چرا در عصر گمشدگی انسان و توفانخیزی و وارونگی زمان، از حسین و عاشورایش، همچون حبلی متین و عروهالوثقایی مبین بهرهگیری نکنیم و گذار از جادههای خطر را با این همراه مطمئن آغاز نکنیم؟
عاشورا چه ندارد تا سراغ سرمشقها و مکتبهای دیگر برویم؟ این رستاخیز عظیم، همه درسهای لازم برای صلاح و فلاح را دارد.
کربلا قصه زیستن و دیگرگونه زیستن و حیات طیبه را تجربه کردن است. در کربلا، همه عناصر لازم برای سیر به کمال، عزت و رستگاری پیداست.
معنویت، زیبایی، فضیلتهای انسانی، حضور همه انسان، حضور بیفاصله خدا، حضور همه ارزشها و در یک کلام حضور بیپرده خدا، انسان، راستی و درستی و حقیقت زلال قرآن تنها و تنها در همین حادثهیافتنی و ادراکشدنی است.
عاشورا، نه روزی است از جنس روزهای معمولی و نه حادثهای خزیده در گوشهای از حافظه تاریخ؛ عاشورا زنده و زاینده است؛ چشمهساری است که بر همه زمینها و زمانها میگذرد و کام تشنگان فضیلت و حقیقت را به جرعههایی زلال و حیاتبخش مینوازد.
عاشورا، دانشگاه ایمان و عرفان و پاکی و پاکبازی و پاک زیستن است. مکتب انسانشناسی و انسانآگاهی و انسانپروری است و ما نیازمند هماره بازشناسی و مرور و مطالعه آن هستیم. باید در بازخوانی عاشورا و کربلا همیشه یادمان باشد که چشمانداز بیرونی و ظاهر شگفت و شورانگیز و سوکآمیز آن، ما را از سیر در اعماق آن باز ندارد و بکوشیم تا چونان غواصی ماهر، گوهرهای ناب و نایاب ازژرفای آن استخراج کنیم و جان و جهانمان را بدانها بیاراییم.
ما از چشمانداز بیرونی عاشورا ناگزیریم چون شناخت خود حادثه و سیر آن ضرورت دستیابی به درون رازآمیز آن است، اما نباید به شنا در سطح بسنده کنیم و شیوه شیرین قرآن در برخورد با حادثهها را که ژرفاکاری و عبرت و تنبه و تذکر است، فراموش کنیم.
برخورد برشی با کربلا و عاشورا و تنها طرح برخی قطعات این رویداد عظیم ـ آن هم عمدتا از منظر سوگ و مرثیه ـ باعث غفلت از دیگر ابعاد و اضلاع آن شده است.
هر چند سوز و مرثیه و اشک ارجمند و ستودنی است و در قلمرو روایات بدان بسیار توصیه شده است، اما باید دانست که اشک مقصد نیست؛ مقدمه گرهخوردگی عاطفی و قلبی ما با کربلا و عاشورا برای تبدیل آن به اسوه و سرمشق در زندگی است؛ چرا که اباعبدالله الحسین(ع) خود در کربلا فرمود: لکُم فِیَّ اُسوه.
امید است بتوانیم در این چند روز که با این ستون مهمان شما هستیم، پنجرهای تازه برای تماشا و ادراک زیباترین و بشکوهترین تابلوی هستی بگشاییم، تابلویی که زینب(س) در کلام کوبنده خود در مجلس بیداد عبیدالله زیاد، آن را نمایاند و شناساند که والله ما رایتُ الاّ جمیلاً به خدا من جز زیبایی در کربلا ندیدم.
خداوند چشمهای ما را بصیرت زینبی عنایت کند تا کربلا را زیبا و عمیق و روشن در قاب قلبمان بیابیم و در متن زندگیمان جستجو کنیم.
دکتر محمدرضا سنگری - پژوهشگر و استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم