مثلا حافظ علاوه بر همه فرازهای زندگیاش، فرودهایی هم داشته است. اما چرا اینها درباره او گفته نمیشود؟ یا چرا در اثری که درباره او ساخته میشود اعتنایی به دوران بچگی اش، احیانا کتک کاری و شیشه شکستنش و چیزهایی از این دست نمیکنیم؟ ولی این آدم یک «آنی» هم داشت که با آن موجب اتفاقی در زمان خودش شده است که ادامه پیدا کرد و باعث شد دیگرانی هم از آن الگوبرداری کنند، اما وقتی ما از همان اول درباره این آدم مبالغه میکنیم، قدم برداشتن را برای آدمهای بعد از او سخت میکنیم. به طوری که عدهای که میخواهند به راه او بروند، میگویند نمیتوانیم مثل او باشیم، چون سخت است، چرا باید سخت باشد؟ زندگی ات را بکن، درست را بخوان، مطالعه و تحقیق و پژوهش کن و یاد بگیر آدم باشی. حالا میتوانی آدم بزرگی هم باشی.
متاسفانه این مشکل مبالغه و دور از واقعیت بودن را در برخی فیلمها و سریالهای زندگینامهای میبینیم. یعنی اینقدر فرازهای زندگی یک آدم را برجسته میکنیم و فرودهای زندگی او را نادیده میگیریم که دیگر نزدیکشدن به این آدم سخت میشود. من اصلا قصدم این نیست که بگویم با سریال «شوق پرواز» (که داستان زندگی خلبان شهید عباس بابایی است) شاهکاری آفریدم. نه، من کار سختی نکردم. من کمی قبل از اینکه این کار را شروع کنم، فقط اتوبان شهید بابایی را میشناختم! بعد که سریال برای ساخت به من پیشنهاد شد، با خودم گفتم ببین این آدم کیست؟ برای همین ابتدا یک مجله و یک کتاب را که درباره او موجود بود، خواندم. بعد با همسر و فرزندانش درباره ویژگیهای شهید و خاطراتی که از او داشتند، صحبت کردم. در مرحله بعدی از دوستان و همرزمان شهید بابایی برای صحبت دعوت کردم. بخصوص از برخی دوستان شهید که همراه او در آمریکا دوره آموزش خلبانی را گذرانده بودند. بعد از این تحقیقات بود که شناخت بیشتری از شهید بابایی پیدا کردم، به او علاقهمند شدم و ساخت اثری درباره او را آغاز کردم.
یادم است موقع تحقیقات شماره یکی از دوستان همدوره و همخانه شهید بابایی در آمریکا را پیدا کردم و با او که ساکن بندرانزلی بود تماس گرفتم. وقتی مطرح کردم که میخواهم برای صحبت با او به شمال بروم، گفت اینقدر که شهید بابایی را دوست داشتم و دارم که من به تهران میآیم. دو روز بعد آمد تهران و ما سه ساعت با هم حرف زدیم. با خنده به او گفتم تا حالا هرچه شنیدهام، از خوبیهای عباس بابایی بوده، کمی هم از بدیها و کارهای خلافش بگو تا شخصیت باورپذیر و ملموسی از این شهید بزرگوار ارائه کنم.
به خاطر همین گفتوگوها و پژوهشها شخصیتی که شما از شهید بابایی در این اثر میبینید، خیلی به شخصیت واقعی او نزدیک است. به عنوان مثال برای سکانس عروسی شهید بابایی، یک روز قبل از همسرش دعوت کردم تا به دفتر بیاید تا فضای این صحنه را شبیه به واقعیت دربیاوریم. از او پرسیدم خداوکیلی عباس در شب عروسی چه لباسی پوشیده بود؟ گفت: کت و شلوار و پاپیون. برای همین ما هم صحنههای عروسی شهید بابایی را با پاپیون فیلمبرداری کردیم و هم با کراوات که در نهایت از این دومی در سریال استفاده شد.
جا دارد اینجا از آقای مهندس عزت الله ضرغامی هم که زمان ساخت سریال «شوق پرواز» خیلی مرا تشویق کرد، تشکر کنم. واقعا دمش گرم. او در حمایت از این کار حرفهایی زد که اشکم درآمد؛ طوری که پر و بال درآوردم و خودم هم شوق پرواز پیدا کردم. خیلی خوب است حالا که ایشان از سازمان صدا و سیما رفتهاند، یادی از زحمات و حمایتهایشان کنم.
به نظرم تلویزیون ما نسبت به سینما سهم بزرگتر و بیشتری در پرداختن به زندگی شخصیتهای برجسته و مهم واقعی دارد. چون عام تر است و مخاطبان زیادتری را دربرمی گیرد. خیلی از مردم لحظات فراوانی پای تلویزیون مینشینند، اما همه زحمت رفتن به سینما را به خود نمیدهند.
یکی از مهمترین بخشهای فیلمهای شرححالگونه حقی است که برای استفاده از تخیل و داستانپردازی باید برای فیلمسازان قائل شد. کما اینکه من هم در آثاری چون سریال «شوق پرواز» و فیلم سینمایی «شهرآشوب» آن را انجام دادم و در دورههای زندگی شخصیتهای واقعی چون شهید عباس بابایی و غیاثالدین جمشید کاشانی، ریاضیدان و منجم شهیر ایرانی و معینالدین کاشانی، یار و همکار دیرینهاش دست بردم و آنها را دراماتیزه کردم، چون هر وقت فیلمساز احساس کند با تغییرات و حذف و اضافاتی میتواند به داستانش کمک کند، حتما باید این کار را انجام دهد.
باوجود ساختن این دو کار هنوز هم به ساخت فیلم و سریال درباره زندگی شخصیتهای برجسته واقعی علاقه دارم و اگر فرصت و امکاناتش به وجود بیاید، باز هم این کار را خواهم کرد. سریال «شهریار» را قرار بود من بسازم. من خودم آذری و شهریارشناس هستم. خیلی از بخشهای سریال «شهریار» (کمال تبریزی) را قبول ندارم و زندگی این شاعر اصلا اینطور نبود.
خیلی دوست دارم اثری هم درباره افسانهها و اسطورههایی چون کوراوغلو بسازم. اگر کمکم کنند تا این کار ساخته شود، آن وقت میبینید سریال «حریم سلطان» بند کفشش هم نمیشود!
یدالله صمدی/ فیلمنامهنویس و کارگردان
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه