سوگ‌نوشت / 2

هیهات من الذله

هر روز محرم پر از خاطرات مهمیه که هر کدوم می‌تونه در جغرافیای وقایع زندگی ما نقش یه قله رو بازی کنه. امروز صبح بعد از جلسه‌مون (جلسه هیات رزمندگان غرب تهران)، وقتی خواستم از حسام که مسئولیت دکوراسیون جلسه‌رو داره تشکر کنم، عکسهایی نشونم داد که روحم‌رو تازه کرد.
کد خبر: ۸۴۷۱۷۴
هیهات من الذله

نقشه حسام برای دکور پشت‌صحنه امسالِ هیات، خیلی قشنگ و درست و حسابی بود. او عبارت «هیهات من الذله» رو در ابعاد بزرگ در حد پشت صحنه طراحی کرده بود. هفته‌ها قبل از محرم یه روز اومد پیشم. دیدم یه قطعه بزرگ چوبی دستشه که معلومه‌ها دو چشم یه عبارته. گفتم این چیه؟ گفت اول هیهات من الذله. گفت می‌خوام اول از همه شما بالاشو با عبارت هیهات من الذله امضا کنی. خیلی خوشم اومد.

حالا روز سوم محرم وقتی از نوع سیاه‌پوشون جلسه و طراحی پشت صحنه که مملو از امضاهای هیهات من الذله به خط قرمز روی سطح سفید حروف بود، تشکر کردم گوشی همراهشو درآورد و عکس‌هایی نشونم داد که نمونه‌های افرادی بودند که دستخط نورانی شون با عبارت هیهات من الذله پشت صحنه مارو نور می‌داد. حسام می‌گفت حتی به حرم امام رضا علیه‌السلام هم رفته و از خادمان حرم از جاروکش تا کفشدار دستخط گرفته، اما در بین همه عکس‌ها جانبازهایی که بعضیاشون 33 سال بود روی تخت آسایشگاه واژه آسایش روبه سخره گرفته بودند، واقعا تکان‌دهنده و شگفت‌انگیز بود.

حسام می‌گفت کمی پیش از محرم به آسایشگاه جانبازان رفتم و وقتی از طرح پشت‌صحنه هیات ما باخبر شدند با خوشحالی تمام و با کمال میل درخواست من رو برای نوشتن هیهات من الذله روی خطاطی دکور قبول کردند. برای بعضیا که علی‌الظاهر دستاشون از توان کافی برخوردار نبود، ولی دوست داشتند بنویسند هیهات من الذله مجبور شدیم قلم‌رو به کف دستشون ببندیم. وقتی امضای سومین نفر شکل می‌گرفت گُر گرفتم، طوری که همه وجودم اشک شد و داشت از چشمام بیرون می‌زد. به‌خاطر همین بود که از اتاقشون زدم بیرون.

راستی این اسطوره‌ها کی هستن؟ خداوکیلی بعد از بیشتر از 30 سال زندگی پرمشقتی که هر لحظه‌اش به اندازه یه روز و هر روزش اندازه یه سال می‌گذره، اونم تو اوضاع و احوال ویژه این روزها اینجور حماسه‌سرایی می‌کنند. هیهات من الذله.

حاج سعید حدادیان - شاعر و مداح اهل بیت(ع)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها