او که در اواسط قرن بیستم میلادی از دنیا رفت، وصیت کرد تا زمانی که حتی یکی از پسرانش هم زنده باشد، نباید قدرت به نوههای او برسد، اما در حالی که دستکم 2 پسر عبدالعزیز یعنی امیر مقرن و امیر طلال زنده هستند، 2 نفر از نوههای عبدالعزیز، به ولیعهدی و جانشین ولیعهدی برگزیده شدهاند که تنها وجه اشتراکشان، تعلق آنها به یکی از شاخههای خاندان عبدالعزیز است؛ یعنی فرزندان حصه بنت احمد السدیری همسر هفدهم عبدالعزیز که تاکنون دو تن از فرزندانش یعنی فهد و سلمان شاه شدهاند و دو تن دیگر، یعنی نایف و سلطان در جامه ولایتعهدی از دنیا رفتهاند.
کارشناسان، خاندان سدیری را مقتدرترین شاخۀ خاندان سعود میدانند که همواره کلیدیترین مقامها را در اختیار داشتهاند و با وجود اختلافاتی در میان آنها بویژه با فرزندان سلطان بن عبدالعزیز که قطب بزرگ ثروت را در این کشور تشکیل میدهند، نوعی انسجام نسبی را تاکنون حفظ کردهاند.
لذا به هیچ وجه عجیب نیست که ملک سلمان بخواهد به شاخه خود قدرت بدهد و زمینه را برای موروثی شدن قدرت در میان فرزندان خود هموار سازد.
بعلاوه، اقدام ملک سلمان در ادغام دو دفتر پادشاهی و ولایتعهدی که طبق روال، بنا به خواست ولیعهد جدید صورت گرفته است؛ همگام با صدای اعتراض بیپروای امیر طلال بن عبدالعزیز، شاهزاده شورشی آلسعود که در دوران ملک فیصل پادشاه مقتول، سالها در مصر در تبعید به سر میبرد، این احساس را قوت بخشیده است که کودتایی آرام و خزنده در درون خاندان حاکم در جریان است تا جایی که امیر طلال در توئیت (پیام کوتاه اینترنتی) خود، ملک سلمان را به نقض قواعد دین و شریعت و قوانین خاندان، متهم و بیعت را از وی ساقط کرده است. اقدامی که در چند دهه اخیر، در این خاندان کمسابقه بوده است.
هرچند سابقه ترورهای خانوادگی در خاندان سعود وجود دارد و ملک فیصل بن عبدالعزیز پادشاه پیشین عربستان در سال 1975 میلادی (1354) به دست فیصل المساعد فرزند یکی از شاخههای دیگر خانواده ترور شد. اما آن ماجرا، ماجرایی پیچیده و مرموز باقی ماند و سعودیها قاتل را به جنون متهم کردند و اجازه ندادند که زوایای پنهان این خاندان بر جهانیان آشکار شود. اما اگر قرار باشد در این مرحله، اختلافات بالا بگیرد، پنهان کردن آن به هیچ وجه آسان نخواهد بود.
از همه مهمتر، در سال 2006 میلادی، ملک عبدالله پادشاه متوفای عربستان سعودی، هیاتی را برای تعیین ولیعهد انتخاب کرد تا در اجماعی نسبی، پادشاه آینده تعیین شود و اختلافات به حداقل کاهش یابد. این همان هیاتی است که امیر طلال، ملک سلمان را به تخطی از آن متهم میکند. گو آن که در عربستان، پادشاه میتواند حکم پادشاه قبلی را نقض کند و روال تازهای برگزیند، اما قطعا این روال هزینههای خود را هم در پی خواهد داشت.
اکنون، هرگونه پیشبینی درباره گامهای بعدی ملک سلمان کار دشواری است. او خود را بشدت درگیر جنگ یمن کرده است.
جنگی که پیش از این تحول با اعتراضات شماری از شاهزادهها همراه شده است و ممکن است هرگونه ناکامی در آن، بهانهای به دست شاهزادههای معترض بدهد تا اعتراضات خود را یکدست کنند لذا ملک سلمان، قطعا در این مرحله میکوشد کمی در کار خود تامل کند و در انتظار نتایج بنشیند.
چون خاندان سعود، خاطرات سیاسی زیادی در کشتن و برکناری پادشاهان دارد و ملک سلمان قطعا به هیچ وجه میل ندارد: خاطره تازهای، به تاریخ خاندانش تقدیم کند.
حیدر سهیلی اصفهانی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد