هنرمندانی که با پرکاری و تکرار نقش‌های مشابه به استعدادشان پشت کردند

تیروئید بازیگری و کارگردانی در سینما و تلویزیون

پرکاری در کل صفت ناپسندی نیست که در بسیاری موارد خوب هم هست؛ اما وقتی پای حرفه‌هایی مثل نوشتن، سرودن، بازیگری یا کارگردانی به میان می‌آید، پرکاری می‌تواند صفت مناسبی نباشد
کد خبر: ۷۱۶۳۶۱
تیروئید بازیگری و کارگردانی در سینما و تلویزیون

پرکاری در کل صفت ناپسندی نیست که در بسیاری موارد خوب هم هست؛ اما وقتی پای حرفه‌هایی مثل نوشتن، سرودن، بازیگری یا کارگردانی به میان می‌آید، پرکاری می‌تواند صفت مناسبی نباشد و شخص پرکار به تکرار خودش و بی‌توجهی به ذات هنر که توجه و مراقبه جدی برای جوشش ذوق هنری است، متهم شود. چرا که حین پرکاری باید با کوشش، نبود جوشش را جبران کرد و کم‌کم همان کوشش هم تبدیل می‌شود به عادت‌هایی که ملکه ذهن فرد شده‌اند، درست مثل خیاطی که به جای دوختن یک دست کت و شلوار شیک که فقط برازنده قامت یک نفر است، می‌خواهد با سری‌دوزی کارش را بهینه کند، برای همین قواعد مشخصی را تعریف می‌کند که با تکرار آن‌ها نتیجه کارش مشابه هم می‌شود، اما اگر فوق‌العاده نیست لااقل در ظاهر مشکلی ندارد. برای همین است که وقتی یک بازیگر یا کارگردان پرکار می‌شود، نتیجه کارش شاید همانی باشد که مشتری داشته باشد، اما خلق هنری محسوب نمی‌شود و دستاوردی ندارد، این ماجرا وقتی جنبه‌های منفی بیشتری به خود می‌گیرد که آن آدم استعداد و توانمندی زیادی چه در تکنیک کار و چه ملاحظات حسی حرفه‌اش داشته باشد. در این مطلب می‌خواهیم مروری بر بازیگران و کارگردان‌هایی داشته باشیم که با پرکاری در تکرار خود متوقف شده‌اند. ناگفته نماند در این مطلب فقط به چهره‌های شاخص پرداخته‌ایم وگرنه بین بازیگران، سیاهی لشکرها که تعدد اثر بیشتری دارند و بین کارگردان‌ها هم کسانی‌که طنزهای شانه تخم مرغی می‌سازند پرکار هستند چون تولید آثار این‌چنینی زمان‌بر نیست و در کل قابل ملاحظه هم نیست.

امین حیایی

جنوب شهری دوست داشتنی
/Media/Image/1392/03/24/635068384502681554.jpg

امین حیایی از پرکارترین بازیگران سینما و تلویزیون است؛ کسی‌که حتی همزمان با پروژه بزرگی مثل «کلاه پهلوی» هم از بازی در سینما دست نکشید. متاسفانه حیایی که با بازی در فیلم‌هایی مثل «مزاحم» سیروس الوند توانایی بازی‌اش را نشان داده بود، مدت‌هاست با بازی در سری «اخراجی‌ها» یا سریالی مثل «ساخت ایران» و نیم دوجین اثر مشابه تبدیل به یک بازیگر پر کار شده که طی حدود 7 سال اخیر کارنامه‌اش هیچ اثر قابل تحسین و درخورتوجهی نداشته است و صرفاً نقش یک جنوب شهری با مرام را با جلو دادن سینه و عقب دادن دست‌ها و تغییر لحن ایفا می‌کند.

مهران رجبی

همسایه دلسوز و مهربان!

خودش در برنامه‌ای به شوخی گفته بود که من در تمام کانال‌ها هستم به جز کانال کولر! فعالیت هنری خودش را با بازی در سریال «بچه‌های مدرسه همت» در سال 1376 شروع کرد. اما به رغم آن‌که دیر وارد وادی سینما و تلویزیون شد با پرکاری عجیب و منحصر به‌فردی تبدیل شده به روحانی مسجد محل شخصیت اصلی فیلم‌ها و سریال‌ها، یا همسایه شیرین و بانمکی که نصیحت می‌کند. اما جالب است بدانید رجبی که در نزدیک به 50 فیلم و حدود 30 سریال بازی کرده برای اولین حضور سینمایی‌اش در فیلم «کودک و سرباز» میرکریمی 15 سال قبل نامزد کسب سیمرغ شد و خیلی مورد توجه قرار گرفت اما حالا به راحتی حضور در هر اثری را قبول می‌کند و طوری ایفای نقش می‌کند که انگار دیالوگ‌ها را حفظ نکرده و بداهه بازی می‌کند و چندان هم نگران نتیجه کارش نیست؛ واقع امر این است که بین ایفای نقش رجبی و زندگی واقعی‌اش فاصله زیادی هم نیست. این است حکایت امروز بازیگری که نقش مدیر حوزه علمیه در فیلم تحسین شده «زیرنور ماه» را به زیبایی ایفا کرد و بعد از این همه سال که اولین فیلم‌هایش می‌گذرد، حضورش به شدت تکراری شده است.

محمدرضا شریفی نیا

پیرمرد ریاکار
/Media/Image/1392/11/15/635271285974326162.jpg

محمدرضا شریفی‌نیا که روزگاری فقط دوست داشت در نقش‌های پیچیده ایفای نقش کند و مابقی انرژی‌اش را صرف کارهای پشت صحنه مثل انتخاب بازیگر، دستیار کارگردانی، طراحی و گرافیک و... کند، با فیلم‌هایی مثل «دنیا» و «ازدواج به سبک ایرانی» در نقش پیرمردی ریاکار که فقط به ظواهر دین توجه می‌کند باقی ماند و در فیلم‌ها و سریال‌های بسیاری همین نقش را به کرات تکرار کرد. هر چند در مقاطعی شخصیت‌های متفاوتی را اجرا کرده، اما پرکاری او به حدی بود که روزگاری همزمان چند سریال در تلویزیون از او پخش می‌شد و چند فیلم هم در نوبت اکران داشت و این ماجرا تازه جنبه‌ای از پرکاری او جلوی دوربین بود و گرنه پروژه‌های بسیاری بودند که او در اشکال دیگری با آن‌ها همکاری داشت و این همه فعالیت فرصت حضور در فیلم‌های خاص و نقش‌های پیچیده که نیاز به تحلیل شخصیت و تامل بیشتر و انرژی مضاعف دارد را از او گرفته است. البته در مسیر پرکاری استثنایی شریفی‌نیا نباید روابط خوب او با عوامل پشت صحنه را نادیده گرفت. دستیار کارگردان‌ها و برنامه‌ریزهای فیلم‌ها و سریال‌ها چنان او را برای کارها آفیش می‌کنند که بتواند همزمان در چند کار حضور داشته باشد. در بسیاری از موارد هم خود شریفی‌نیا در مقام کسی که انتخاب بازیگران را به عهده دارد، وقتی فرد مناسبی را برای یک پروژه پیدا نمی‌کند خودش نقش را بازی می‌کند و افسوس که بعد از آثاری مثل «امام علی(ع)» میرباقری، «برج مینو» حاتمی‌کیا، «شیدا» کمال تبریزی یا «لیلا» مهرجویی که همگی مربوط به دهه‌های قبل هستند در سال‌های اخیر نقش خاطره انگیزی در کارنامه شریفی‌نیا وجود ندارد.

شقایق دهقان، لولایی و ...

شانه تخم‌مرغی‌های با استعداد

بسیاری از بازیگران کارهای طنز هم هستند که اگر در انتخاب‌های اول خود وسواس به خرج می‌دادند، می‌توانستند این‌روزها در زمینه فاخرتری در سینما و تلویزیون فعالیت کنند. شقایق دهقان یکی از آن‌ها است، نقش او در «زیر نور ماه» را به‌یاد بیاورید. شاید ایراد کار از کارگردان‌ها یا مخاطبان باشد که وقتی یک بازیگر نقش‌های طنز را کار کرد، فقط برای آثار مشابه به سراغ او می‌روند، یا اگر یک کارگردان جرات کرد و یک بازیگر را از کمدی‌های دم دستی 90 شبی برای فیلمی فاخر انتخاب کرد، مخاطب آن بازیگر را نمی‌پذیرد و بعد از یک تجربه شکست خورده همه به این قانون نانوشته احترام می‌گذارند که نباید به بازیگری که کمدین محسوب می‌شود، نقش پیچیده و خاص داد. در این بین افرادی مثل تنابنده یک استثناء است که شاید دلیلش کم کاری اوست، اگر تنابنده بعد از «پایتخت» به آثار مشابه در سینما و تلویزیون جواب مثبت می‌داد، راه بازگشتی برایش وجود نداشت. خلاصه این‌که بازیگران پر کار و البته توانمند در زمینه طنز کم نداریم که اثر چندان ماندگاری در کارنامه خود ندارند، مثل لولایی که بعد از «خانه به دوش» در نقش مردان زن ذلیل پرکار شد. یا فتحعلی اویسی که بعد از کارنامه‌ای پرکار در سینما که عمدتاً ایفاگر نقش‌های منفی هم بود بعد از «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم» از قبل پرکارتر شده اما کارنامه‌اش کم بارتر شده است.

سیروس مقدم

/Media/Image/1392/12/16/635298108761609852.jpg

سیروس مقدم که فعالیت هنری‌اش را با دستیار کارگردانی و طراحی صحنه آغاز کرده، نیم دوجین سریال محبوب دارد و پرکاری باعث نشده کارنامه‌اش تکراری و ملال‌آور باشد و از چشم بیننده بیفتد. پرکاری او به حدی است که هر وقت در این مورد صحبت می‌شود ناخودآگاه اسم او به ذهن متبادر می‌شود و نکته عجیب ماجرا آن است که به رغم چند سریال ضعیف در کارنامه‌اش، هر چه ساخته پر بیننده بوده، شاید دلیل این ماجرا آن باشد که او برخلاف بازیگران، انتخاب می‌کند و انتخاب نمی‌شود، وقتی به بازیگری فقط یک نوع نقش پیشنهاد می‌شود بالاخره بعد از چند بار مقاومت مجبور به پذیرفتن یکی از آن‌ها می‌شود، حال آن‌که مقدم بین چند گونه فیلمسازی و چند فیلمنامه و طرح و ... حق انتخاب دارد و همین حق انتخاب به او امکان آن‌را می‌دهد که پرکار باشد اما تکراری و ملال آور نباشد. هر چند وقتی ایده‌ای مثل «پایتخت» را هم تکرار می‌کند به لطف تیم حرفه‌ای، فیلمنامه مناسب و شناخت مناسب از ذائقه مخاطب، اثرش باز هم مورد توجه قرار می‌گیرد که در این بین نباید از ضعف دیگر آثار نوروزی غافل شد. (مصطفی صابری/ هفته نامه جیم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها