خواستگار شکست‌خورده پس از‌جنایت خودکشی کرد

شلیک مرگبار پسر جوان به دختر مورد علاقه‌اش

صحنه‌سازی برای فرار

حسین خودش را به آپارتمان مهشید رساند. در نیمه باز بود، نگران وارد آپارتمان شد. چند بار او را صدا زد، اما جوابی نشنید. به جستجوی خانه پرداخت و متوجه در باز بالکن شد. در بالکن، با صحنه هولناکی رو به‌رو شد. باورش نمی‌شد؛ پیکر بی‌جان مهشید روی زمین افتاده بود.
کد خبر: ۷۸۸۶۷۳
صحنه‌سازی برای فرار

سروان میری در اداره آگاهی در حال بررسی پرونده قتلی بود که رئیس اداره جنایی از او خواست به اتاقش برود. کارآگاه پس از ورود به اتاق احترام نظامی گذاشت. سرهنگ برگه‌ای را به او داد و گفت: زن جوانی در آپارتمانش خودکشی کرده است. بازپرس دستور داده یکی از افسران پلیس آگاهی صحنه را بررسی کند. نشانی را برایت نوشته‌ام، سریع خود را به آنجا برسان و صحنه را بررسی کن و فردا صبح گزارش آن را آماده کن.

سروان پس از خروج از اتاق رئیس، راهی محل حادثه در یکی از محلات غرب تهران شد.

حضور خودروهای پلیس و پزشکی قانونی با چراغ‌های گردان روشن مقابل ساختمان ده طبقه، محل حادثه را نشان می‌داد. سروان وارد ساختمان شد. تعدادی از ساکنان در حیاط منزل بودند و رفت و آمد ماموران را زیر نظر داشتند. بازار شایعه هم داغ بود و هر کدام تحلیل خودش را می‌گفت. رئیس کلانتری خود را به سروان رساند و بعد از احوالپرسی گفت: ساعت دو بعدازظهر مرگ مشکوک زن جوانی به ما اعلام شد. وقتی به اینجا آمدیم با جسد زن جوان در بالکن رو‌به‌رو شدیم. شواهد نشان می‌دهد خودکشی کرده است. زن جوان مهشید نام داشت و در آپارتمان طبقه سوم زندگی می‌کرد. امروز ظهر نامزد مهشید به غیبت او مشکوک شده و خود را به اینجا رسانده بود. او با مشاهده جسد نامزدش موضوع را به پلیس اطلاع داد. هیچ مورد مشکوکی را در صحنه به دست نیاوردیم.

سروان سپس به طبقه سوم ساختمان رفت. وسایل خانه منظم سرجایشان بودند و اثری از درگیری و به‌هم‌ریختگی دیده نمی‌شد. ماموران تشخیص هویت در حال عکسبرداری از محل بودند. سروان خود را به بالکن رساند. جسد زن جوان در حالی که لباس رسمی به تن داشت روی زمین افتاده بود. هیچ آثاری از درگیری روی بدن او مشاهده نمی‌شد. در مشتش یک قوطی خالی قرص آرام‌بخش بود. یک لیوان خالی هم روی اپن آشپزخانه بود که روی دیواره‌اش رسوب سفید رنگی دیده می‌شد.

کارآگاه به اتاق خواب رفت و از رئیس کلانتری خواست فرهاد را برای بازجویی به آنجا بیاورد. دقیقه‌ای بعد مرد جوان ناراحت وارد اتاق شد. سروان به او تسلیت گفت و بازجویی را آغاز کرد.

چطور متوجه ماجرا شدید؟

امروز ساعت یک بعدازظهر با مهشید برای خرید حلقه ازدواج قرار داشتیم اما هر چه منتظر ماندم، نیامد. چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد. نگران شدم.او خیلی خوش قول بود، به همین دلیل راهی خانه اش شدم. چند باز زنگ آپارتمان را زدم، اما مهشید در را باز نکرد. با کمک یکی از همسایه‌ها وارد ساختمان شدم. در آپارتمان نیمه باز بود. این موضوع شک مرا بیشتر کرد. وارد شدم و چند بار مهشید را صدا کردم. باد پرده بالکن را تکان داد، خودم را به آنجا رساندم و با پیکر نامزدم روبه‌رو شدم. او مرده بود و نفس نمی‌کشید. از همسایه‌ها کمک خواستم و آنها با اورژانس و پلیس تماس گرفتند.

با هم اختلاف داشتید؟

نه ما عاشقانه هم را دوست داشتیم. مهشید زن پرانرژی و سر زنده‌ای بود. نمی‌دانم چرا خودکشی کرده است.

نامزدتان تنها زندگی می‌کرد؟

نه با یکی از دوستانش به نام رعنا زندگی می‌کرد. امروز رعنا در محل کارش بود و با تماس من به اینجا آمد.

کارآگاه از فرهاد خواست اتاق را ترک کند و به رعنا بگوید وارد اتاق شود.

زن جوان در حالی که خونسرد بود وارد اتاق شد و زمانی که روبه روی سروان نشست بی‌مقدمه گفت: آخر کار خودش را کرد. یک‌بار هم می‌خواست خودش را از پشت بام به پایین بیندازد که مانعش شدم. اما امروز سرانجام کار خودش را کرد.

چرا باید خودکشی می‌کرد؟

مدتی بود گوشه‌گیر شده بود و کم حرف می‌زد. فکر می‌کنم با فرهاد مشکل پیدا کرده بود. بعد از قرص خوردن، قصد داشته خود را از بالکن به پایین بیندازد.

به نظر می‌رسد از مرگ او ناراحت نیستید؟

خوشحال هم نیستم! من و مهشید با هم اختلاف قدیمی داشتیم. ابتدا قرار بود من و فرهاد ازدواج کنیم، اما مهشید رابطه من و فرهاد را خراب کرد و جای خودش را در دل فرهاد باز کرد.

سروان یک بار دیگر صحنه را بررسی کرد. بعد خود را به رئیس کلانتری رساند و گفت: زن جوان خودکشی نکرده بلکه او را کشته‌اند. قاتل بعد از قتل با صحنه سازی قصد داشته موضوع را خودکشی نشان دهد.

کارآگاه دستور بازداشت قاتل را صادر کرد تا فردا از او بازجویی کند.

با دو دلیل سروان، رعنا به عنوان قاتل دستگیر شد. او که تصور نمی کرد راز قتل به این زودی فاش شود، وقتی راهی برای فرار ندید به قتل اعتراف کرد و گفت: فکر نمی کردم پلیس متوجه نقشه ام شود و در صحنه قتل دستگیر شوم.

شما خواننده گرامی با اشاره به 2 دلیل کارآگاه برای اثبات قتل مهشید می‌توانید در مسابقه معمای پلیسی شرکت کنید. پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 ارسال کنید.

وحید شکری / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
حسین
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۸
۰
۰
این جا افتاد جام جم خودت پیوستش كن
باز بودن درب اپارتمان هم برای خودكشی جلوه دادن ماجرا خیلی كمكی نمیكنه
این كارو كرده كه كسی غیر از خودش بعد از قتل بیاد تو و با صحنه سازی های او روبرو بشه
 

نیازمندی ها