در قامت شخصیت‌های عاشورایی

از «حیدر خوش‌مـرام»‌ تا «عمـره»

در آثار سینمایی و تلویزیونی پس از فیلمنامه که نقشی کلیدی در موفقیت اثر دارد، بازیگران نیز اهمیت خاصی در ایجاد ارتباط همه‌جانبه با مخاطبان دارند. در آثار تولید شده دینی و مذهبی نیز وضع بر همین منوال است و کارگردان‌ها برای انتخاب بازیگران نقش‌های اصلی خود با مشکلات ریز و درشتی مواجه می‌شوند. طبیعی است که هرچقدر این انتخاب درست‌تر و باورپذیرتر باشد نتیجه نهایی نیز به همان میزان با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. به مناسبت فرارسیدن ایام محرم به چند نمونه شاخص در این حوزه می‌پردازیم.
کد خبر: ۸۴۶۱۰۰

حسین یاری و حیدر خوشمرام

یکی از ماندگارترین نقش‌های تلویزیونی با پس زمینه محرم و عاشوراست که بسیار خوب و با جزئیات نوشته شده و یاری نیز به بهترین شکل آن را به تصویر کشیده است. سختی کار او هنگامی بیشتر به چشم می‌آید که بدانیم این نقش با آن وجوه بیرونی و اغراق شده‌اش
براحتی می‌توانست به یکی از لات‌های جوانمرد کلیشه‌ای تبدیل شود. اما یاری با درک درست خود از نقش، آن را به یک سلوک جذاب و باورپذیر رسانده و مخاطبانش را کاملا قانع می‌‌کند. این بازیگر با سابقه سینما و تلویزیون کشورمان بخش مهمی از تمرکز خود را روی نگاهش گذاشته که شکل‌های متفاوتی از آن را در طول کار از او شاهدیم که البته اوج آن را می‌توان در نگاه پایانی او به فخرالزمان روی صحنه تعزیه عاشورا، مشاهده کرد.

پرویز فلاحی‌پور و یاور

یک شخصیت به‌شدت بیرونی، نمایشی و در کشمکش با قهرمان که نمونه‌های فراوانی پیش از شب دهم داشته و تقریبا بدون استثنا از قالب تیپ خارج نشده‌اند. اما یاور یک نمونه درخشان و قابل اعتناست که تنها لایه بیرونی اش شکل کلیشه‌ای داشته و از درون لایه‌های متعددی آن را دربر گرفته است. فلاحی‌پور که از بیانی پخته و صدایی رسا سود می‌جوید از این فن برای ایفای هرچه بهتر این نقش کمک گرفته و بخشی از آن را به مدد این توانایی ساخته است. فلاحی‌پور هم مانند یاری با چالشی به نام تحول در رابطه با نقش‌های خود روبه‌رو بوده‌اند که باورپذیر کردنشان کار راحتی نبوده اما آنها به خوبی از پس اجرای آن برآمده‌اند. در صحنه‌ای که خبر کشته شدن برادر در زندان رضا خانی به دست یاور می‌رسد، بازی حسی فوق‌العاده‌ای را از فلاحی‌پور شاهدیم که مخاطب را به خوبی به سمت خود می‌کشاند.

کتایون ریاحی و فخر الزمان

شاهزاده‌ای قجری که تحت تربیت عمه‌اش قرار داشته و به اغلب مردم اطراف خود، نگاهی از بالا به پایین دارد. این شخصیت هم در زنجیره‌ای از شخصیت‌های آشنا برای مخاطب و تا حدود زیادی بهره‌مند از کلیشه‌ها جای گرفته که بازی به اندازه ریاحی آن را نجات داده و موجبات تمایز آن را فراهم کرده است. این بازیگر توانا برای خلق این شخصیت یک خونسردی آمیخته با بی‌اعتنایی را به آن تزریق کرده تا غرور قجری‌اش را هم به رخ مخاطب در همان ابتدای داستان بکشد. اما به مرور و با پیشرفت کار این شخصیت به اصطلاح پوست انداخته و تحولی عمیق را تجربه می‌کند که ریاحی در نمایش این امر نیز تا حدود زیادی موفق نشان داده و به باور مخاطبان خویش می‌نشیند.

رویا تیموریان و تاج‌الملوک

تیموریان همیشه گزینه نخست هر کارگردانی برای ایفای نقش زنان مقتدر است و حسن فتحی هم از این قاعده مستثنا نبوده است. فخرالزمان به عنوان یک شاهزاده ناکام قجری که خانواده‌اش را به واسطه به قدرت رسیدن رضاخان از دست داده، پر از تناقض‌های روحی است که برای هر بازیگری فرصتی مغتنم برای جلوه‌گری است اما تیموریان از این فرصت به اندازه بهره گرفته و یک بازی درونی درخشان را به نمایش می‌گذارد. تاج الملوک یک انتقامجوی تمام عیار است که از برادرزاده‌اش و نیز حیدر در این راستا بهره گرفته و به چیزی جز از بین بردن شخصیت‌های نزدیک به حکومت پهلوی فکر نمی‌کند. این جنون و مرحله به مرحله بودن آن را تیموریان را با ظرافت خاصی به تصویر کشیده که در عین حال رگه‌هایی از عواطف زنانه هم در آن به چشم می‌خورد که نمونه آن را در صحنه گفت‌وگوی دو نفره‌اش با دکتر خانوادگی‌شان مشاهده کرده‌ایم.

فریبرز عرب‌نیا و مختار ثقفی

داوود میرباقری برای ایفای نقش مختار نیاز به بازیگری داشته که علاوه بر تسلط بر فنون بازیگری، بتواند در قالب یک قهرمان به باور مخاطبان خود نشسته و آنان را به همذات‌پنداری تمام و کمال با خود وا دارد. فریبرز عرب نیا بهترین انتخاب ممکن در این باب بوده که ستون اصلی کار به حساب می‌آید. چشمان نافذ و بیان خاص وی نقشی کلیدی در ایفای این شخصیت که از هوش و زیرکی خاصی بهره مند بوده، داشته و به باور تماشاگرانش نشانده است.در واقع مخاطبان عرب نیا را در این نقش باور کرده و با فراز و فرودهایش همدل و همراه شده اند که این خود زمینه‌ساز موفقیت کلیت اثر شده است. رنج و غم همراه با غروری که در چشمان این بازیگر در سکانس پایانی فیلم موج می‌زند، حسن ختامی فوق‌العاده برای اوست که تا مدت‌ها از ذهن مخاطبان این مجموعه پاک نمی‌شود.

رضا رویگری و کیان ایرانی

نقش‌های مکمل برای برجسته تر کردن قهرمان از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار هستند که ضعف در این ناحیه به قهرمان اثر لطمات سنگینی وارد می‌کند. شخصیت کیسان ابوعمره یا همان کیان ایرانی یکی از نمونه‌های موفق در این رابطه است که در کنار مختار جبهه خیر قدرتمندی را تشکیل داده‌اند. رضا رویگری انتخاب هوشمندانه‌ای برای این نقش بوده که آمیزه‌ای از مهربانی، عطوفت و در عین حال دلاوری و شجاعت است. این نوسان‌ها نیاز به ریزه‌کاری‌های فراوان در اجرای نقش داشته که رویگری با تکیه بر تجربه خود موفق به انجام آن شده است. اوج بازی او را می‌توان در سکانس کشته شدنش در جنگ همراه با سربازانش مشاهده کرد که شمایلی اسطوره‌ای دارد.

امین زندگانی و مسلم بن عقیل

یکی از شخصیت‌های جذاب و محبوبی که پیش از واقعه عاشورا به دست عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیده، مسلم بن عقیل است که به خاطر عهد شکستن کوفیان تنها مانده و در نهایت هم به شهادت رسید. زندگانی با توجه به فیزیک چهره اش انتخابی مناسب برای ایفای نقش‌های مثبت می‌باشد که همین امر نقش مهمی در تصمیم داود میر باقری برای سپردن نقش فوق به وی داشته است. زندگانی با توجه به خصوصیات این شخصیت برجسته به یک بازی درونی روی آورده که آرامشی دلنشین در آن (آن هم در روزهایی به‌شدت متلاطم) به چشم می‌خورد. در سکانس به شهادت رسیدن او نیز زندگانی عالی عمل کرده و آن آرامش درخشان که نشان از رسیدن به معبود دارد را در نگاهش موج می‌زند.

فرهاد اصلانی و عبیدالله بن زیاد

ایفای نقش ابن زیاد به عنوان یک شخصیت سفاک و در عین حال زیرک نیاز به بازیگری باهوش و توانا دارد که اصلانی همه آنها را در خود دارد. او برای ایفای این نقش کاملا در آن فرو رفته و با نقش یکی شده و به اصطلاح در آن زندگی کرده است. همین امر باورپذیری آن را به اوج رسانده و مختار را در برابر حریفی قرار داده که تنها به شقاوت مشهور نیست. اصلانی در بخش‌های قدرت گرفتن مختار یک تیک عصبی نه چندان پررنگ را برای آن در نظر گرفته و آشفتگی درونی ابن زیاد را از این طریق به نمایش گذاشته است.

مهدی فخیم‌زاده و عمر بن سعد

پسر سردار فاتح ایران(سعد بن ابی وقاص) که همیشه به شهرت پدرش می‌بالید و به آن مغرور بوده که با وجود مخالفت‌های مختار با خواهر او هم ازدواج می‌کند. در عین حال در واقعه کربلا هم در جمع اشقیا حضور پررنگی داشته و دستانش به خون امام حسین(ع) و یاران ایشان آلوده شده است. همه اینها در کنار هم مصالح کافی را در اختیار فخیم‌زاده برای خلق شخصیتی چند وجهی قرار داده و او هم از این موقعیت نهایت استفاده را برده است. وی از چشمان خود در ایفای این نقش بیشترین بهره را برده و خشونتی بدوی را از دریچه آن به نمایش گذاشته است بی آن‌که در این زمینه افراط کند.

پرویز پورحسینی و میثم تمار

یک شخصیت فرعی جذاب که در اندک مدت حضورش فوق العاده تاثیرگذار ظاهر شده و شور و حال غریبی را به مخاطبان خود منتقل می‌کند. پورحسینی با تجربه انتخاب هوشمندانه برای ایفای نقش میثم تمار بوده که بیش از هر چیز به بیان پخته و صدای رسای وی نیاز داشته است. برای مثال تنها کافی است به تک‌گویی درخشان او در کاخ ابن زیاد توجه کنید که عشق و ارادت به خاندان پیامبر(ص) در آن موج می‌زند.

فریبا کوثری و عمره

همسر دوم مختار که دختر حاکم کوفه بوده و زندگی‌ای سرشار از رفاه داشته اما با مختار و زندگی پر فراز و فرودش همراه شده و سر آخر هم به دست مصعب بن زبیر کشته می‌شود. نقش فوق با وجود تعدد شخصیت‌های مرد مختارنامه کاملا به چشم آمده و کنشمندی فوق‌العاده‌ای در آن موج می‌زند.

کوثری هم در ایفای این نقش، آرامشی درونی را برایش در نظر گرفته و به مرور با پیشرفت داستان این آرامش را به یک یقین قلبی می‌رسد. آرامشی که در ابتدا با تکیه بر مختار شکل گرفته و یقینی که واسطه آن ارادات و علاقه به سالار شهیدان(ع) می‌باشد. همین‌ها به بازی کوثری تشخص خاصی بخشیده و آن را در ذهن مخاطبانش ماندگار ساخته است.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها