به گزارش جام جم، بامداد 6 دی91 به کلانتری 126 تهرانپارس خبر رسید جسد دختری در انباری یک مجتمع مسکونی در خیابان 194 غربی پیدا شده است. تیم جنایی به ساختمان مورد نظر رفتند و با مشاهده جسد دختری که آثار ضرب و جرح روی بدن او نمایان بود، رسیدگی به ماجرا را در دستور کار خود قرار دادند.
در آن بین، یکی از ساکنان مجتمع به کارآگاهان گفت: نیمهشب پس از آن که ماشینم را پارک کردم از داخل انباری شماره 8 زنگ گوشی تلفن همراه را شنیدم. در حالی که در انباری نیمه باز بود، جلو رفتم و ناگهان با جسد دختری ناشناس روبهرو شدم.
همزمان با نمونهبرداری در انباری، پلیس از ساکنان مجتمع خواست برای شناسایی مقتول به پارکینگ بروند. به این ترتیب پسر 26 سالهای به نام ایمان که در واحد شماره یک مجتمع زندگی میکرد به ماموران گفت مقتول، نامزد 20 سالهاش به نام شیداست.
کارآگاهان پس از شنیدن اظهارات ایمان، به خانه وی رفتند و با دیدن شیشههای شکسته، فرضیه درگیری را پیش روی خود قرار دادند.
این پسر در ادامه بازجوییها گفت: روز 5 دی، شیدا به خانهام آمد و تا آخر شب پیش من بود. پس از درگیری لفظی شیدا را به خانه پدرش در افسریه بردم و به تهرانپارس برگشتم. وقتی به مجتمع رسیدم ، فهمیدم کلیدهایم را داخل خانهام جا گذاشتهام. به همین دلیل قفل را شکستم و وارد خانه شدم. دیگر از نامزدم خبری نداشتم تا اینکه پدر شیدا با من تماس گرفت و گفت دخترش گم شده است. من همراه پدر و مادر نامزدم هر جایی را که به ذهنمان میرسید زیر پا گذاشتیم، اما هیچ اثری از او به دست نیاوردیم.
اعتراف به قتل
پلیس در تحقیق میدانی دریافت شیدا و ایمان بارها در دوره نامزدی با هم درگیر شده بودند. بر همین اساس، فرضیه قتل توسط ایمان قوت گرفت . بازجویی از ایمان ادامه داشت تا این که او لب به اعتراف گشود و گفت: پس از آن که شیدا دوباره به محل زندگیام برگشت، دعوایمان از سر گرفته شد. در جریان جر و بحث، کنترل اعصابم را از دست دادم و سر شیدا را به در و دیوار زدم که او بیهوش شد. در حالی که تصور میکردم نامزدم بیهوش شده است او را به انباری شماره 8 بردم و رها کردم. پیش خودم میگفتم یکی از همسایهها شیدا را پیدا میکند و به بیمارستان میرساند؛ اما شیدا مرده بود.
متهم به قتل در ادامه منکر اعترافات خود شد و گفت من مرتکب قتل نامزدم نشدم، اما بازپرس برای او به اتهام قتل عمد قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
پسر جوان در جلسه دادگاه در دفاع از خود گفت: شیدا به خانهام آمد و با هم درگیر شدیم. پس از دعوا من او را به خانه پدرش رساندم و خبر ندارم چطور کشته شده و جنازهاش در انباری خانه من گذاشته شده است. من او را نکشتم و تحت فشار در اداره آگاهی، به قتل اعتراف کردم.
در پایان این جلسه، هیات قضایی وارد شور شده و متهم را به پرداخت دیه و حبس محکوم کردند.
نقض رای
پس از صدور حکم ، اولیای دم به رای دادگاه اعتراض کرده و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات دیوان عالی پس از بررسی پرونده، رای دادگاه را نقض کرده و پرونده را برای رسیدگی دوباره به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستادند.
صبح دیروز ایمان برای دومینبار پای میز محاکمه قرار گرفت. اولیایدم در این جلسه هم برای قاتل دخترشان تقاضای قصاص کردند.
وکیل اولیای دم اظهار کرد: با توجه به اعتراف صریح متهم در تحقیقات مقدماتی و گزارش پزشکی قانونی درباره وجود آثار درگیری روی بدن مقتول و تناقض گویی های متهم، ارتکاب قتل توسط او محرز است .
در ادامه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به ایمان از او خواست به دفاع از خود بپردازد که متهم با رد اتهامش گفت: من و شیدا صیغه محرمیت خوانده بودیم و نامزد بودیم. من مرتکب قتل او نشدم و ابتدا واقعیت را گفتم. اعترافاتم نیز تحتفشار بازجویی بوده است. قبول دارم اختلافاتی داشتیم اما با هم درگیر نشدیم. شب حادثه حدود ساعت 2، شیدا را به خانهشان رساندم. در مدتی که با هم بودیم من هیچوقت او را کتک نزدم. حتی یک بار من از او کتک خوردم.
رئیس دادگاه: زمان قتل اعتیاد داشتی؟
متهم به قتل: بله . متادون مصرف میکردم.
رئیس دادگاه: اگر نامزدت را نکشتی، چطور جسد او در انباری خانه تو پیدا شد؟
متهم به قتل: نمیدانم. او حتی یکبار از من خواست انباری خانه را به او اجاره دهم.
رئیس دادگاه : پتویی که کنار جسد پیدا شده، متعلق به خانه تو بوده، در این خصوص چه توضیحی داری؟
متهم به قتل: من در آپارتمانم سه پتو داشتم که شیدا از من خواست ، یکی از آنها را در انباری بگذارم.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش ، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد