همسر مقتول 2 مردرا برای کشتن شوهرش به تهران کشاند

سفر برای ارتکاب جنایت

قرار بود یک گوشمالی ساده ‌باشد، اما سعید جانش را از دست داد و حالا گیتا و دو مردی که او را در این انتقام‌گیری همراهی کرده‌ بودند، در قتل سعید متهم شناخته ‌شده‌اند. در این میان دختر نوجوان گیتا و سعید، بیش از همه آسیب‌دیده است، زیرا پدر دختر نوجوان کشته ‌شده و مادرش به جرم معاونت در قتل او محاکمه می‌شود. گیتا و همدستانش دو هفته قبل در شعبه 74 دادگاه کیفری‌استان تهران محاکمه شدند.
کد خبر: ۶۵۵۲۴۹
سفر برای ارتکاب جنایت
ثغوری، نماینده دادستان تهران می‌گوید: «گیتا متهم است با همدستی دو نفر دیگر، شوهر خود را که سعید نام‌ دارد به قتل رسانده‌ است. آن‌طور که محتویات پرونده و مدارک موجود نشان می‌دهد، متهمان با طراحی‌ نقشه‌ای، مرتکب این قتل شده‌اند. گیتا ابتدا با جوانی به نام حامد ارتباط برقرار و سپس او را به قتل شوهرش ترغیب ‌کرد. گیتا با بیان این‌که شوهرش او را کتک می‌زند و مشکلاتی با او دارد، حامد را تحریک کرد و حامد نیز با کمک یکی از دوستانش به نام سهیل به تهران آمدند و سعید را به قتل رساندند. مدارک زیادی در پرونده وجود دارد که نشان می‌دهد طراح این نقشه گیتاست. او بعد از چند‌ ماه ارتباط تلفنی با حامد و دعوت کردن این جوان غریبه به منزلش، کلید خانه‌اش را در اختیار حامد قرار داد و از او خواست شوهرش سعید را به قتل برساند، البته گیتا این موضوع را در بازجویی‌ها انکار و ادعا کرده فقط قصد داشت شوهرش را گوشمالی بدهد، اما به گفته دو متهم دیگر، آنها کلاه و چاقو را با درخواست گیتا آماده ‌کرده بودند. مدارک دیگری نیز در پرونده وجود دارد که نشان می‌دهد گیتا در نبود شوهرش، با حامد تلفنی در تماس بود. پرینت تلفن‌ها و پیامک‌های آنها، مدرکی محکم محسوب می‌شود.

نماینده دادستان درباره اختلافاتی که گیتا با شوهرش داشت، می‌گوید: « گیتا ادعاهایی را در این زمینه مطرح کرده‌است که چون سعید، جان خود را از دست داده، درباره صحت آنها نمی‌توان زیاد تحقیق کرد، اما این اختلافات وجود داشته و فرزندان مقتول نیز توضیحاتی در این ارتباط داده‌اند.

با این حال از نظر دادسرا حامد مباشر در قتل و گیتا و سهیل معاونان در قتل هستند.

شکایت و رضایت

پسر بزرگ گیتا وقتی در جایگاه دادگاه حاضر شد، اعلام کرد از طرف خودش و خواهر صغیرش برای سهیل و حامد درخواست مجازات دارد و از مادرش به طور کامل گذشت می‌کند. او تائید کرد پدرش اعتیاد داشت و مشروبات الکلی هم مصرف می‌کرد و همین هم باعث درگیری بین پدر و مادرش می‌شد. هرچند این جوان از نحوه جنایت خبر نداشت، اما تاکید کرد مادرش در این قتل نقشی نداشته‌ است.

بی‌خبر بودم

سهیل ادعای دوستش را تائید و عنوان می‌کند هیچ ارتباطی به این قتل نداشت و حتی نمی‌دانست برای چه به تهران می‌آید: من و حامد چند سال بود با هم دوست بودیم و من خیلی با او احساس نزدیکی می‌کردم. به من گفت بیا به تهران برویم تا یکی از دوستانم را ببینیم. پرسیدم این دوستت کیست، گفت تو نمی‌شناسی بیا آشنا می‌شوی. گفتم نمی‌شود امتحان دارم گفت تو بیا یکروزه برمی‌گردیم تازه شب عید هم هست پول قرض می‌دهم لباس هم بخری چون گفت یکروزه برمی‌گردیم. من هم قبول کردم. در راه خیلی با تلفن صحبت می‌کرد و پیامک می‌داد. به او شک کرده‌ بودم، نپرسیدم با چه کسی صحبت می‌کند. به من نگفته ‌بود با کسی رابطه دارد ما دوستان صمیمی‌ بودیم و مطمئن بودم اگر با کسی رابطه داشته‌ باشد، حتما می‌گوید. به تهران که رسیدیم با هم به آن خانه رفتیم. جلوی در آنها، شک من بیشتر شد. گفتم تو چطور کلید خانه دوستت را داری گفت چون به من اعتماد دارد، کلید را داده ‌است. وارد پارکینگ شدیم گفتم چرا اینجا ایستادی؟ جواب داد می‌خواهم دوستم را شگفت‌زده کنم. چند دقیقه بعد دوباره پیامکی برایش آمد. کلاهی به من داد و گفت روی صورتت بکش که دوستم آمد بترسد من هم کلاه را به سرم گذاشتم، اما نه به این قصد که کسی را بکشم فقط برای این‌که به حرف حامد اعتماد کرده‌ بودم.

متهم ادامه می‌دهد: وقتی سعید آمد، حامد او را زد. من متعجب به آنها نگاه می‌کردم. پرسیدم چرا دعوا می‌کنید یکدفعه سعید پایم را گرفت و مرا به زمین زد. حامد هم او را با چاقو زد. من هیچ نقشی در این قتل نداشتم، باور کنید اصلا نمی‌دانستم چه خبر است. بعد از قتل بود که حامد به من گفت سعید شوهرزنی است که با هم ارتباط دارند. من گول رفاقت را خوردم.

نباید دخالت می‌کردم

حامد که با درخواست قصاص مواجه شده ‌است، می‌گوید پسر مقتول از گیتا گذشت کرد چون این زن مادرش است، اما او خودش می‌داند گیتا در این قتل چقدر نقش داشت. حامد می‌گوید: «اول گیتا با من تماس گرفت، ما همدیگر را نمی‌شناختیم. او چندبار به من زنگ زد و قطع کرد بعد که گفتم برای چه زنگ می‌زنی، گفت شماره را اشتباه گرفته ‌است. بعد از آن بود که بین ما تماس‌هایی برقرار شد. با هم صحبت می‌کردیم. گیتا گریه می‌کرد و می‌گفت با شوهرش اختلاف دارد. می‌گفت او را کتک می‌زند و با زنان دیگر رابطه دارد. قبول دارم اشتباه بزرگی کردم و به من ربطی نداشت که در درگیری آنها دخالت کنم، اما دلم برای گیتا سوخت. تا زمانی که او را ندیده ‌بودم در برابر خواسته‌اش مقاومت کردم گیتا دست‌کم 20 سال از من بزرگ‌تر و جای مادرم بود، شاید به همین دلیل هم نسبت به او احساسی خاص داشتم. از شوهرش برایم گفت. از این‌که خانه و مغازه‌اش را در شهرستان فروخت و گیتا از آن به بعد از خانواده‌اش جدا شد و با دو بچه‌اش به تهران آمد و همراه شوهرش در تهران زندگی‌شان را شروع کردند. می‌گفت وضع مالی شوهرش خوب است و همین هم باعث شده تا او با زنان دیگر ارتباط داشته ‌باشد. اولین ‌باری که گیتا را دیدم، شرایط بدی داشت و صورتش زخمی شده‌ بود. می‌گفت شوهرش این کار را کرده‌است.

پرسیدم چرا طلاق نمی‌گیری، گفت خانواده‌ام حمایتم نمی‌کنند. من دو بچه دارم که باید به خاطر آنها در خانه شوهرم بمانم. می‌گفت سعید حق ندارد اموالش را به زنی دیگر بدهد. من سختی کشیدم تا بچه‌هایم در آرامش باشند و اجازه نمی‌دهم این کار را بکند. خلاصه این‌که آنقدر از دست شوهرش نالید که من قبول کردم او را کتک بزنم.

حامد در پاسخ به این سوال که قرار بود سعید را کتک بزند یا به قتل برساند، می‌گوید: قرار بود او را گوشمالی بدهیم، یعنی گیتا این‌طور خواسته‌ بود. گفت گوشمالی بدهید طوری که دو سه ماهی در بیمارستان بستری شود. من هم پذیرفتم از شهرمان به سمت تهران حرکت کردم. قبلا یک‌بار خانه گیتا رفته ‌بودم و گیتا کلید را به من داده ‌بود تا بتوانم موقع اجرای نقشه از آن استفاده کنم. یک شب قبل از حادثه به من گفت شوهرم در خانه است و حالا فرصت خوبی است. به اتفاق دوستم به سمت تهران راه افتادیم. او در مسیر مرتب با من تماس می‌گرفت و می‌گفت هرکاری لازم است، انجام بده. حتی گفت چاقو و کلاه هم همراه خودت بیاور. من هم این وسایل را با خودم برده ‌بودم البته نه برای قتل، فقط محض زدن ضربه و ناکار کردنش. زمان حادثه وقتی وارد پارکینگ خانه گیتا شدیم، با توجه به مشخصاتی که او به من داده ‌بود، سعید را شناختم. زمانی هم که داشت از پله‌ها پایین می‌آمد، گیتا به من پیامک داد که حالا آمد. من و دوستم کلاه را به سر کشیدیم و من به سعید حمله کردم و او را زدم. زورش زیاد بود و به دوستم حمله کرد. پای سهیل را گرفته‌ بود. برای این‌که سهیل را نجات بدهم، چند ضربه با چاقو به پای سعید زدم و بعد هم هردو فرار کردیم.

متهم ادامه می‌دهد: «ما هیچ‌کدام قصد قتل نداشتیم. سهیل که بی‌دلیل گرفتار من شد. او اصلا از این موضوع خبرنداشت و من او را به محل حادثه بردم. من فریب گیتا را خوردم. او می‌خواست به ثروت شوهرش برسد و از جوانی و خامی من سوء‌استفاده کرد. حالا هم بچه‌هایش برایم درخواست قصاص کرده‌اند بدون این‌که جرم مادرشان را در نظر بگیرند./ ضمیمه تپش

مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۲
حمید
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۲/۲۲
۰
۰
اینقدر این پسران خوب ناله زدند كه دل ما برایشان سوخت!خدایی اعدام برای همچنین كسانی كم است!آن زن را قانون بدون در نظر گرفتن اولیای دم از طرف جامعه باید اعدام كند!
شجاع
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۰۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
۰
۰
اخه تاكی باید شاهد چنین جنایتهای باشیم اقایانی كه در مجلس ... قانون طلاق را اصلاح كنید وقتی زنی میبینه بعداز30یا40سال زندگی كردن بامردی ان مرد میاد زن دیگه اختیار میكنه وباید زیر دست زن دوم شوهرش باشه وبانادیده گرفتن زحمات چندساله او حتی حاضر نیست شوهره حق وحقوق قانونی ان زن رابدهد بهش میگه درصورتی طلاقت میدم كه مهریه ات راببخشی این یعنی فنا شدن ان زن درنتیجه ان زن متوصل میشه به این كار

نیازمندی ها