با این همه زمزمههایی مبنی بر صلح و عقبنشینی معارضان از بخش قدیمی حمص و روستاهای اطراف به گوش میرسد؛ زمزمههایی که چند هفته بعد به واقعیت بدل میشود.
حمص را چهارمین شهر بزرگ سوریه بعد از دمشق و حلب و لاذقیه میدانند. در جایی خوانده بودم که مزار خالد ابن ولید، سردار صدر اسلام در همین شهر و در محله خالدیه است و مسجدی هم به همین نام در این شهر وجود دارد.
فکر زیارت مزارش را از سرم بیرون میکنم. شاید اگر به جای شهر حمص در شهر رقّه بودم و اوضاع شهر از این هم بدتر بود اشتیاق زیارت عمار یاسر و اویس قرنی مرا به آن مزارات میکشاند و شنیدم که اصحاب داعش و تکفیریها در شهر رقه مزارات این دو صحابی بزرگ پیامبر را ویران کردهاند.
یکی از بچهها تعریف میکرد که جوان بیست و سه چهار سالهای را دیده که لباس رزم بر تن داشته و از او پرسیده، ارتشی هستی؟ و او گفته نه، دانشجو هستم. دوستم پرسیده مگر دانشگاه شهر حمص تعطیل نیست؟ و آن جوان رزمنده دانشجو گفته: نه، حتی امتحانات هم برقرار است. دوستم میپرسد: پس چرا لباس سربازی پوشیدهای و سلاح به دست گرفتهای؟ آن جوان میگوید هنگامی که درس نداشته باشم به کمک نیروهای امنیتی شهر میروم.
در میان جمعیت سوگوار، زنی را میبینیم که با صدای بلند فریاد میزند و به زبان عربی چیزی میگوید که انگار به مزاج بعضیها خوش نمیآید. عکس شوهرش را که چهرهای زیبا و تنومند دارد در دست گرفته و با تمام وجود داد میزند و اعتراض میکند.
کمی بعد چند نفر از مسئولان چیزی در گوشش میگویند و کمی آرام میشود. شاید گفتهاند که جلوی این همه خارجی هرحرفی را نباید زد. کمی بعد زن دوباره فریاد میزند و این بار کلی شعار در حمایت از بشار میدهد.
کمی آن سوتر پیرزنی را میبینیم که عکس چهار شهیدش را بغل کرده و فقط مدام دست دیگرش را به سمت آسمان میبرد و خدا را شاکر است که هدیههایش را قبول کرده. پیرزن با آرامشش مرا بسیار یاد مادران شهید ایران میاندازد. براستی که مادران شهیدان چقدر شبیه هم هستند.
پیرمردی مرا با مسئولان شهر حمص اشتباه گرفته و مدام از من میپرسد: مسئول شهدا کیست؟ شاید تازه یکی از جگرگوشههایش را از دست داده باشد.
به عربی میگویم نمیدانم و میگذرم.بعد یکی از روحانیون شیعه حمص به کنارم میآید و میگوید: در این درگیری بیش از همه شیعیان آسیب دیدند. شیعیان را مظلومانه کشتند و آواره کردند. نامش شیخ علی و از همین شهر و عضو گروه مصالحه است. میگوید: ما برای حرکت از خانه نیز مشکل داریم و هر روز معلوم نیست، بتوانیم به محل کار و دیدارها برسیم. آنها هر روز با تکتیراندازهایشان قلب و سر ما را نشانه میگیرند.
دکتر علیرضا قزوه - شاعر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛