته رابرت فلاهرتی، فیلمساز مدت‌ها با یک اسکیمو همراه بوده و زندگی کرده تا چنین اثر بی‌نظیری خلق شود.

حوزه فیلم مستند به‌خصوص مستند چهره‌نگار به‌دلیل تنوع و جذابیت به‌خصوص درباره کنش‌های فردی و اجتماعی انسان‌ها می‌تواند شیوه بسیار مناسبی در حوزه برنامه‌سازی به‌خصوص در تلویزیون باشد و تاثیرات فراوانی داشته باشد.

اما توجه به این نکته ضروری است که این‌گونه فیلمسازی به تحقیق و زمان فراوان نیاز دارد و صرف یک گفت‌وگو و چند تصویر آرشیوی نمی‌توان به یک مستند پرتره رسید، بلکه ابتدا به ساکن باید فیلمساز به درک درستی از ماهیت سوژه برسد تا نتیجه فیلمی باشد قابل استناد و تماشا برای مخاطب.

شبکه مستند (تمام برنامه‌ها)، افق چهار و آموزش در کنداکتور روزانه خود مستند‌های زیادی پخش می کنند که مستند پرتره از بخش‌های مهم آن است.

بنابراین می‌توان با یک برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری جامع در مورد شخصیت‌های مهم تاریخی و معاصر، آثاری تولید و پخش کرد تا فاصله بین نسلی و عدم شناخت به خصوص در میان نسل جوان کاهش پیدا کند، زیرا فیلم مستند فیلمی است آگاهی بخش و دارای کارکردهای آموزشی که البته همواره مهجور مانده است.

بهرنگ ملک محمدی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها