گفت‌وگو با زن و شوهری که شغلشان قضاوت است

زندگی با طعم قانون

گفت‌وگو با محمدحسین شاملو، قاضی بازنشسته، درباره مجرمان به عادت

مجرم باید درمان شود

گاهی در خبرها می‌خوانیم مجرمی بعد از بارها دستگیری، باز هم دست به بزهی تازه زده است. به این تبهکاران اصطلاحا «مجرمان به عادت» گفته می‌شود، اما عادت به جرم چگونه به وجود می‌آید و در برابر چنین افرادی چه واکنشی باید نشان داد؟ در گفت‌وگو با محمدحسین شاملو، قاضی بازنشسته به بررسی این موضوع پرداخته‌ایم:
کد خبر: ۶۷۳۵۱۱

از اصطلاح مجرمان به عادت، در جرم‌شناسی استفاده می‌شود. اینها چه کسانی هستند؟

این اصطلاح وصف حال مجرمانی است که ارتکاب جرم را به نوعی پیشه خود کرده‌ و با جرم عجین شده‌اند، برای مثال گدایی یکی از جرایم به عادت است.

مجرمان به عادت غیر از تعدد و تکرار جرم، چه ویژگی‌هایی دارند؟

بیشتر این مجرمان دچار مشکلات روانی هستند یا به الکل و مواد مخدر اعتیاد دارند. البته اعتیاد علاوه بر این‌که خودش ممکن است جرم باشد، می‌تواند تحریک‌کننده جرایم خرد هم باشد و در این زمینه نقش اساسی دارد. جرایمی مانند سرقت داخل خودرو و سرقت‌های سبک و حتی بعضی کیف‌قاپی‌ها و جیب‌بری‌ها بیشتر توسط معتادان انجام می‌شود.

در خبرها داشتیم مردی 30 سال است جیب‌بری می‌کند. آیا واقعا در این مدت امکان زندگی سالم برای او یا افراد مشابه وجود نداشته و ندارد؟

این افراد طوری عمل کرده‌اند که جرم با شخصیت آنها عجین شده‌ و درواقع فرد را با جرمی که مرتکب می‌شود، می‌شناسند و القابی به آنها می‌دهند که مناسب جرم‌شان است.

نقش اطرافیان در بروز چنین رفتارهایی در افراد چیست؟

خانواده نقش پایه‌ای دارد. بیشتر مجرمان به عادت، خانواده‌های از هم پاشیده دارند و والدین مسئولی ندارند. فرزندان این خانواده‌ها به حال خودشان رها می‌شوند و بتدریج به سمت ارتکاب جرم سوق پیدا می‌کنند.

با توجه به این‌که بیشتر این مجرمان تحصیلات پایینی دارند، نقش آموزش و پرورش در ایجاد یا اصلاح چنین مجرمانی چیست؟

به هر حال آموزش و پرورش با ایجاد مدارس و سیستم آموزشی، به نحوی به وظیفه خود عمل می‌کند. به نظر من، نهاد دیگری باید وجود داشته باشد که این افراد را شناسایی کند تا آموزش و پرورش بتواند آنها را به مسیر درست بازگرداند، چون در حالت عادی و در شرایط فعلی و با توجه به امکاناتی که آموزش و پرورش دارد، اصلاح این افراد برای سیستم امکان‌پذیر نیست و نمی‌توان چنین انتظاری از آن داشت.

یعنی شما معتقدید شیوه آموزش و پرورش ما درست است و نباید تغییری در آن ایجاد شود؟

نه این‌طور هم نیست، ولی معتقدم برای درمان این قبیل مجرمان، امکانات و ابزار کافی در اختیار ندارند.

قانون چه برخوردی با مجرمان به عادت دارد؟

قانون، برای این افراد مجازاتی در نظر گرفته است. در فرآیند قانونی ارتکاب این‌گونه جرایم، با تشدید مجازات همراه است؛ البته برخورد‌های کیفری با این افراد جوابگو نیست. آنها باید از لحاظ شخصیتی اصلاح و درمان شوند.

این اصلاح و درمان چگونه باید انجام شود؟ آیا نباید در قانون در این خصوص مواردی یپیش‌بینی شود؟

در قانون مجازات اسلامی جدید چنین رفتارهایی نسبت به مجرمان به عادت پیش‌بینی شده است، اما به نظر من کافی نیست. باید مجازات‌های جایگزین در نظر گرفته شود، مثلا این افراد محکوم شوند که برای درمان اقدام کنند یا این‌که کارهای خاصی انجام دهند که در بهبود وضع شخصیتی و روانی‌شان موثر باشد.

این‌که شغلی به آنها آموزش داده شود، چقدر می‌تواند در تغییر شیوه زندگی و روند درمان آنها موثر باشد و آیا در قانون به مواردی مانند حرفه‌آموزی توجه شده است؟

اینها مواردی است که لزوما نباید در قانون مجازات وجود داشته باشد. در واقع دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌های داخلی نهادها و سازمان‌ها باید این موارد را تصریح کند. از طرفی امکانات مربوط هم باید پیش‌بینی و سپس نسبت به اصلاح این افراد اقدام شود. باید بودجه، امکانات و ابزارهای مناسبی برای این کار در نظر گرفته شود که در واقع این روند در مرحله اصلاح و درمان قرار می‌گیرد. قانون در بخش مجازات مشکلی ندارد، اما چنین افرادی با صد بار مجازات هم اصلاح نمی‌شوند مثلا یک گدا را شما اگر صد بار هم به زندان بیندازید، به محض این‌که آزاد شود، دوباره تکدیگری را از سرمی‌گیرد. اصلاح این افراد را باید از طریق ساز و کار خاصی جلو برد؛ مثلا باید بررسی کرد و دید روند مجرم شدن فرد چطور اتفاق افتاده است و سپس برای درمان اقدام کرد. وقتی فردی شخصیتش اصلاح شد، به سمت ارتکاب جرم نمی‌رود.

ولی تغییر دادن شخصیت چنین افرادی کار ساده‌ای نیست.

دقیقا همین‌طور است. شیوه آنها باید تغییر پیدا کند وگرنه با هیچ زوری اصلاح نمی‌شوند.

اگر شیوه‌های اصلاح در قانون پیش‌بینی شود، قطعا موثر خواهد بود اما همه چیز را نباید با دید قضایی نگاه کرد. مثلا بهزیستی می‌تواند این افراد را شناسایی و با یکسری اختیارات قانونی برای درمان آنها اقدام کند.

عده‌ای معتقدند این افراد چون راه بازگشت به جامعه را ندارند، از سر ناچاری دوباره به جرم روی می‌آورند.

بازگشت آنها به جرم به این دلیل است که جرم با شخصیت آنها عجین شده است. از طرفی آنها ابزار مناسب را در دسترس ندارند مثلا یکی از ابزارهای زندگی سالم، شغل است. برای چنین افرادی باید شغل مناسبی ایجاد کرد تا فرصت ارتکاب جرم را نداشته باشند.

نکته دیگر این است که جامعه چنین افرادی را نمی‌پذیرد. در این‌باره چه باید کرد؟

جامعه حق دارد. نمی‌توان در برابر این افراد ریسک کرد. تا زمانی که اطمینان حاصل نشود که فرد اصلاح شده است، نمی‌توان او را پذیرفت. در این زمینه به قانونی نیاز داریم تا فرد را ملزم کند دوره‌های اصلاحی را طی کند. اگر نهادی در این ارتباط وجود داشته باشد، از این طریق می‌توان اطمینان پیدا کرد این شخص اصلاح شده است. از طرفی این وظیفه پلیس است که بحث پیشگیری از جرم را دنبال کند. پلیس از طریق شناسایی چنین مجرمانی که سابقه کیفری دارند، می‌تواند این کار را انجام دهد. در قانون مجازات ماده‌ای داریم که در آن آمده است افرادی که برای اقدام علیه اموال و ناموس مردم تبانی می‌کنند، ولی موفق نمی‌شوند، به مجازات محکوم می‌شوند. با توجه به این قانون چنین افرادی قبل از ارتکاب جرم قابل توبیخ و مجازات هستند.

اما مسئولان نیروی انتظامی گاهی گلایه دارند که مجرمی را با زحمت دستگیر می‌کنند، اما او بسادگی آزاد می‌شود و گستاخانه‌تر رفتار می‌کند.

در قانون مجازات جدید این مشکل اصلاح و در بحث تخفیف یا اعطای عفو سختگیری‌های بیشتری شده است. فکر می‌کنم با توجه به قانون جدید کمتر شاهد چنین مساله‌ای باشیم. این قانون در حال اجراست و با توجه به این که قضات ابزار قانونی کافی را در اختیار دارند، مجرمان براحتی آزاد نمی‌شوند.

شاهد حلاج

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها