لجبازی‌های زوج جوان بر سر کار زن به زندگی مشترک آنها پایان داد

زن ورزشکار نمی‌خواهم

زندگی ستاره و امین فقط پس از گذشت شش‌ماه به سبب ورزش کردن ستاره به پایان رسید. ستاره مربی ژیمناستیک بود اما امین علاقه‌ای به کار او نداشت. امین با این‌که بشدت عاشق ستاره بود، نتوانست تحمل کند که همسرش مربی این نوع ورزش‌ها باشد. جنجال بر سر همین موضوع باعث شد تا آنها هفته گذشته روبه‌روی قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران بنشینند و برای همیشه از هم جدا شوند. هیچ کدامشان باور ندارند که وقتی از در این شعبه خارج می‌شوند دیگر با هم غریبه هستند.
کد خبر: ۷۴۸۰۹۸

ستاره و امین روی صندلی‌های قهوه‌ای شعبه 268 دادگاه خانواده می‌نشینند و برگه درخواست طلاق خود را به قاضی ارائه می‌دهند. قاضی پس از بررسی پرونده آنها نگاهی به زوج می‌اندازد و می‌پرسد: چی شده که بعد از شش ماه می‌خواهید از هم جدا شوید؟

زن می‌خواهد صحبت کند، ولی مرد به او مجال حرف زدن نمی‌دهد و در جواب قاضی می‌گوید: آقای قاضی همسرم به حرف‌های من اهمیتی نمی‌دهد. من به عنوان یک شوهر هرچه می‌گویم او باید گوش دهد اما حرف‌های مرا نادیده می‌گیرد. او زن خودسر و خودخواهی است و به هیچ عنوان حاضر نیست به حرف‌های شوهرش اهمیتی دهد.

این مرد در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: شش ماه است که با ستاره ازدواج کرده‌ام. اما در این مدت ما هر روز با هم دعوا و درگیری داریم. همسرم مربی ژیمناستیک است. من از همان روز اول با کار او مخالف بودم و دوست نداشتم که او ورزش کند. همان روزهای اول هم با او طی کردم و گفتم که نباید به کلاس‌های ورزشی بروی. اما الان شش ماه است که هرشب سر این موضوع با هم دعوا داریم و او حاضر نیست کارش را به خاطر من کنار بگذارد. حتی یک‌بار هم نمی‌گوید که من به خاطر تو سر کار نمی‌روم. آقای قاضی من از این‌که همسرم مثل مرد‌ها هر روز سر کلاس می‌رود و حرکات ژیمناستیک را انجام می‌دهد، بیزارم. دوست ندارم او به این کارش ادامه دهد. در این لحظه زن رشته کلام را در دست می‌گیرد و می‌گوید: آقای قاضی می‌بینید که شوهرم چقدر زورگو است. من چند سال است که ژیمناستیک کار می‌کنم و الان هم بتازگی مربی شده‌ام. نمی‌توانم به دلیل زورگویی‌های شوهرم چشمم را روی حرفه چند ساله‌ام ببندم و در خانه بنشینم. مجتبی از همان روز اول هم می‌دانست که من ورزش می‌کنم و به این کار خیلی علاقه دارم. او می‌دانست ورزش جزئی از زندگی من است، اما شش ماه است که زندگی را برای هردویمان زهر کرده است. او کل زندگی را رها کرده و هر شب سر این‌که چرا من به باشگاه می‌روم دعوا راه می‌اندازد.

صحبت‌های این زن به اینجا که می‌رسد، مرد حرف‌های او را قطع می‌کند و می‌گوید: درست است که از روز اول می‌دانستم همسرم ورزش می‌کند ولی نمی‌دانستم که او از صبح تا شب تمام زندگی‌اش را رها می‌کند و به باشگاه‌های مختلف می‌رود و همه زندگی‌اش می‌شود ورزش! او باید بداند که دیگر ازدواج کرده و از این به بعد باید به زندگی‌اش برسد. اما به حرف‌هایم اهمیتی نمی‌دهد و کار خودش را می‌کند. زندگی ما به سبب کار او به جهنم تبدیل شده است. من زن ورزشکار نمی‌خواهم. با کار او مخالفم. به نظر من ورزش برای مردان است و زن باید روحیه لطیف‌تری داشته باشد و سراغ این کارهای مردانه نرود. کار همسرم باعث شده که من جلوی دوست و فامیلم خجالت‌زده شوم و هربار یک بهانه بیاورم که همسرم فلان جا کار می‌کند. همیشه سعی می‌کنم کار او را مخفی کنم چون می‌دانم اگر کسی متوجه شود مرا مسخره می‌کند. من ستاره را دوست دارم. روزی که برای اولین بار او را دیدم عاشقش شدم ولی نمی‌دانستم که این زن تا این اندازه خودخواه است و به حرف‌های شوهرش اهمیتی نمی‌دهد. تصور می‌کردم که او هم عاشق من است ولی حالا می‌فهمم که هیچ علاقه‌ای به من ندارد زیرا اگر مرا دوست داشت سعی می‌کرد به خواسته‌ام اهمیت دهد. این بار زن جوان می‌گوید: من هم شوهر زورگو نمی‌خواهم. آقای قاضی هر اتفاقی که بیفتد من نمی‌توانم ورزش را کنار بگذارم. زندگی من کارم است و من باید هر روز به باشگاه بروم. اگر شوهرم نمی‌تواند به خواسته من اهمیت دهد، بهتر است که ما هرچه زودتر از هم جدا شویم. زندگی که با جنگ شروع شود عاقبت خوشی ندارد. امین حتی حاضر نیست یک سر سوزن کوتاه بیاید و به خاطر من تحمل کند. اگر او حاضر می‌شد کمی به خاطر من کوتاه بیاید من هم سعی می‌کردم لجبازی نکنم و کمتر کار کنم. ولی شوهرم تصور می‌کند که با داد و بیداد و زورگویی می‌تواند حرف خودش را به کرسی بنشاند و به من زور بگوید. من آدمی نیستم که حرف زور را قبول کنم. دیگر از کارهای او خسته شده‌ام. وقتی حرف‌های این زوج به پایان می‌رسد قاضی سعی می‌کند آنها را به مشاوره خانواده بفرستد تا شاید مشکلشان حل شود ولی آنها بر طلاق اصرار می‌کنند. نه ستاره و نه امین هیچ کدام حاضر نیستند کوتاه بیایند. وقتی قاضی از ستاره می‌خواهد دیگر ورزش نکند ستاره قبول نمی‌کند، امین هم به قاضی می‌گوید که هرگز راضی به ادامه زندگی با زنی که ژیمناستیک‌کار است، نمی‌شود. به همین دلیل حکم طلاق توافقی صادر می‌شود و این زوج در حالی که دیگر با هم غریبه هستند شعبه 268 دادگاه خانواده را ترک می‌کنند.

نگاه کارشناس

خواسته‌های خود را پیش از ازدواج بیان کنید

قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده: در این پرونده غرور مرد جوان و علاقه زن به شغلش باعث شد آنها راهی دادگاه خانواده شوند. اگر مرد کمی از غرورش کم می‌کرد و به خواسته همسرش توجه بیشتری نشان می‌داد، شاید زندگی آنها هیچ وقت به طلاق و جدایی ختم نمی‌شد. طلاق و جدایی گاهی اوقات انتخاب زوج نیست بلکه آنها فقط به خاطر غرورشان پای در این دادگاه می‌گذارند و هر لحظه امید دارند عاملی مانع جدایی آنها شود. ولی متاسفانه غرور و خودخواهی بعضی از جوانان باعث نابودی زندگی‌شان می‌شود و آنها عواقب کارشان را درست بعد از جدایی خواهند فهمید. ما پرونده‌هایی داشتیم که زوج‌های جوان پس از جدایی از کار خود پشیمان شده‌اند اما هیچ کدام روی بازگشت و آشتی دوباره را نداشته‌اند. من معتقدم در این پرونده تنها دلیلی که باعث نابودی زندگی این زوج جوان شد غرور و خودخواهی آنها بود. هیچ کدام حاضر نشدند از خواسته خود صرف نظر و برای دیگری گذشت کنند. متاسفانه گذشت به زوج‌های جوان آموزش داده نشده و خیلی‌ها معنی گذشت را نمی‌دانند. آنها به تنها چیزی که فکر می‌کنند غرورشان است و متوجه نمی‌شوند که با این تصمیم چه ضرری به زندگیشان خواهند رساند. از طرفی زوجین می‌توانند پیش از عقد خواسته‌های خود را مطرح کرده و در رابطه با آن از طرف مقابل خود قول بگیرند. درواقع این یک شرط محسوب می‌شود. یعنی طرفین قبل از ازدواج می‌توانند هر شرطی که دارند به صورت رسمی ثبت کنند. اگر زوجین چنین کاری را انجام دهند دیگر بعد از ازدواج با چنین مشکلاتی مواجه نخواهند بود. آنها دعوای خود را قبل از ازدواج کرده و خواسته‌های خود را بیان کرده‌اند برای همین وقتی صیغه عقد جاری شد و زن و شوهر زیر یک سقف رفتند با چنین مشکلاتی مواجه نخواهند شد. در این پرونده نیز اگر مرد خواسته خود را پیش از ازدواج خیلی قطعی و واضح به همسرش می‌گفت و مخالفت خود را با کار و شغل او بیان می‌کرد، آنها می‌توانستند همان زمان مشکلات خود را حل کرده و در زندگی مشترک دچار مشکل نشوند. حتی ممکن بود در صورت بیان خواسته پیش از ازدواج هیچ ازدواجی صورت نمی‌گرفت. برای همین به نظر من جوانان پیش از ازدواجشان باید خواسته‌های خود را مطرح و درباره با آن با هم صحبت کنند و به یک نظر واحد برسند تا در آینده با اختلاف و درگیری مواجه نشوند. بارها تاکید شده که زندگی مشترک میدان جنگ نیست که با غرور در آن با یکدیگر جنگ کرد.

نگاه کارشناس

انگیزه‌های طلاق تغییر کرده است

دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روان‌شناس در این خصوص می‌گوید: خیلی وقت است انگیزه‌های طلاق عوض شده و دیگر مثل قبل اعتیاد و ضرب و شتم و خیانت تنها دلیل طلاق نیست. حالا دیگر زن و شوهر با بروز کوچک‌ترین اختلاف راهی دادگاه خانواده می‌شوند و گاهی اوقات خودشان هم خبر ندارند در دادگاه چه عاقبتی انتظارشان را می‌کشد. گاهی آنها تنها به دلیل لج و لجبازی به دادگاه خانواده می‌روند و در آنجا خود را آنقدر مصمم به طلاق و جدایی نشان می‌دهند که گویا هیچگاه دوست نداشته‌اند کنار هم زندگی کنند، اما ته دل این زوج‌ها را اگر می‌دیدیم متوجه می‌شدیم همه آنها چقدر به یک مانع برای جدایی و طلاق احتیاج دارند. آنها با غرور راهی دادگاه خانواده می‌شوند و بدون این‌که حقیقت را باور کنند پس از طلاق و جدایی از دادگاه بیرون می‌روند. اگر با خیلی از آنها صحبت کنیم متوجه می‌شویم خودشان هم باور ندارند به همین راحتی به زندگی مشترک خود پایان داده‌اند.

این روان‌شناس در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: بی‌علاقگی و دخالت فامیل و مشکلات دیگر همیشه در جدایی زوجین بخصوص زن و شوهر‌های جوان نقش و تاثیر زیادی داشته است، اما باید این را هم در نظر بگیریم که همیشه بی‌علاقگی و دخالت دیگران نیست که زوج جوان را راهی دادگاه خانواده می‌کند. گاهی اوقات غرور و خودخواهی آنها باعث می‌شود برای همیشه به زندگی خود پایان دهند، در صورتی که دلشان به این طلاق راضی نیست. برای همین به نظر من زوج‌های جوان پیش از ازدواج باید با مشاوران خانواده صحبت کنند و با راهنمایی‌های آنها آموزش‌های لازم برای زندگی زناشویی را ببینند تا در صورت بروز کوچک‌ترین مشکل به سراغ آخرین راه‌حل یعنی طلاق نروند و کمی هم از غرور و خودخواهی خود کم کنند تا بتوانند از پس مشکلات خود برآیند. آنها باید یاد بگیرند زندگی زناشویی با غرور ادامه پیدا نمی‌کند و اگر هم ادامه داشته باشد با مشکلات جدی مواجه خواهد بود.

سیما فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها