
با این که سه سال از پخش این سریال میگذرد، اما براحتی میشود داستان آن را به یاد آورد؛ داستانی که با گم شدن یک قرآن نفیس شروع میشود و با ورود شیطان به محلهای که کتاب در آن گم شده، ادامه مییابد. با نویسنده این سریال، بابک کایدان به گفتوگو نشستیم تا درباره لایههای مختلف داستان صحبت کنیم.
فیلمنامه «سقوط یک فرشته» به صورت مستقیم با مفاهیم دینی در ارتباط است. بخصوص اتفاقاتی که برای قرآن میافتد، تعیینکننده مسیر اصلی سریال است. این ایده چطور به ذهنتان رسید و چگونه به آن شکل دادید؟
زمانی که به گروه سازنده سریال پیوستم، بخشی از طرح قبلا نوشته و موجود بود، اما نیاز بود قصه تغییراتی جدی کند تا با توجه به فضای مربوط به ماه رمضان، قصه ارتباط مستقیمتری با بحث قرآن و مباحث دینی پیدا کند. از این جهت قرآن را وارد قصه کردیم تا ارتباط مستقیمتری به وجود بیاوریم. قرآن مسیری را مشخص کرده و وقتی این نقشه و کتاب راهنما از مردم گرفته میشود، فرصتی برای پدید آمدن مسیرهای انحرافی به وجود میآید که ما آنها را بهعنوان شیطان میشناسیم. در این قصه میبینیم هم کتاب آسمانی گم میشود و هم کسی که قرار است مفاهیم آن را به مردم انتقال دهد و آن را تفسیر کند، یعنی واسطهای بین کتاب آسمانی و مردم است، به دلایلی به سفر رفته است. در غیاب این دو عامل، فرصت مناسبی فراهم میشود شیطان و اعمال و رفتارش بین مردم گسترش یابد.
پس میتوان گفت نگاهی نمادین در فیلمنامه وجود داشت؛ یعنی گم شدن قرآن نماد گسسته شدن ارتباط آدمها و گم شدن روح قرآن در زندگی آنهاست.
دقیقا. جایی از قصه هم به این اشاره میکردیم که روح قرآن و آنچه در آن نوشته شده، اهمیت بیشتری از جسمیت آن دارد. در این قصه مردم همه دنبال کتاب قدیمی و نفیس بودند که با آن ارتباط عاطفی داشتند، اما وقتی روحانی مسجد از سفر برمیگردد و محله را آشفته میبیند، میگوید اصلا جسمیت و ماده آن کتاب قدیمی اهمیت ندارد، بلکه کلام آن است که مهم است. اتفاقا همین تلاش بیش از حد برای پیدا کردن کتاب، نشاندهنده وجود شیطان در درون آدمهای محله است. قرآن متنی است که عمل به آن میتواند موجب نجات مردم باشد وگرنه اگر استفاده نادرست از آن صورت بگیرد (مثل چیزی که در سریال دیدیم) میتواند باعث گمراهی شود.
بعد از گم شدن قرآن، عملا شیطان وارد محله میشود. یعنی در مقابل قرآن قرار میگیرد و جای خالی آن را پر میکند. شیطان و شیوههای رسوخش در زندگی آدمها را چطور معرفی کردید؟
میخواستیم نگاهی امروزی به شیطان داشته باشیم. با تحقیق در فلسفه و جهانبینی اسلامی نسبت به شیطان، به این نتیجه رسیدیم که زمان خلق هر انسانی، بذر صفتهای منفی درون او کاشته میشود که میتواند به صورت بالفعل در بیاید. صفات شیطان آنقدر گسترده است که هر آدمی را شامل میشود. شیطان برای هر کسی طوری برنامهریزی میکند که این صفات شرایط بروز پیدا کند. زمانی که این صفات بر جنبههای مثبت شخصیت ما پیروز شود، زمانی است که شیطان بر ما احاطه پیدا کرده است. هر چقدر قرآن از ما دورتر میشود، این صفات امکان بروز بیشتری دارد، مثلا حتی پرخوری از صفات شیطان است. نگرانی، احساسات و تعصب بیش از اندازه، حتی در عالیترین و مهمترین مرتبهها از نشانههای شیطان است.
نکته مهمی که در به تصویر کشیدن شیطان در این سریال به چشم میخورد، این بود که شیطان موجودی با شمایل عجیب نیست که به محض ظهورش قابل تشخیص باشد و انسان بتواند از او کناره بگیرد.
بله. شیطان درون ماست. همان صفات منفی است که درون همه آدمها هست، اما هر چقدر به کتابهای آسمانی و اخلاقیات متکی باشیم، میتوانیم آن صفات را در خودمان نابود کنیم و هر چقدر از معنویت و قرآن و اخلاق دور شویم، آن صفات اجازه نفوذ بیشتری بر ما پیدا میکند. شاید آن شمایل، بیشتر شبیه تصویر مسیحیت یا زرتشت از شیطان باشد. میبینیم در بسیاری از آثار، شیطان را همردیف خداوند قرار داده و قدرتی برابر به او میدهند و او را در حال جنگی دائم با خداوند ترسیم میکنند، اما در فلسفه اسلامی نگاه خیلی زیباتری وجود دارد؛ اینکه شیطان زیرمجموعه خدا بوده و هرگز برابر او نیست. شیطان وارد زندگی آدمها میشود تا عیار مومن را بسنجد. از جانب خداوند مأمور است، نه اینکه مقابل او بایستد. به همین خاطر به جای اینکه اینقدر از شیطان بترسیم، باید گاهی خوشحال باشیم که عیارمان در حال سنجش است و زمانی که بر آن غلبه میکنیم، باعث لبخند و خشنودی خدا میشویم یعنی نباید همیشه نگران باشیم که شیطان به سمتمان نیاید، چون جنگ با شیطان، خودش یکجور آزمون است.
نکته دیگر استفاده از مونولوگ برای شیطان بود. خواستید شیطان به صورت مستقیم با بیننده صحبت کند. این هم میتواند نمادی از این باشد که وقتی کلام خدا قطع میشود، شیطان متکلم میشود.
بله دقیقا. غیر از آن از نظر عناصر نمایشی، تعلیقی ایجاد میکرد که گاهی مخاطب فکر میکرد او یک دانای کل یا یک شخصیت مثبت است، اما از قسمت دهم به بعد شیطان خودش را معرفی میکند و مخاطب میفهمد کسی که میتواند به این زیبایی از کلام استفاده کند، میتواند خود شیطان باشد. خیلی فکر کردیم که شیطان چه زمانی میتواند سخن بگوید. این اتفاق وقتی رخ میدهد که قرآن گم شده و روحانی محله هم به سفر رفته است. این موقعیت مناسبترین زمان برای ورود شیطان است و او با کلام شیوا و فریبنده به نفع خودش همه چیز را تفسیر میکند. حتی برای انتخاب صدا هم دنبال صدایی بودیم که اغفالگر نباشد، بلکه گیرا، قوی، جذاب، قانعکننده و قابل اعتماد باشد چون این ویژگیهای شیطان است.
سریال در زمان پخش با استقبال مردم مواجه شد و محبوبیت قابل توجهی کسب کرد. دلیل این موضوع را چه میدانید؟
سعی کردیم بحثهای نمادین را در قالب قصهای ایرانی، پرمفهوم، خوشریتم و غیرقابل پیشبینی بگنجانیم. هدفمان این بود که طوری قصه را طراحی کنیم که مخاطب متفکر بتواند لایههای زیرین داستان را کشف کند. فکر میکنم تا حدودی موفق شدیم. اگر هم کاستی در آن بود، به خاطر عجلهای بود که برای رساندن کار به ماه مبارک رمضان داشتیم، اما با توجه به حساسیتهای ویژهای که آقای بهرامیان در همه کارهایش دارد، با وجود سختیهای فراوانی که زمان تولید داشتیم، موفق شدیم سریال برتر سازمان را تولید کنیم و جایزه حجاب و عفاف را هم گرفتیم. سعی کردیم بدون این که به دام شعارزدگی و مستقیمگویی بیفتیم، سریالی تاثیرگذار به مردم ارائه کنیم.
شروینه شجریکهن / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر همایون میگویدحقیقت امام فراتر از چیزی است که در انتظارش هستیم
رئیس صندوق رفاه دانشجویان وزارت علوم در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد