افسرده‌های امروز، مجرمان فردا

افسردگی، نقش مهمی در آسیب‌های اجتماعی بازی می‌کند. بنا به اعلام سازمان بهداشت جهانی اولین علت ناتوانی انسان‌ها در همه جای دنیا افسردگی است.
کد خبر: ۷۰۵۴۳۸
افسرده‌های امروز، مجرمان فردا
وقتی پیامدها و عوارض بیماری‌ها را به صورت کلی و همه‌جانبه در سطوح مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی، ازکار افتادگی، هزینه مربوط به درمان و دارو و.... بررسی کنیم، از بین همه بیماری‌ها افسردگی رتبه چهارم را در مقیاسی به نام «بار بیماری» دارد. از سوی دیگر یکی از پیامدهای جدی و آسیب‌رسان افسردگی رفتار مجرمانه است.
افسردگی با جرم رابطه زیادی دارد. در مطالعه‌ای که بتازگی درباره جمعیت زندانیان یکی از شهرستان‌های ایران انجام شده، بیش از 40 درصد زندانیان یکی از انواع اختلال‌های روانپزشکی را داشته‌اند و حدود یک‌سوم آنها افسرده بوده‌اند.

این آمار قابل مقایسه با جمعیت زندانی‌ها در جاهای دیگر دنیاست. افسردگی و پایین بودن اعتماد به نفس یکی از عوامل مهم خطر برای خشونت و رفتارهای مجرمانه است. افراد افسرده بیشتر مرتکب جرم می‌شوند تا جنایت؛ البته با این تعریف که جنایت به جرائمی گفته می‌شود که قصد آسیب جسمی و جانی در آن وجود داشته باشد. جرم‌هایی که افراد افسرده مرتکب می‌شوند، معمولا در حد دزدی و کلاهبرداری است. بیشتر مطالعاتی که ارتباط افسردگی را با جرم نشان داده‌اند، مطالعات مقطعی است؛ یعنی یک محقق وارد زندان می‌شود و جمعیت زندانی را براساس معیارهای افسردگی ارزیابی می‌کند. حال این سوال مطرح می‌شود که شاید آنها قبل از دستگیری و زندانی شدن افسرده نبودند و در زندان به‌دلیل شرایط جدیدشان دچار افسردگی شده‌اند.

در واقع با یک مطالعه مقطعی فقط می‌توان گفت که بین افسردگی و جرم رابطه وجود دارد، اما نمی‌توان ثابت کرد علت رفتار مجرمانه افسردگی است زیرا ممکن است افسردگی پس از ارتکاب جرم و دستگیری ایجاد شده باشد. حتی بعضی جرم‌شناسان معتقدند افراد افسرده کمتر مرتکب جرم می‌شوند چون انرژی آنها کم است و قادر به انجام رفتارهای مجرمانه نیستند. در اینجا بهترین راه برای حل مساله، انجام یک مطالعه طولی و پیگیری آن در گذر زمان است.

مطالعه گسترده و معتبری در این زمینه در سال 1995 روی دانش‌آموزان کلاس هفتم تا دوازدهم در آمریکا صورت گرفت. این مطالعه 13 سال طول کشید و سال 2008 به پایان رسید. در این مطالعه در مرحله اول به ارزیابی وضع روانی دانش‌آموزان پرداخته و سپس در چند مرحله تا سال 2008 آنها را از نظر شرایط روانی و رفتار مجرمانه مورد ارزیابی‌های پی در پی قرار داده‌اند. می‌توان گفت این مطالعه سیزده ساله معتبرترین تحقیق در این زمینه است. نتیجه این مطالعه ثابت کرده است دانش‌آموزانی که افسردگی داشته‌اند، 13 سال بعد رفتارهای مجرمانه بیشتری داشته‌اند و شیوع انواع جرم از دزدی گرفته تا خشونت‌های جسمی و جنسی و خرید و فروش مواد مخدر در آنها بیشتر از دیگران بوده است. البته شایع‌ترین جرم در بین این افراد، دزدی و کلاهبرداری‌های بدون آسیب جسمی و جانی بوده است. رابطه میان افسردگی در نوجوانی و جرم در بزرگسالی یکی از واقعیت‌هایی است که نباید براحتی از کنار آن عبور کرد. برای حل هر آسیب اجتماعی نخست باید آن را با چشمان باز و واقع‌بین پذیرفت. انکار واقعیت به قصد جلوگیری از انگ‌زنی به بیماران روانی یا خوش‌باوری یا هر علت دیگر، کاری از پیش نمی‌برد. برای کاستن از آمار جرم در جامعه، باید موضوع افسردگی نوجوانان را جدی‌تر بگیریم. درمان بموقع و درست افسردگی به شکل چشمگیری رفتارهای مجرمانه و خشونت‌آمیز را در آنها کم می‌کند. با این وصف گناه اصلی به گردن مجرمان نیست و گناه اصلی از ماست که افسردگی نوجوانان را بموقع تشخیص نداده و درمان نکرده‌ایم. (ضمیمه تپش)

حافظ باجُغلی روانپزشک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها