همبستگی

ماهی کوچولو زیر شن‌های کف دریا خودش را پنهان کرده بود. خرچنگ پیر از آنجا می‌گذشت که ماهی را دید؛ رفت جلو و گفت: چی شده ماهی کوچولو، چرا خودت را پنهان کردی؟
کد خبر: ۶۳۵۳۴۶

ماهی کوچولو با صدای لرزان گفت: من خیلی سردمه. اصلا حالم خوب نیست.

در همین موقع بود که چند تا اسب آبی از آنجا رد شدند که متوجه صحبت‌های خرچنگ شدند، جلو رفتند و سلام کردند و گفتند چه شده است؟

خرچنگ گفت: ماهی کوچولو سرما خورده و تب و لرز کرده است.

آنها یکصدا گفتند: باید دکتر هشت پا را صدا کنیم. ما می‌دانیم کجاست. الان می‌رویم و خبرش می‌کنیم.

لحظه‌ای بعد دکتر با کیف پزشکی‌اش رسید و گفت: مریض کجاست؟

خرچنگ گفت: زیر شن‌ها پنهان شده است، اجازه بدهید صدایش کنم.

خرچنگ، ماهی کوچولو را با کمک ماهی‌های دیگر از زیر شن‌ها بیرون کشید. دکتر هشت پا بچه ماهی را معاینه کرد و متوجه شد او خیلی مریض شده است و افسردگی شدیدی هم دارد و گفت: باید استراحت کند و از خزه‌های زرد رنگ بین صخره‌ها تغذیه کند تا خوب شود.

ماهی‌ها جمع شدند و گفتند ما می‌رویم و برایش خزه جمع می‌کنیم و می‌آوریم. سفره ماهی هم روی ماهی را پوشاند تا گرم شود.

ماهی کوچولو خوشحال شد از این‌که این همه دوست مهربان دارد و به یاد مادرش افتاد که چگونه طعمه کوسه شد و نتوانست خودش را نجات دهد و یک مادر فداکار بود.

لاک‌پشت با بچه‌هایش از آنجا می‌گذشت و متوجه این همبستگی و تعاون شد و به بچه‌هایش گفت: خوشحالم از این‌که در زیر این اقیانوس پهناور همه باهم مهربانند و چنین اتحادی دارند. مهربانی را همه یاد بگیریم و مهربانی کردن را به خاطر بسپاریم.

گلنوشا صحرانورد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها