نگاهی به کارنامه غلام‌‌یحیی دانشیان

از سراب تا باکو

غلام یحیی دانشیان از چهره‌های با نفوذ فرقه دموکرات بود که وظیفه‌ای برای خود جز اطاعت از دستورات کمونیست‌های شوروی نمی‌شناخت. در این گزارش شرحی از اقدامات او در راستای پیشبرد اهداف حزب کمونیست ارائه شده است.
کد خبر: ۷۳۸۵۷۶
از سراب تا باکو

غلام فرزند یحیی متولد 1906 (1258 شمسی)‌ روستای عسکرآباد سراب (با تلفظ محلی: اسْکَوَار) در نوجوانی همراه پدر جهت کار و کسب درآمد به شهر باکو رفت و در تاسیسات نفتی مشغول فعالیت شد. با شروع و اشاعه افکار کمونیستی، همراه جمعی از ایرانیان مقیم باکو نیز جذب افکار مذکور شد و به عضویت حزب کمونیست درآمد. وی ابتدا عضو سازمان جوانان کمونیستی تحت عنوان «کامسامول» شد و سپس به عضویت حزب کمونیست در آمد و از جوانان فعال و پر انرژی حزب شد. غلام با فعالیت میان کارگران ایرانی مقیم باکو توانست اعتماد سازمان‌های حزبی و دولتی شوروی را به گونه‌ای جلب کند که وی را به مقام شهرداری منطقه صابونچی که مهم‌ترین بخش نفت‌خیز باکو بود برگزیدند.

بازگشت به ایران و ماموریت ویژه

با اخراج ایرانیان باکو در سال 1937 میلادی/ 1316 شمسی توسط حکومت شوروی و نفوذ ماموران نظامی و امنیتی کشور مذکور در میان ایرانیان اخراجی که به «مهاجر» مشهور شدند، غلام نیز همراه آنان وارد ایران شد. ماموران مخفی شوروی ماموریت داشتند تا تمام موسسات صنعتی و نظامی آذربایجان ایران را شناسایی و به ارتش سرخ گزارش دهند.

فعالیت‌های نظامی و اطلاعاتی در آذربایجان

محل استقرار غلام‌یحیی با توجه به این‌که بومی منطقه سراب بود، شهر سراب و میانه تعیین شد و وی با جذب و سازماندهی تعدادی از مهاجران مقیم سراب (که در شهر و روستاهای تابعه به تعداد زیاد ساکن شده بودند) و نیز برخی از اهالی روستاهای غرب سراب که با روستای محل تولد او «عسکرآباد» نزدیک و هم‌کُوشَن (همجوار) بودند دسته‌ای تشکیل داد و با کمک واحدهای ارتش سرخ مستقر در آذربایجان مسلح شد و به انجام ماموریت‌های محوله پرداخت ضمن این‌که قبل از ورود ارتش سرخ به ایران برای کسب خبر در پوشش دستفروش مشغول فعالیت بود.

عملیات خونین در روستای اغمیون

از عملیات خشن و خونین غلام‌یحیی در منطقه سراب، اسناد مربوط به تهاجم وی به روستاهای اغمیون و الان براغوش حائز اهمیت است. در دی 1320 نیروهای غلام‌یحیی در روستای اغمیون تشکیل جلسه می‌دادند و از آن روستا و نیز روستای همجوار به نام سهزاب نیرو جذب می‌کردند. تبلیغات آنها بر علیه ارباب‌ها نیز بود. این امر با مخالفت و اعتراض جمع دیگری از اهالی روستای اغمیون مواجه شد. در نهایت در 27 دی ماه 1320 نیروهای غلام‌یحیی به منزل یکی از ارباب‌های روستای مذکور به نام آقاجان تشکری حمله کردند. در این گیرودار یکی از افراد غلام‌یحیی با شلیک مدافعان کشته شد و این امر، انتقام سختی به دنبال داشت.

خانه و اثاثیه تشکری غارت شد، تعدادی از اهل خانه را گرفتند، پول‌های نقد را به غنیمت بردند و تشکری و پسر برادرش را کشتند.

جنازه کشته‌شدگان بعد از 70 روز یعنی در فروردین 1321 که یخ‌های رودخانه آب شد به دست آمد!

حمله به روستای الان براغوش

در بهمن ماه 1320 دسته غلام‌یحیی به روستای الان براغوش که در دست خاندان اسکندری بود حمله کردند. اسکندری‌ها طایفه‌ای با نفوذ و صاحب قدرت بودند. در حمله نیروهای غلام‌یحیی به اسکندری‌ها، ابراهیم‌خان اسکندری همراه تعداد دیگری کشته شدند.

جان پولاد در برابر دانشیان

در مقابله با عملیات غلام‌یحیی در منطقه سراب و نیز در پاسخ به شکایت‌های متعدد علیه او وزارت کشور دستور داد نیروی اعزامی به منطقه غلام‌یحیی و گروهش را دستگیر و به شرارت‌های آنان خاتمه دهند.این ماموریت به عهده سرهنگ سید احمد جان‌پولاد گذاشته شد. او به دستور ستاد ارتش جهت ایجاد امنیت در اردبیل و خلخال و خلع سلاح ایل مسلح شاهسون و نیز با دستور محرمانه خلع سلاح توده‌ای‌ها در راس ستونی نظامی مرکب از یک هنگ پیاده، یک آتشبار کوهستانی و ارکان تیپ اعزام شده بود.

غلام‌یحیی بعد از پایان غائله آذربایجان به باکو گریخت و فعالیت‌های خود را بر اساس فرموده‌های رفقای روس پی ‌گرفت‌

غلام‌یحیی مدت 6 ماه در تهران در قصر قاجار (زندان قصر) زندانی بود و پرونده‌اش در تهران تحت رسیدگی قرار گرفت ولی دست‌های خادم بیگانگان برای این خائن و شرور مساعدت کردند و قرار صادر کردند که غلام‌یحیی باید در محل تحت تعقیب قرار گیرد. لذا وی را در اواسط سال 1321 از تهران مجددا به اردبیل اعزام و تحویل دادستان محل کردند و چند روز بعد او را به کفالت حاج تقی وهاب‌زاده از زندان مرخص کردند. او هم به دستور ماموران شوروی به سراب عزیمت و مشغول دسیسه و تبلیغات شد.

روس‌ها و آزادی غلام‌یحیی

آزادی غلام‌یحیی از زندان قصر در تهران و اعزام او به اردبیل که منجر به آزادی‌اش شد در نتیجه دخالت و اعمال نفوذ مقام‌های شوروی و حزب توده صورت گرفت.

فعالیت در شهر میانه

غلام‌یحیی در شهر میانه علاوه بر تلاش جهت پیشبرد اهداف حزب توده، با چند واگن قطار که روس‌ها در اختیار او قرار دادند به فعالیت در امر حمل و نقل بارهای تجاری پرداخت تا خرج فعالیت‌های حزبی را به دست آورد.

تاسیس مجلس ملی و نمایندگی غلام‌یحیی

فرقه دموکرات جهت تحکیم پایه‌های قدرت و نشان دادن این‌که پایگاه و خاستگاه مردمی با تکیه بر اصول دموکراسی دارد و نماینده حقیقی مردم آذربایجان می‌باشد (؟!) مجلسی تحت عنوان مجلس ملی آذربایجان تشکیل داد و از شعبه‌های فرقه در شهرهای آذربایجان خواست افرادی به عنوان نماینده مجلس ملی به تبریز بفرستند. این نمایندگان با صلاحدید اعضای بلندپایه فرقه در شهرها تعیین شدند و هیچ‌گونه انتخابات عمومی صورت نگرفت گرچه در اعتبارنامه‌های تنظیم‌شده برای نماینده‌های انتصابی قید شده بود که با اخذ اکثریت آرا به نمایندگی مجلس ملی انتخاب شده‌اند! فرقه دموکرات در کتابی تحت عنوان «قیزیل صحیفه‌لر» (برگ‌های طلایی) به معرفی کوتاهی از نمایندگان مجلس ملی آذربایجان پرداخت. غلام‌یحیی دانشیان به عنوان اولین نماینده مجلس ملی از شهر سراب تعیین شد.

غلام‌یحیی با توجه به شناخت روس‌ها از او و نیز ماموریت‌های ویژه‌ای که بر عهده داشت، در سلسله ‌مراتب فرقه بالا کشیده شد، چنان‌که در اولین جلسه مجلس ملی در تاریخ 21 آذر 1324 در سالن سینما دیده‌بان تبریز که با نطق محمّدتقی رفیعی رئیس سنی مجلس گشایش یافت و 76 نفر از 95 نماینده در آن شرکت داشتند، غلام‌یحیی از طرف مجلس ماموریت یافت تا در مورد اشغال اداره ژاندارمری تبریز و تحویل گرفتن سلاح‌های موجود اقدام کند.اندکی بعد غلام‌یحیی فرمانده کل قوای فرقه شد خشونت او گاهی شکل ویژه‌ای می‌یافت. غلام‌یحیی توسط پیشه‌وری در فروردین 1325 به مقام ژنرالی رسید. وی در تاریخ 12/1/1325نشان ستارخان را دریافت کرد.

قضاوت و خوشگذرانی

غلام‌یحیی علاوه بر نظامی‌گری، گاه در منصب قضاوت نیز می‌نشست و حکم اعدام می‌داد، دکتر انور خامه‌ای در خاطرات خود از قضاوت غلام‌یحیی در دادگاه زنجان و صدور حکم اعدام 4 نفر توسط او یاد کرده است.غلام‌یحیی که توسط فرقه دمکرات به قدرت و ثروت رسیده بود همراه پیشه‌وری و دیگر بزرگان فرقه دموکرات شبانه در مجلس عیش و عشرت می‌نشست و با زنان رقاص مشغول باده‌گساری و مغازله می‌شد. پیشه‌وری به شخصی که دوستانه او را از این کار نهی کرد چنین گفت: «ما یک عمر رنج و بدبختی کشیده‌ایم و هیچ‌وقت تفریح و خوشگذرانی نداشته‌ایم، حال موقعیتی یافته‌ایم و امکان تفریح و تلافی مافات داریم. اگر حالا این کار را نکنیم پس کی بکنیم؟!»

شکست و فرار به شوروی

ماموریت اصلی ارتش ابتدا تصرف تبریز بود، اما چون از جنگ با فرقه دموکرات اندیشه می‌کردند و دستور داشتند به آرامی پیشروی کنند تا نفرات فرقه از تبریز خارج و به آن سوی ارس بروند، لذا در بستان‌آباد توقف کردند. گویا در این فرصت پیشه‌وری پنج‌ میلیون ریال و غلام‌یحیی دو و نیم میلیون ریال از بانک‌های آذربایجان برداشته و با خود بردند، تعداد زیادی از افراد فرقه نیز تا توانستند اموال و مبالغی از اداره‌ها و فروشگاه‌های دولتی و شخصی چپاول کردند.مردم تبریز در 21 آذر 1325 با چوب، چماق، خنجر و شمشیر قیام کرده و تعداد زیادی از فدائیان باقی‌مانده و اعضای فرقه را کشتند و شهر را آزاد کردند. فردای آن روز جمعی از بزرگان و علمای تبریز به بستان‌آباد رفتند و از ارتشی که آنها را در نبرد با افراد مسلح و خشن فرقه تنها گذاشته بودند پیشواز کرده و سقوط شهر را اطلاع دادند تا این‌بار آنها دست به کشتار نزنند. ارتش شاه با عنوان فاتح بعدازظهر 22 آذر 1325 وارد تبریز شد!

غلام‌یحیی در باکو

تشکیلات فرقه، پس از مهاجرت سران آن به شوروی تحت نظر باقراُف در باکو به کار خود ادامه داد. غلام‌یحیی نیز که در باکو مستقر بود فعالیت‌های خود را بر اساس فرموده‌های رفقای روس پی می‌گرفت. از جمله این فعالیت‌ها یافتن جوانان ورزیده و شجاع آذربایجانی برای مرزشکنی بود. آنان پس از گذراندن دوره‌‌های ویژه مهارت گذشتن از مرز ایران و رساندن پیام‌های رفقای روس را به نیروهای مانده در داخل ایران را به دست می‌آوردند. پس از مرگ پیشه‌وری در یک سانحه اتومبیل که عامل آن را غلام یحیی می‌دانند، رهبری فرقه به قاسم چشم‌آذر منتقل شد و در سال 1336 او جای خود را به غلام یحیی داد. دانشیان در کنفرانس وحدت حزب توده و فرقه دموکرات آذربایجان عضو هیات اجراییه حزب توده شد. غلام یحیی با حمایت و توجه مقامات شوروی در تصمیم‌گیری‌های مهم حزب نقشی اساسی ایفا می‌کرد که می‌توان به برکناری رادمنش از دبیر اولی حزب توده و جانشینی ایرج اسکندری در سال 1348 و همچنین برکناری اسکندری و جانشینی نورالدین کیانوری در سال 1357 اشاره کرد.‌در زمان صدارت او بر فرقه موضوع تبعید بعضی از مخالفان شوروی به سیبری جزو کارنامه سیاه نامبرده محسوب می‌‌شود. غلام‌یحیی دانشیان در واپسین سال‌های پیش از انقلاب به علت بیماری و کهولت سن از فعالیت کناره گرفت و صدر افتخاری فرقه شد و در حوالی سال 1363 در باکو درگذشت.

اصغر حیدری

منابع:

1ـ حسن نظری: گماشتگی‌های بد‌فرجام، لندن، مرد امروز، 1371، ج 1، ص 71. خاطرات غلام یحیی، صص14-13. باقر عاقلی: شرح‌حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، نشر گفتار، 1380، ج 1، ص 118. خاطرات آیت‌الله ملکوتی،تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 80؛ آیت الله عبدالله مجتهدی: بحران آذربایجان، تهران، مؤسسه‌ مطالعات تاریخ معاصر، 1381، ص 301.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها