قتل افشار طوس؛ زمینه‌ساز شکست مصدق

دوم اردیبهشت سالروز قتل محمود افشارطوس است. روزنامه باختر در خبر ویژه‌ای در 13 اردیبهشت 1332 نوشت: «مخالفان دکتر مصدق تصمیم داشتند که دکتر فاطمی، سرتیپ ریاحی، دکتر معظمی، دکتر شایگان، مهندس زیرک‌زاده و تیمسار مهنا را دستگیر سازند اما افشارطوس حاضر نشد برای نجات خود، دکتر مصدق و دیگران را به کشتن بدهد. دکتر مصدق به شاه پیغام داد: ملت را در جریان توطئه‌های شما خواهم گذاشت.»
کد خبر: ۶۶۵۴۷۶
قتل افشار طوس؛ زمینه‌ساز شکست مصدق

این روزنامه، اولین روزنامه‌ای بود که با بیان این خبر، پرده از دلیل قتل رئیس شهربانی، سرتیپ محمود افشار طوس برداشت. قتلی که 12 اردیبهشت فرمانداری نظامی تهران در اعلامیه‌ای در رادیو، با انتشار آن، افسران بازنشسته و مخالفان دولت از جمله سرلشکر فضل‌الله زاهدی و دکتر مظفر بقایی را عامل آن معرفی کرده بود.

سرتیپ محمود افشارطوس زمانی که در بهمن 1331 و در سن 47 سالگی‌اش حکم ریاست شهربانی تهران را دریافت می‌کرد، گمان نمی‌کرد که تنها 2 ماه در این سمت باقی خواهد ماند. هرچند فعالیت‌های ارزنده او به نفع نهضت ملی و علاقه‌اش به دکتر محمد مصدق، وجود چنین آینده‌ای را برایش گریزناپذیر می‌کرد. او که زمانی به رضاشاه گرایش داشت و شاه نیز مدتی(1318 تا 1320) او را به ریاست املاک سلطنتی مازندران گماشته بود، با گذر زمان و دیدن ستم‌ها و فسادهای موجود در طی سال‌های خدمتش، به سمت دموکراسی خواهی آمد و شاید وجود همین عقاید بود که پس از ریاست شهربانی اصفهان در شهریور 1320 و نظاره بی‌مروتی‌های ارتشیان در غائله آذربایجان، او را واداشت که تصمیم به بهبود اوضاع نظامی کشور بگیرد و در اوایل سال 31 با تأسیس (سازمان افسران ناسیونالیست) به همراه تنی چند از افسران شایسته چون سرهنگ غلامرضا مصور رحمانی،سرهنگ یاوری، سرهنگ دبیرسیاقی و سرهنگ اشرفی، قدم در راه دشواری بگذارد و تصمیم به از بین بردن فساد در ارتشی بگیرد که در آن زمان زیر نظر شخص شاه بود و شاه برخلاف قانون اساسی وزیر جنگ را خود منصوب و بر فعالیت‌هایش نظارت می‌کرد.

نخست‌وزیری دکتر مصدق در 8 اردیبهشت 1330 عاملی شد تا گروه افسران ناسیونالیست موقعیت را مناسب یافته و از فساد و خرابکاری و خیانت در ارتش به دکتر مصدق شکایت کنند. مصدق نیز بر آن شد تا از اختیارات قانونی خود استفاده کرده و انتخاب وزیر جنگ را بر عهده گیرد. شاه با نپذیرفتن این موضوع عامل شتاب دهنده‌ای برای استعفای مصدق از نخست‌وزیری در 25 تیر ماه 31 شد. اما مردم با تظاهرات گسترده و شعار یا مرگ یا مصدق، باعث شدند تا مصدق پیروزمندانه به سمت خود بازگردد و با عهده‌دار شدن مسوولیت وزارت جنگ و تغییر نام آن به(وزارت دفاع ملی) نقطه عطفی را در مبارزات افسران ناسیونالیست رقم زند و پس از مدتی از خود افسران بخواهد که از میان خود افسران لایق را انتخاب کنند تا آنها به تصفیه ارتش بپردازند. در این انتخابات سرهنگ ستاد محمود افشارطوس به عنوان نفر اول انتخاب شد. آنها در مرحله اول افراد نالایق را که از جمله افراد فاسد بودند تحت عنوان بازنشستگی از ارتش دور کردند.

این عمل سبب شد تا آنها(کانون افسران بازنشسته) را تشکیل داده و به ستیز با دولت بپردازند و از جمله عوامل بروز اغتشاشات در کشور شوند که از آن جمله می‌توان به نقش آنها در 9 اسفند 1331 و جریان توطئه قتل دکتر مصدق اشاره کرد. در این روز ظاهرا قرار بود شاه مخفیانه به مسافرت خارج از کشور برود اما عده‌ای چون آیت‌الله کاشانی و دکتر مظفر بقایی معتقد بودند که مصدق می‌خواهد شاه را از کشور بیرون کند، مصدق به کاخ رفت تا مدارک لازم را به شاه تحویل دهد اما هنگام خروج متوجه شد که عده‌ای از اوباش از قبیل شعبان جعفری که توسط برخی تحریک شده بودند، به همراه جمعی از افسران بازنشسته جلوی در کاخ جمع شده و قصد قتل او را دارند. مصدق از در دیگری به منزلش گریخت و جمعیت مزبور نیز به منزل مصدق حمله‌ور شدند تا به بهانه صحبت به او حمله کرده و او را به قتل برسانند.

سرلشکر بهارمست که رئیس ستاد ارتش بود، همداستان با توطئه‌گران از خود واکنشی نشان نداد اما سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانی بدون ترس و به سرعت وارد عمل شد. او به وسیله عوامل اطلاعاتی خود و برخی منابع دیگر از نقشه قتل دکتر مصدق با خبر شد و چون مشاهده کرد که با توجه به وقت کمی که در اختیار دارد، اگر بخواهد از در منزل دکتر مصدق وارد شده و وی را از مهلکه قریب الوقوع نجات دهد، طبعا بعضی از اوباش و افسران با وی درگیر می‌شوند، تصمیم می‌گیرد از خانه‌های مجاور منزل دکتر مصدق، از خیابان پهلوی سابق به منزل وی وارد شده و همین کار را با کمک همسایه‌ها و گذشتن از پشت بام‌ها انجام ‌دهد. پس از با خبر کردن دکتر مصدق، او را از همانجا و با لباس منزل و از همان راه به ستاد ارتش که محلی امن بود انتقال داد. به این ترتیب افشارطوس با جان‌فشانی علاوه بر نجات جان دکتر مصدق، توانست شرافت و علاقه‌اش را به او نشان دهد. روز بعد از 9 اسفند، دکتر مصدق سرلشکر بهارمست را عزل کرده و سرتیپ ریاحی را جایگزین او کرد. این واقعه با عریان ساختن جدال شاه با مصدق، نظر مخالفان دولت، دربار و انگلیسی‌ها را که درصدد از بین بردن دولت ملی بودند به سمت سرتیپ محمود افشارطوس برگرداند، کسی که در صورت نبودش دولت سقوط کرده بود. برای این منظور دکتر مظفر بقایی کرمانی، از بنیانگذاران جبهه ملی که زمانی دوست و یاور مصدق بود و بعدها به یکی از سرسخت‌ترین دشمنانش تبدیل شد، دست به کار شد. بقایی برای از راه به در کردن افشارطوس و همسو کردن او با نقشه‌هایشان و افشارطوس برای به راه آوردن بقایی و ایجاد دوستی دوباره بین او و دکتر مصدق، باب دوستی و مراوده را با یکدیگر گشودند و برای محرمانه ماندن روابط حسین خطیبی به عنوان رابط معرفی شد. اما هر دو در راه رسیدن به مقصود ناکام بودند. ناکامی بقایی در این راه سبب شد تا به افشارطوس که دیگر به او اعتماد کرده بود، از پشت خنجر زده و با توطئه‌ای تصمیم خود مبنی بر حذف افشارطوس را عملی سازد.

مصدق : افشار طوس در شغل ریاست شهربانی، افسری بی‌نظیر بود و غیر از انجام وظیفه نظری نداشت و به همین جهت باوضع فجیعی به قتل رسید

وی در این راه از تعدادی از افسران بازنشسته نیز کمک گرفت. شب 31 فروردین سرتیپ افشارطوس با هماهنگی خطیبی و برای ملاقات با بقایی به خانه خطیبی رفت اما پس از صحبت کوتاهی عده‌ای دست و پای سرتیپ را بسته و پس از بیهوش‌کردن وی را به گردنه تلو در جاده لشکرک بردند و در 2 اردیبهشت پس از شکنجه به قتل رساندند. سرگرد بلوچ از عاملان قتل، در اعترافات خود پس از کشف این جنایت به بازرسان گفت:«برای این تیمسار افشارطوس را گرفتند که تشنجی در مملکت به وجود آید، در نتیجه کابینه دولت ساقط شود. تصمیم بر آن بود که پس از قتل افشارطوس، آقای دکتر فاطمی ـ تیمسار ریاحی ـ دکتر معظمی ـ دکتر شایگان ـ مهندس زیرک‌زاده ـ تیمسار مهنا، معاون وزارت دفاع ملی را دستگیر نمایند.» جسد افشارطوس پس از تجسس 6 اردیبهشت پیدا شد و با ردگیری مأمورین شهربانی، عده‌ای از مظنونین، از جمله عده‌ای از امرای بازنشسته ارتش بازداشت شدند. سرلشکر زاهدی که در ردیف متهمان بود، طی اعلامیه‌ای از سوی فرمانداری نظامی احضار شد ولی با تماسی که دائما با مخالفان دولت داشت توانست 14 اردیبهشت در مجلس تحصن کند. حضور سرلشکر زاهدی در عمارت بهارستان، محوری قوی برای گردهمایی مخالفان دولت شد. مظفر بقایی نیز که در آن زمان نماینده مجلس بود، از حق مصونیت قضایی استفاده کرد.

به این ترتیب پرونده قتل افشارطوس برای دولت مصدق به یک چالش بدل شد و متهمان پرونده با تحت حمایت قرارگرفتن جریان رسیدگی را کند کردند. سرانجام با فشار دولت و مقامات 8مرداد 1332 بازپرس قرارمجرمیت صادر کرد و پرونده در 14 مرداد به دادگاه جنایی تحویل داده‌شد.

اما وقوع کودتای 28 مرداد ورق را برگرداند و تمامی متهمان چون سرتیپ بازنشسته علی‌اصغر مزینی، سرتیپ بازنشسته علی‌اکبر منزه، سرتیپ بازنشسته نصرالله بایندر، سرتیپ بازنشسته نصرالله زاهدی، سرگرد بازنشسته فریدون بلوچ قرائی، سرهنگ بازنشسته علی‌محمد هاشم‌زاد و چند نفر دیگر پس از کودتا آزاد شدند.

کودتایی که در آن نبود نیرویی لایق چون افشارطوس به خوبی احساس می‌شد. چرا که شاید فردی چون او می‌توانست مانند 9 اسفند تاریخ را به‌گونه‌ای دیگر رقم زند. قتل افشارطوس باعث تضعیف روحیه ملیون شد.

دکتر مصدق در بی‌دادگاه نظامی‌اش پس از کودتا با تأکید بر نقش بی‌نظیر افشارطوس گفت: «مرحوم سرلشکر افشار طوس در شغل ریاست شهربانی افسری بی‌نظیر بود و غیر از انجام وظیفه نظری نداشت و به همین جهت با وضع فجیعی به قتل رسید غرض از قتل او دو چیز بود یکی آن‌که چنین افسری را از بین ببرند و دیگر آن‌که ثابت کنند دولت آنقدر ضعیف است که رئیس شهربانی آن را می‌ربایند ولی قادر نیست قاتل او را دستگیر نماید.»

حذف افشارطوس باعث توقف جریان اصلاحات در دستگاه فاسد شهربانی و بار دیگر قدرت‌یافتن افراد نالایق، استعمارگر و مزدور شد. از طرفی تسلط دولت بر شهربانی که از جمله دستگاه‌های مهم اطلاعاتی کشور بود از بین رفت و نمایندگانی که مدت‌ها منتظر فرصت بودند تا دولت را به زمین زنند، به بهانه شکنجه متهمان پرونده قتل افشارطوس بدون توجه به کشف جرم آنها، دولت را استیضاح کردند.

اوضاع آشفته کشور و وجود دسیسه‌ها و کارشکنی‌های دربار و عمال خارجی در نهایت کودتای 28 مرداد را موجب شد و پرونده قتل افشارطوس نیز به تاریخ سپرده شد.

فروغ فکری

منابع:

1ـ کاتوزیان،محمدعلی. مترجم: فرزانه طاهری. مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران. نشر مرکز. اسفند 1372.

2ـ نجاتی، غلامرضا. مصدق؛سال‌های مبارزه و مقاومت. موسسه خدمات فرهنگی رسا. 1376.

3ـ سفری،محمدعلی. قلم و سیاست؛از استعفای رضاشاه تا سقوط مصدق. چاپ اول، تهران:بهار 1371

4ـ شیفته، نصرالله زندگی نامه و مبارزات دکتر مصدق در سال‌های 1330 تا 1332. جلد اول. تهران: نشر کومش، بهار 1370

5 ـ سحابی، عزت‌الله مجموعه مقالات و گفت‌و‌گوهای تاریخ سیاسی(مصدق، دولت ملی و کودتا). تهران، انتشارات طرح نو.

6 ـ‌ آبراهامیان. یرواند. ایران بین دو انقلاب. مترجم: گل محمدی، محمدابراهیم فتاحی. تهران:نشر نی. 1377.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها