![خطر پرتوهای فرابنفش، آلاینده ازون و گرمای بیسابقه | چرا کمیته اضطرار تشکیل نمیشود؟](/files/fa/news/1403/5/5/1236632_213.jpg)
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
قصهها هم قهرمان و ضدقهرمان و آدمهای ریز و درشت خود را داشتند و برای جان بخشی در قالب تصویر، نیاز به حضور بازیگرانی کاربلد احساس میشد. کسانی که از چهره، فیزیک و توانایی خاصی برای انتقال احساسات متناقض و بیان مفاهیم موردنظر سازندگان اثر برخوردار باشند و مهمتر از آن بتوانند در رقابت فشرده تازه شکل گرفته، تهیهکنندگان و سران کمپانیهای فیلمسازی را میان همکاران سربلند کنند. چون سینما سالهای ابتدایی خود را سپری میکرد و بازیگرانی تربیت شده و مخصوص خود نداشت، باید از هنر نمایشی پیش از خود یعنی تئاتر یاری میگرفت. از همین رو بازیگران شاخص تئاتر با بدنها و صداهایی رشد یافته و به کمال رسیده، نخستین و مهمترین گزینهها برای بازی در فیلمها بودند. البته برخی از این بازیگران هم مشکلات خاص خودشان را داشتند و گاهی از آن سوی بام میافتادند و برای هرنقش و فیلمی مناسب نبودند.
نخستین مساله ناآشنایی آنها با پدیده دوربین و مدیوم سینما بود که البته در آن زمان طبیعی به نظر میرسید، مشکلی که به مرور زمان برطرف شد و این بازیگران تسلط و اشراف خوبی به سینما پیدا کردند. مشکل دیگر به برخی اغراقها و میمیک (حرکات صورت) آنها برمیگشت که ریشه در فضای رایج تئاترهای قرن نوزدهمی داشت. این مورد بخصوص با پیشرفت سینما و توجه به ظرایف و نزدیک کردن فضای فیلمها به زندگی واقعی بیشتر به چشم میآمد و گاهی حتی در اثری تراژیک و حزنانگیز، باعث خنده و تمسخر تماشاگران میشد.
با گذشت زمان، بازیگران جدید و تربیت شدهای وارد سینما شدند و کمپانیهای فیلمسازی هم بتدریج برای جذب بهترین آنها اقدام کردند. با تعدد تولیدات و ساخت قصههایی جذاب و عامه پسند، ستارگان و غولهای بازیگری و کارگردانی و دیگر رشتههای فیلمسازی ظهور کردند و زمینه چرخش دلپذیر چرخهای صنعت سینما را به بهترین شکل فراهم کردند. نظام استودیویی عصر طلایی هالیوود راه خود را پیدا کرده بود و ستارههای خود را لای زرورق نگه میداشت. ستارگان و غولها هم محبوب مردم بودند و هم سوددهی مناسبی برای تهیه کنندگان و سرمایهگذاران داشتند.
ستارگانی که در دهههای ابتدایی قرن بیستم ظهور میکردند، عموما سنی بین بیست تا چهل سال داشتند و متولد اواخر قرن نوزده میلادی یا سالهای ابتدایی قرن جدید بودند. اگر عمر مفید و طلایی ستارگان در سینما را ده سال فرض کنیم، هر دهه ستارگان مخصوص خود را داشت و هرچند وقت یک بار ستارههای جدیدی ظاهر میشدند. کمپانیهای فیلمسازی برای بقا در جنگ قدرت و اعتبار، نیاز به جذب یا ساخت چهرههای جدید داشتند. بنابراین ضمن حفظ ستارگان پیشین هرچند وقت یکبار تکخال تازهای رو میکردند.
اگر از مرگ تصادفی، ناگهانی و غیرقابل پیشبینی بازیگران و کارگردانان بزرگ صرفنظر کنیم و متوسط و میانگین عمر آدمی را هم درنظر بگیریم، تقریبا از دهه 70 به بعد مرگ ستارگان و غولهای عصر طلایی هالیوود و سینمای جهان آغاز شد. این روند در دهههای 80 و 90 شدت بیشتری گرفت و خاطرهسازان و چهرههای محبوب قدیمی، تماشاگران سینما و دوستدارانشان را تنها گذاشتند و رفتند.
درست است که سینما هیچگاه بیستاره نمانده و نمیماند، اما هر چهرهای حال و هوای مخصوص خودش را دارد و ستارههای بعدی و نورسیده هیچ گاه نمیتوانند جای آن غولهای تکرار نشدنی و رویایی را پرکنند. آنها جدا از صورتهای دلنشین و توانایی و استعداد بازیگری، حسی ناگفتنی داشتند که بسیاری از بازیگران امروزی از آن بیبهرهاند. البته این اعتقاد بیشتر از حس گذشته بازی و گرایش به نوستالژی نشات میگیرد، اما نمیتوان منکر شد که آن افراد کاملا برازنده فضا، داستانها و نقشهایی بودند که به آنها سپرده میشد.
اگر بنشینیم و فهرست بزرگان سینمای دوران کلاسیک را مرور کنیم، میبینیم بسیاری از آنها دیگر در این دنیا نیستند و رخ در نقاب خاک کشیدهاند و کفه ترازویشان در مقایسه با بازماندهها و ستارگان زنده بسیار سنگینتر است. درباره افراد باقیمانده هم وضع طوری است که انگار باید هر روز و هر لحظه انتظار خبر مرگ یکی از آن چهرههای محبوب را داشته باشیم و با رفتنشان تمام آن فریمهای خوش و خاطرهانگیزی را که طی سالها برای ما ساختند، مرور کنیم و آهی از سرحسرت و دلتنگی بکشیم. پاییز قبیله غولها حال و هوای نفسگیری دارد. مرگ پیتر اوتول، بازیگر چشم آبی و محبوب «لورنس عربستان» و جون فونتین بازیگر دوست داشتنی «ربهکا» با فاصله یک روز باعث تلنگری دوباره درباره پیوند و همسایگی ابدی مرگ و زندگی شد و در ضمن، لحظه عزیمت خاطرهسازان محبوب سینمادوستان را یادآوری کرد. بیشک سینما بدون حضور آنها چیزی اساسی کم خواهد داشت، اما چارهای نیست و باید به ستارگان سالهای اخیر اکتفا کرد و اگر گاهی دلمان تنگ شد، به آرشیو فیلمهای محبوب و خاطرهانگیز کلاسیک سری بزنیم و با تماشای آنها به سرزمین غولها سفر کنیم.
سینمای کلاسیک پر از ستارههایی درخشان و غولهایی انسانی بود؛ ستارههایی که روزی با تلالویی چشمنواز در آسمان سینما ظهور کردند و شبی سوسو زنند و برای همیشه خاموش شدند. شیشه عمر اندک غولهای باقیمانده نیز در آیندهای نزدیک به دست تقدیر شکسته خواهد شد و روزی میرسد که جهان از وجود زنده همه ستارگان و غولهای کلاسیک خالی میشود.
علی رستگار / گروه فرهنگ و هنر
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با جام جم آنلاین:
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
جواد فروغی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
گفتوگو با منوچهر آذری، بازیگر،گوینده،مجری وصداپیشه پیشکسوت رادیو و تلویزیون
فاطمه مجلل در گفتوگو با «جامجم»:
رئیس مرکز تحقیقات آلودگی هوای دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با جام جم آنلاین: