چهل روز میگذرد، چهل روز سخت و گران بر فرستاده و رسول خدا و روزهایی پر از اندوه و رنج بر حضرت خدیجه. امین وحی دوباره بر رسول خاتم فرود میآید، دگر بار درود خدا را بر بنده فرمانبر او ابلاغ میکند و اینبار محمد را مژده هدیه الهی میدهد، هدیهای که حتی جبرئیل امین بیخبر از آن است.
شاید همین نوری باشد که از آسمان به زمین فرود آمده باشد، اینک میکائیل میآید با طبقی دیبا پوشیده که امانتی است برای محمد(ص) و اختصاص به او دارد و به غیر از او هیچکسی سزاوار بهرهمندی از آن نیست، عجب هدیهای است در این طبق! خوشهای خرما! خوشهای انگور، ظرفی پر از آب، پیامبر سیر و سیراب میشود... جبرئیل آب بر دستان پیامبر میریزد، میکائیل آن را شستشو میدهد و جناب اسرافیل با تکه پارچهای آن را شستشو میدهد.
کسی حق ندارد از باقیمانده غذا تناول کند و باید به سوی آسمان بازگردد و... پیامبر میبایست به خانه خدیجه وارد شود و با او باشد تا عهد خداوند مبنی بر آفرینش دودمانی پاکیزه از محمد(ص) تحقق یابد و خدیجه درب خانه را به روی پیامبر باز میکند.
... مولای من خوش آمدی، قدم بر دیدگان من بگذار، آمدی و دیدهام روز و شب به راه تو بود... این منم همسر پیامبر، حبیب خدا و رسول آخرین. این منم خدیجه تنهای تنها و فرزندی در شکم که با من سخن میگوید، مرا دلداری میدهد. از طعنه زنان قریشی، زنانی که پشت به من میکردند و سلام نمیدادند...
این همان طفلی است که خدیجه در شکم دارد و با او سخن میگوید و پیامبر دختر بودن طفل را به خدیجه خبر میدهد، خبری که جبرئیل امین آن را از سوی خدا داده است و خداوند دودمان پیامبر را از او قرار میدهد.
قلب خدیجه شاد میشود، ریحانهاش در بطن چون گوهری در صدف پرورش مییابد. روزها و شبها سپری میشود تا آنکه درد شیرینی، وجود خدیجه را فرامیگیرد.
وقت آن میرسد که نور روی ثمره وجودش را ببیند. زنان قریش! به یاری خدیجه بشتابید، چشمان خدیجه به در دوخته شده است، اما نامهربانی آنان اشک دیدگان خدیجه را جاری میکند. خدیجه تو از سخن ما سرتافتی و همسری محمد(ص) آن یتیم تهیدست جناب ابوطالب را پذیرفتی. اینک هیچیک از ما به یاری تو نخواهیم آمد و مددی به تو نخواهیم کرد...
خدیجه غمگین است که ناگاه چهار بانوی گندمگون، چون زنان بنیهاشم وارد میشوند و اطراف او را میگیرند.
خدیجه هراسناک به آنان مینگرد. ندایی بلند میشود: «خدیجه غمگین مباش. ما خواهران تو و فرستاده خداییم. این منم ساره و این آسیه که در بهشت همنشین تو خواهد بود و آن دیگری مریم، دخت عمران و دیگری کلثوم، خواهر موسی. ما برای یاری تو آمدهایم...»
مادر هستی پا به عرصه وجود میگذارد. بوی عطر بهشتی فضا را آکنده میکند. خانههای مکه نورباران میشود...
محمد خامهیار - جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد