به گزارش جام جم آنلاین، سعدی در همه تصاویر، رندی خاصی در عمق چشمهایش پنهان است؛ یک جور ذکاوت خاص با چاشنی شوخطبعی؛ ریشی کمپشت که روی به سپیدی دارد با پیشانی بلند و بیخط؛ گاهی به نظر میرسد اندکی قوز میکرده، شاید به دلیل نوشتن زیاد؛ لبخندی کوچک همیشه روی لبهایش دارد و دستاری سبک و سپید بر سر.
فردوسی اما در همه مجسمهها و تصویرهایش، میان دو ابرو خط کوچکی عیان دارد؛ مردی است بیهیچ لبخندی خیره به دوردست؛ در اندیشهای عمیق، ایستاده و محکم با سینهای ستبر؛ بدون ذرهای قوزکردگی، با شاهنامهای قطور که معمولا آن را زیر بغل گرفته است.
تصویر ذهنی ما از حافظ اما یک معماست. ریش و دستارش در هر تصویر و مجسمهای متفاوت است. کسی نمیداند اخمش بیشتر بوده است یا لبخندش؛ مثل فردوسی خیره به دوردست بوده یا مثل سعدی در عمق چشمهای مخاطبش بُراق میشده است.
هنرمندان بزرگ ما همچون ابوالحسن صدیقی و علیاکبر صنعتی، طرحهایی از چهره حافظ ترسیم کردهاند؛ با این حال موفق به تثبیت تصویری یگانه از چهره حافظ در ذهن ایرانیان نشدهاند. نگارگران نیز در این آزمون چندان کامیاب نبودهاند.
ترسیم عاشقانه چهره معشوق
از هنرمندانی که پا در این کارزار گذاشته و تلاش کردهاند تصویری از چهره حافظ به دست دهند، بهروز غریبپور، نویسنده و کارگردان اپرای عروسکی «حافظ» است.
او درباره منابع و آثاری که برای به تصویر کشیدن چهره حافظ به کار برده، به جامجم میگوید: «نخستین منبع من برای ترسیم چهره حافظ، دیوان غزلیات او بود. برای مثال، آنجا که میگوید: «خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد/ به آب دیده و خون جگر طهارت کرد/ امام خواجه که بودش سر نماز دراز/ به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد» یک چهره مهربان اما خشمگین از ریا و تزویر حاکم بر زمان خود به دست میدهد.»
او با اشاره به اینکه در طراحی چهره حافظ که توسط علی پاکدست انجام شده، شخصا بارها چهره حافظ را تغییر داده تا به چهره مطلوبی از او دست یابد، عنوان میکند: «چهره او از نظرم چهرهای است که حقیقت را درک کرده است؛ مسلمان کاملی که از ریا و تظاهر به اسلام و به نام اسلام کشتن به ستوه آمده. نقطه مقابل او امیرمبارزالدین محمد است که چهرهای خشن از دین ارائه میداد.»
به گمان او، حافظ اغلب به غلط چنان تصویر میشود که گویی همواره در پی می و معشوق و خوشگذرانی و کنار آب رکن آباد بوده است.
او با بیان اینکه «حافظ» اپرای حافظ را از ورای دیوان غزلیات کشف کرده و از طریق بررسیهای تاریخی بویژه پژوهشهای دکتر قاسم غنی، چهرهای دردمند اما رئوف از حافظ ترسیم کرده، در پاسخ به اینکه تا چه اندازه به تصویر واقعی حافظ نزدیک شده، به تمبر یادبود حافظ که چهره حافظ بر آن نقش بسته، اشاره میکند و میگوید: اعتقاد دارم آنچه از حافظ، سعدی، مولوی، خیام و عطار در آثارم تصویر کردهام، چهرههای راستین است.
به باور غریبپور، بیشتر چهرههایی که از شاعران دیگر تصویر شده، درست نیست، بویژه چهره سعدی که او را انسانی رنجور، نحیف و بیتحرک نشان میدهد؛ در حالی که سعدی 30 سال در سفر بوده است که نیاز به توان و بنیه قوی داشته است.
او در پاسخ به این پرسش که آیا توصیفی از چهره این بزرگان در آثار ما به چشم میخورد، با بیان اینکه چنین چیزی در آثار ما وجود ندارد، میافزاید: در متون ما بیشتر به رویدادها مثلا ملاقات سعدی و مولوی اشاره میشود. برای مثال برخی معتقدند این بیت سعدی که «فرعونوار لاف ان الحق همی زنی» حکایت از این دیدار دارد و اینکه مولوی کبر و غرور داشته است. از سوی دیگر، وحشی بافقی در اشعارش اشاره کرده که کل و کچل بوده است.
غریبپور معتقد است تصاویر نگارگری امروزی که حافظ را در کنار زنی ترسیم میکند، خیانت به حافظ است.
او میگوید آنقدر با اشعار این بزرگان حشر و نشر داشته که حتی این شاعران در خواب دیده است.
او دلیل دیگری را بر صحت تصویری که از چهره حافظ به دست داده اینگونه بیان میکند: «کسی به من سفارش ساختن مجسمه حافظ را نداده است؛ من عاشق این شعرا هستم و فکر میکنم عاشق میتواند چهره معشوقش را ترسیم کند.»
کارگردان اپراهای عروسکی حافظ، مولانا، سعدی و... که طراحی لباس این آثار را خود انجام داده و هم بر طراحی چهره عروسکها نظارت داشته، در پاسخ به اینکه سبک زندگی و پوشش آن زمان را بر چه اساس طراحی کرده است، عنوان میکند: هنوز وقتی به برخی روستاهای ایران سر میزنید، برخی از لباسهای قدیمی ایرانیان را تن روستاییان میبینید. با نگاهی به لباس مردم تربت جام میتوانید برداشتی کمابیش شبیه به لباس فردوسی داشته باشید. من هم براساس مطالعات تاریخی و نقاشیها به طراحی لباسها و فضاها پرداختم. فیگور نهایی مبتنی بر تحقیقات تاریخی، تجسم من و اطلاعاتی است که از ورای اشعار این بزرگان به دست آوردم.
حافظ متفکر
ملک دادیار گروسیان نیز که تندیس حافظ در تقاطع خیابانهای حافظ و کریمخان را ساخته، درباره تصویری که از چهره حافظ ارائه کرده است، میگوید: «ما از کودکی با اشعار حافظ بزرگ شدهایم، بنابراین تصویر ذهنی من به برداشتی طولانی و درازمدت برمیگردد که حسی بود.من نمیخواستم چهره خاصی را طراحی و ادعا کنم این چهره حافظ است؛ بلکه با لباس، حرکت ریش، دستار، حرکتهای مینیاتوری و فرمهای نرمی که در سنت و سابقه تاریخی ماست و درنهایت آرامش و تفکری که در مجموع این اثر بهچشم میخورد، سعی کردم شخصیت حافظ را ترسیم کنم و این برداشت شخصیای بود که از حافظ داشتم.»
گروسیان با بیان اینکه برای طراحی این چهره، طرحها و آثار هنرمندان دیگر را مطالعه کرده، ولی در نهایت برداشت شخصی خود را ارائه داده است، در پاسخ به اینکه چرا چهره حافظ را در میانسالی ترسیم کرده، به چهره متفکر حافظ و ارتباط او با مردم اشاره میکند و میگوید: «من همیشه چنین تصویری از شمایل حافظ در ذهن داشتم.»
بیادبی تصویرگران به حافظ
آیدین آغداشلو، نقاش و گرافیست، در همایشی که چند سال پیش با عنوان «گفتوگو با حافظ» برگزار شد، با طرح این پرسش که چرا تصویرگران ایران کمتر از روی دیوان حافظ تصویرگری کردهاند، عنوان کرده بود: کار تصویرگری دیوان نابغه عظیمی چون حافظ عموما به تصویرگری زنی منجر شد که گریه میکند و پای کسی را میبوسد، بنابراین معنای شعر حافظ با این گونه تصویرگریها تقلیل یافت. من هر دیوان حافظی که تصویرگری داشت، به دستم میرسید، آنها را میکندم و از این بیحرمتی و بیادبی در حق این انسان بزرگ، به خود میپیچیدم. تا معنی دقیق اشعار حافظ آشکار نشود، هر تصویرگری از دیوان حافظ دون شأن این شاعر است.
کمیل انتظاری - روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد