قتل شوهر برای ازدواج با پسردایی

به گزارش جام‌جم، صبح ششم آذر سال گذشته آتش گرفتن خودرویی به ماموران کلانتری 140 باغ فیض گزارش شد. همزمان با حضور ماموران کلانتری و امدادگران آتش‌نشانی در محل حادثه در خیابان ابوذر، شعله‌های آتش خاموش شد. تیم پلیسی سپس به بررسی خودروی سمند پرداخته و با جسد مردی حدود پنجاه ساله که با ضربه جسم سخت به قتل رسیده بود، در صندوق عقب روبه‌رو شدند.

ماموران با بررسی مشخصات خودرو متوجه شدند که سمند متعلق به مردی به نام مجید است که چهارم آذر خانه‌اش را در کرج ترک کرده و دیگر بازنگشته بود. خانواده او پنجم آذر با مراجعه به پلیس آگاهی به طرح شکایت پرداخته بودند.

تیم جنایی سپس از همسر مقتول بازجویی کرد که او اظهار داشت: مجید ساعت 5 صبح چهارم آذر برای بردن سرویس مدرسه از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.

همسر مقتول در ادامه منکر هرگونه اختلافی با شوهرش شد اما تحقیقات مشخص کرد مریم چهل و دو ساله اختلافات زیادی با شوهرش داشته و چندین‌بار قصد جدایی از مجید را داشت اما به‌دلیل مخالفت‌های شوهرش منصرف شده بود.

با وجود انکار مریم درخصوص داشتن هرگونه اختلاف با مقتول، بررسی فرضیه «ارتکاب جنایت با انگیزه ازدواج با شخص دوم» در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و پس از انجام اقدامات پلیسی، ماموران موفق به اثبات این فرضیه و شناسایی پسردایی مریم به نام حسین پنجاه ساله شدند. تحقیقات پلیسی درخصوص حسین نیز نشان داد که وی با وجود داشتن سه فرزند، چندی پیش از همسرش جدا شده بود. کارآگاهان با کشف سرنخ‌هایی حسین و مریم را دوم اسفند دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل کردند.

متهمان در بازجویی‌های اولیه منکر قتل شدند اما حسین در ادامه لب به اعتراف گشود و گفت: من و مریم از زمان مجردی به یکدیگر علاقه‌مند بودیم و قصد ازدواج با یکدیگر را داشتیم اما به علت مخالفت‌های شدید هر دو خانواده بویژه خانواده مریم، موفق به ازدواج نشده و هرکدام جداگانه تشکیل خانواده دادیم. از یکدیگر هیچ‌اطلاعی نداشتیم تا این‌که در مراسم بزرگداشت یکی از بستگان همدیگر را ملاقات کردیم. از همان زمان ارتباط ما دوباره شروع شد و مریم ادعا کرد از زندگی‌اش راضی نیست، به همین خاطر تصمیم به قتل گرفتیم. براساس نقشه، او یک کلید یدک از خانه‌شان را به من داد و با کمک آن کلید صبح چهارم آذر سال گذشته وارد پارکینگ شدم و زمانی که مقتول می‌خواست سوار خودرو شود او را از پشت سر با میلگرد زدم. پس از چند دقیقه، مریم به پارکینگ آمد و با کمک یکدیگر جسد را داخل صندوق عقب گذاشتیم. تاکسی را به شهریار برده و همزمان با تاریک شدن هوا، آن را به تهران برده و آتش زدم.

پس از اعتراف‌های حسین، همسر مقتول هم تحت بازجویی قرار گرفت و به همدستی در این جنایت اعتراف کرد.