سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
کتاب محبوب تمام عمرتان چیست؟
آن وقتها که بچه بودم، تلویزیون نداشتیم، به همین دلیل حریصانه کتاب میخواندم. اولین خاطرهام در مورد کتابی که مرا کاملا میخکوب کرده باشد، مربوط به خواندن کتاب «چروک زمان» نوشته «مادلین لانگل» است. یادم میآید اواسط خواندن رمان بودم که مادرم به من میگفت وقت خواب است ولی من نمیتوانستم بخوابم، چون بشدت نگران شخصیتهای رمان بودم که بلایی سرشان نیاید. روز بعد، وقتی خواندن کتاب را به پایان بردم، یادم هست با خیال راحت فریاد میزدم که همه چیز بخوبی و خوشی تمام شد! این همه هیجان مرا متحیر کرده بود؛ مخصوصا عمق همذاتپنداری که با شخصیتهای تخیلی این کتاب داشتم. در آن لحظه بود که پی به جادوی قصهگویی و قدرت کلمات چاپ شده بردم.
شرایط ایدهآل شما برای مطالعه چیست (چه وقت، کجا، چه موضوعی و چگونه)؟
لذتبخشترین تجربهای که در زمینه مطالعه داشتم همین هفته گذشته برایم پیش آمد؛ کنار ساحل قدم میزدم و به کتاب صوتی «آنچه سگ دید» نوشته «مالکولم گلدول» گوش میدادم. آنقدر مجذوب مقاله «معمای کچاپ»اش شده بودم که مسافت اضافیای را دویدم فقط برای این که ببینم آخرش چه میشود.
رماننویسان محبوب شما چه کسانی هستند؟
«جان اشتاین بک» به خاطر شفافبودن مفهوم «مکان» در آثارش. «رابرت لادلام» به خاطر پیرنگهای پیچیدهاش و «جی.کی.رولینگ» به خاطر ایجاد شور و هیجان مطالعه در بین بسیاری از جوانان، نوجوانان و حتی کودکان.
مجذوب چه نوع داستانهایی میشوید؟ داستانی هست که از خواندنش پرهیز کنید؟
تقریبا به طور انحصاری آثار غیرداستانی میخوانم؛ هم برای تحقیق و هم لذت. آثار داستانی ای که میخوانم تقریبا همیشه در ژانر تریلر (هیجانی) هستند و در همان چند فصل اول باید میخکوبم کنند. آثار ترسناک نمیخوانم، هرگز! پانزده سالم که بود اشتباه کردم و بخشی از رمان «جنگیر» را خواندم. این اولین و آخرین کتاب ترسناکی بود که در تمام عمرم لایاش را باز کردم!
چه عواملی در شکلگیری یک تریلر خوب دخیل هستند؟
یک تریلر خوب باید چیزی درباره دنیای واقعی به من یاد بدهد. تریلرهایی مثل «کما»، «در جستجوی اکتبر سرخ» و «شرکت» به این دلیل برایم جذاب بودند که به قلمروهایی اشاره میکردند که در موردشان اطلاعات چندانی نداشتم؛ قلمروهایی مثل دانش پزشکی، تکنولوژی زیردریایی و مسائل حقوقی. به نظر من، یک تریلر بزرگ باید در هسته مرکزیاش یک بحث اخلاقی تفکربرانگیز داشته باشد. بعضی از تریلرهای محبوب من در خلال سالهای عمرم اینها بودهاند: «زندگی نگاره یک مرد نامرئی» نوشته «اچ. اف. سنت»؛ «تماس» نوشته «کارل ساگان» و اثر کلاسیک «دراکولا» نوشته «برام اشتوکر» که در عین حال که کمی ترسناک بود، در زمینه خلق حس تعلیق آنقدر آموزنده بود که نمیتوانستم آن را زمین بگذارم.
از دیدن چه کتابهایی در قفسه کتابخانهتان ممکن است تعجب کنیم؟
معمولا درباره چهرههای تاریخی و هنر کلاسیک مینویسم، بنابراین شاید از دیدن یک دسته کتاب بیوگرافی چهرههای مدرن (استیو جابز، آندره آغاسی، کلایو دیویس) تعجب کنید، به علاوه چندین کتاب درباره هنر مدرن مخصوصا آثار «ام.سی.اشر».
بهترین کتابی که به عنوان هدیه دریافت کردهاید، چه بوده است؟
همین اواخر، اتفاق جالبی برایم افتاد و نویسندهای را از نزدیک دیدم که کتابش را حدود 20 سال پیش هدیه گرفته بودم؛ کتابی که تغییرات زیادی در زندگیام ایجاد کرده بود. حدود 20سال پیش، در اواسط نوشتن اولین رمانام به نام «قلعه دیجیتال» بودم که «آلبرت زاکرمن»، کارگزار ادبی افسانهای، یک نسخه از کتاب «نوشتن رمان جنجالی» را به من هدیه داد. کتاب او به من کمک کرد که دستنوشتهام را کامل و آن را منتشر کنم. دو ماهپیش بهطور اتفاقی آقای زاکرمن را دیدم. با لحن تشکرآمیزی به او گفتم به من کمک کرد رمان «قلعه دیجیتال» را بنویسم. او هم به شوخی برگشت گفت تصمیم دارد به همه بگوید که در نوشتن رمان «رمز داوینچی» به من کمک کرده بوده!
آیا زمان بچگی کتابهای زیادی دور و برتان بوده؟
زمان بچگی دور و برم پر از کتاب بود. من و خواهرم هر هفته به کتابخانه عمومی میرفتیم و با یک بغل پر از کتابهای محبوبمان بر میگشتیم: «دکتر زئوس، ریچارد اسکاری، جورج کنجکاو، مادلین و بابار». بزرگتر که شدیم، یادم میآید که پدر و مادرمان برایمان هر شب کتاب میخواندند: «راه را برای جوجه اردکها باز کنید»، «خرگوش مخملی» و «سوپ جوجه با برنج» نوشته «موریس سنداک» که آن را به کتاب بسیار ترسناکش؛ یعنی«جایی که موجودات وحشی هستند» ترجیح میدادم (در کتاب «جایی که...» اتاق خواب یک بچه به جنگلی پر از غول تبدیل میشود و این داستان، خواب بچه را مختل میکرد!) اشعار «آگدن نش» یکی دیگر از چیزهای اساسی در خانه ما بود؛ به نظر من این کتاب در عشق اولیهام به بازی با کلمات و طنز در نویسندگی، نقش مهمی داشت. از جنبه جدیتر، در قفسه جاکتابی ما نسخههای تصویرسازیشده قصههای پریان «گریم» و حکایتهای «ازوپ» وجود داشت؛ این کتابها از دوران خیلی بچگی مفهوم خیر و شر به علاوه نقشِ کهن الگویی قهرمان و اشرار را در درونم نهادینه کرد.
آیا در زمان کودکی، شخصیت ادبی یا قهرمان ادبی محبوب داشتید؟
«فرانک و جو هاردی» [شخصیتهای سری داستانهای معمایی معروف] مسئول اولین تجربه من در زمینه «کتابخواری» بودند! یادم میآید کل قسمتهای سری کتابهای «پسران هاردی» را در یک تابستان بلعیدم؛ من کتابخوارم، شیفته شجاعت و ذکاوت آن پسرها شده بودم. یادم هست که شخصیت «باک» در «آوای وحش» جک لندن و در سالهای بعد، شخصیت «رالف» در «سالار مگسها» خیلی مرا تحت تاثیر قرار داده بود.
اکنون که با شما صحبت میکنم روی میز چهار کتاباست درباره اینها توضیح میدهید؟
چهار کتاب دور از هم هستند، یک نسخه قدیمی از «کمدی الهی» با تصویرگری «ویلیام بلِیک»؛ نسخهای از کتاب «گیتی در یک پوسته» نوشته استیون هاوکینگ؛ یک ژورنال عکس خانگی حاوی تصاویری از برگ درختان «نییو انگلند» و نسخهای از کتاب «میرایی» نوشته «کریستوفر هیچینز».
اگر میتوانستید نویسندهای را از نزدیک ببینید (چه فوت کرده و چه در قید حیات)، دوست داشتید چه کسی باشد؟
«جوزف کمپبل». نوشتههای او درباره نشانهشناسی، دین و اسطورهشناسی مقابلهای (مخصوصا «قدرت اسطوره» و «قهرمان هزار چهره») به من کمک کرد تا با الهامگرفتن از آن چارچوب شخصیت «رابرت لنگدان» را بسازم. سری مصاحبههای شبکه PBS با حضور جوزف کمپبل و بیل مویرز تفکر برانگیزترین گفتوگوهایی بود که در عمرم دیده بودم. گستره دانش کمپبل درباره سر منشأ اعتقاد مذهبی، به او این توانایی را داد که به بعضی از پرسشهای بسیار چالشبرانگیز در مورد تناقضاتی که در ماهیت ایمان ، مذهب و کتاب مقدس وجود دارد، جواب بدهد. پاسخهای تحسینبرانگیز و خونسردانه کمپبل را به یاد میآوردم و دوست داشتم شخصیت داستانی خودم، رابرت لنگدان در مواجهه با مسائل پیچیده معنوی، همان درک محترمانه را از خودش نشان بدهد.
کدام کتاب بوده که احساس میکردید باید از آن خوشتان میآمده ولی آن را دوست نداشتید؟
«خشم و هیایوی» ویلیام فالکنر. سعی کردم. خیلی سعیکردم، ولی نشد!
نیویورک تایمز / مترجم: فرشید عطایی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد