عرض شود که وقتی میز هست، هم امکان لگد زدن برای طرف مقابل و دمر ساختن میز با تمام گزینههای روی آن هست؛ هم خطرات وجود زیرمیزیهایی که ممکن است رقیب در زیر میز نگهداری کند تا در لحظات حساسی که میخواهد دست به زیادهخواهی بزند، از آنها استفاده به عمل آورد. بهخاطر همین است که برخی بزرگان جهاندیده و سرد و گرم روزگار چشیده، بشدت از نشستن پشت هر میزی پرهیز داشتند.
اسناد موجود:
«یکی از بزرگان اهل تمیز»
شنیدم که ننشست در پشت میز
که جایی که میز است،از زیر آن
درآرند دبه، عیان و نهان
اگر اینطور نبود، پس چرا در آخرین لحظات مذاکرات هستهای وین، طرف آمریکایی پشت میز، ناگهان اقدام به درآوردن دبه از زیرمیز کرد و به یکباره دبه درآورد؟.... تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها. الکی که یکی از بزرگان اهل تمیز، از نشستن پشت میز نمیترسید البته چارهای هم نبود و نیست و باید مینشستیم. وگرنه چو میانداختند که اهل گفتوگو نیستیم. حال آن که ما در طول تاریخ آخر گفتوگو و گپ و گعده بودهایم. قالب «گفتم ــ گفتا» در اشعار ادبی ما گواه صادق این مدعاست.
با کمک حافظ:
گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید
گفتم مذاکره کن، گفتا اگر برآید
گفتم که ازخیالت کم کن زیادهخواهی
گفتا که شبرو است او،از راه دیگر آید/ گفتم که برای صحبت، باشید در وین باز/ گفتا ظریف: هستم، گر جان کری در آید!
گمانهزنی سیاسی: در شرایط حساس کنونی و در حالی که سیر مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای 1+5 در حال رسیدن به جاهای خوب و خوش بود و ملت و دولت هم شایع شده بود که آماده گرفتن جشن هستهای هستند؛ حال پرسش جهانی این است که پس چرا طرف آمریکایی مذاکرات، به یکباره زیادهخواهی کرد؟... از میان تمامی حدسیات و فرضیات ما، دو گمانه بیشتر مطرح است:
1ـ جاسازی دبه در زیرمیز: آمریکا طبق معمول یک مقداری دبه با خودش آورده و از مدتها قبل در زیرمیز مذاکرات جاسازی کرده بود که در لحظات آخر مذاکرات، حیفش آمد مورد استفاده قرار نگیرند. پس در آخرین لحظات مذاکرات هستهای با ایران، دبه درآورد.
2ـ گاو نه من شیری: تندیس گاو در آمریکا و در نیویورک نصب شده است و چیز پوشیده و پنهانی نیست. طوری که به همین اعتبارحتی بعضیها به شوخی و جدی، کلمه آمریکا را به شکل آمریگاو هم میخوانند. شاید آن گاو تمثیلی نه من شیری معروف زمانی در آمریکا بوده و هنوز هم بر روی رفتارهای سیاسی برخی دولتمردان آن کشور، اثرگذار است. گاو نه من شیر ده، گاوی بود شیری که شیر زیادی میداد، اما در آخرین لحظه، یک لگد بیربط میزد به سطل شیر و فاتحه شیر خود را میخواند. دیپلماسی شیری!
3ـ تست زدن ایران: آمریکا با زیادهخواهیاش خواسته ایران را تهدید کند که تیرش به سنگ خورد و وزیر امور خارجه شجاع ما بر سرش فریاد کشید که هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکن!...
تاریخ چند صد ساله امروز شما اگر فقط مرد عنکبوتی و سیلوستر استالونه و اینجور بتمنهای کارتونی و فیلم شده دارد؛ تاریخ چند هزار ساله ایران، رستم فرخزاد دارد و پوریای ولی و فهمیدههایی که اگر تهدید شوند، فهمیدهتر از رستم دستان هم عمل میکنند. بچههای دبستانی ما هم زمان جنگ فریاد میزدند: طفل دبستانی ما جنگجوست/ میکند از کله صدام پوست. و دیدید که عاقبت هم همین شد که عرض شد. فاعتبرو!...
رضا رفیع - جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد