با امید نمازی؛ دستیار ایرانی کارلوس کرش در تیم ملی فوتبال

فوتبال ایران از نگاه کرش حرفه ای نیست

کد خبر: ۶۱۱۹۱۷
فوتبال ایران از نگاه کرش حرفه ای نیست

گفت و گو : رضا پورعالی

امید نمازی متولد ۸ دسامبر ۱۹۶۵ در ایالت یوتا در آمریکا است. او از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۵ در ۱۵ تیم آمریکایی توپ زد و ۱۱ گل نیز به ثمر رساند. نمازی حتی در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ نیز برای تیم ملی فوتسال این کشور بازی کرد. در سال ۱۹۹۹ با اخراج دیو مک ویلیامز از تیم فیلادلفیا نمازی که پس از عمل جراحی بر روی زانو در لیست مصدومین قرار گرفته بود، سرمربی این تیم شد.

موفقیت‌های وی در این تیم باعث شد تا در ماه ژولای این سال قراردادش تا دو سال دائمی شود. در سال ۲۰۰۱ وی توانست فیلادلفیا را با شکست تیم میلواکی، به لیگ MISL بازگرداند. در سال ۲۰۰۲ فیلادلفیا با نمازی به قهرمانی این رقابت‌ها رسید. نمازی در پایان فصل از این تیم جدا شد و به تیم کلیولند فایرز پیوست تا در آن تیم فعالیت کند. در ماه جولای سال ۲۰۰۴ وی به عنوان سرمربی این تیم معرفی شد. در ماه سپتامبر وی سرمربی گری تیم سنت لوییز را پذیرفت. با شکست این تیم مقابل بالتیمور، سنت لوییز به رقابت‌های MISL سقوط کرد.

پس از این نتایج نمازی به تیم کالیفورنیا رفت و هدایت تیم جوانان را برای یکسال پذیرفت. در سال ۲۰۰۷ وی به دنیای مربیگری بازگشت و هدایت تیم نیوجرسی را بر عهده گرفت. در سال ۲۰۱۰ نمازی سرمربی گری تیم شیکاگو رداستارز را در لیگ فوتبال زنان پذیرفت پس از آن به ایران آمید تا روی نیمکت تیم استیل آذین بنشیند. نمازی پس از یک فصل پرحاشیه در استیل آذین در حالی که قصد بازگشت به آمریکا را داشت با تمایش دن گاسپارد، دستیار و دوستی کارلوس کرش مواجه شد و پیشنهاد کار در تیم ملی فوتبال ایران را پذیرفت.

 

* یکی از انتقادهایی که کرش طی این سالها مدام با آن مواجه بوده، توجه بیش از اندازه او به ایرانی هایی است که خارج از ایران حضور دارند، کسانی که تابعیت کشورهای دیگر را دارند یا بعضا دورگه هستند... اتفاقا اولین انتخاب این تیپی کرش هم خود شما بودید. امید نظری؛ کسی که در ایران زیاد شناخته شده نبود اما به شدت مورد اعتماد سرمربی پرتغالی قرار داشت و به عنوان تنها دستیار ایرانی او به کادر فنی اضافه شد.

کرش معتقد است افرادی باید در جمع کادر فنی و بازیکنان تیم ملی حضور داشته باشند که کار را حرفه ای انجام بدهند و سابقه کار حرفه ای را داشته باشند. در مورد خودم باید بگویم پس از حضور در استیل آذین، زمانی که قصد داشتم به آمریکا برگردم با تماس کرش مواجه شدم تا از من خواسته شد به کادر فنی تیم ملی اضافه شوم. البته ما از قبل با هم آشنا بودیم. سال 1996 که نخستین سال برگزاری لیگ برتر آمریکا MLS بود من به عنوان بازیکن قرضی به تیم مترو استارزی رفتم که کارلوس کرش سرمربی آن بود. البته  من فقط یک بازی برای تیم کرش کردم و بعد از آن از ناحیه زانو مصدوم شدم. با این حال سه ماه در کنار تیم بودم و آشنایی خوبی با کرش پیدا کردم. آشنایی من با دن گاسپارت هم از همان سالهای بازی در لیگ آمریکا بود. به همین خاطر پس از چند جلسه مذاکره، این احساس مشترک در همه ما بوجود آمد که می توانیم کار جدیدی را در کنار هم شروع کنیم.

کرش همان ابتدا لیستی از بازیکنان ایرانی شاغل در لیگ های اروپایی تهیه کرد و از دستیارانش خواست در مورد این نفرات که امکان با توجه به پدر یا مادرش ایرانی شان شانس بازی در تیم ملی را دارند تحقیق کنیم. اتفاقا یکی از اصلی ترین وظایف من همین بود. اولین بازیکن هم که از این لیست به تیم ملی دعوت  اشکان دژاگه بود، بعد از آن نفراتی چون رضا قوچان نژاد، دانیل داوری و مهرداد بیت آشور به جمع نفرات تیم اضافه شدند. البته فاکتور بزرگ در اینجا حضور کارلوس کرش در راس تیم ملی بود. من فکر می کنم اگر کرش نبود این بازیکنان به راحتی ترغیب نمی شدند که برای تیم ملی بازی کنند.

 

فارغ از ارزش‌های کیفی و فنی بازیکنان، صرف اقامت در خارج از کشور می تواند دلیلی برای دعوت یک بازیکن به تیم ملی باشد؟ به هر حال انتقاداتی وجود دارد مبنی بر اینکه کرش معتقد است بازیکنانی که حتی در لیگ های دسته دوم کشورهای اروپایی بازی می‌کنند کیفیتی به ‌مراتب بالاتر از بازیکنان داخلی دارند....

این اعتقادی است که کرش دارد. او فکر می کند بازیکنانی که در لیگ های اروپایی به دلیل شرایط حرفه ای حاکم بر فوتبال اروپا می توانند به تیم ملی کمک کنند.  خود من چندی پیش تماسی داشتم با وحید هاشمیان که الان در دسته پنج بوندس لیگا مشغول مربیگری است. وقتی از وحید درباره تفاوت های فوتبال آلمان با فوتبال ایران پرسیدم می گفت اکثر بازیکنان طراز اول فوتبال ایران در سطح دوم فوتبال آلمان می توانند بازی کنند اما برای بسیاری از بازیکنانی که از لیگ ایران به تیم ملی می روند، بازی در رده های سوم و یا چهارم فوتبال آلمان هم دشوار است. دلیلش هم تفکرات جرفه ای حاکم بر این لیگ هاست. به همین خاطر هم کرش معتقد است بازیکنی که در سطح دوم فوتبال اروپا بازی می کند می تواند برای تیم ملی مهره ای کارآمد باشد. نمونه اش هم دانیل داوری و رضا قوچان نژاد.

البته مردم در ایران کمی عجول  هستند. به عنوان مثال اوایل بابت کیفیت بازی قوچان نژاد انتقادهای زیادی مطرح شد اما در ادامه همین بازیکن حساس ترین گل ها را در مقدماتی جام جهانی برای تیم ملی به ثمر رساند. الان هم شاید نظر کارشناسان در مورد مهرداد بیت آشور مثبت نباشد چون فقط 20 دقیقه برای تیم ملی بازی کرده و چیزی زیادی هم از خودش نشان نداده است، اما ما بازیهای زیادی از این بازیکن دیده ایم و معتقدیم او می تواند در آینده به تیم ملی کمک کند.

 

* البته برخی از همین بازیکنان هم آمدند اما آنطور که فکر می کردید خوب نبودند...

من اسم نمی برم ولی فکر می کنم از هفت یا هشت بازیکنی که خارج از ایران بودند و به تیم ملی دعوت شدند فقط یکی از آنها نتوانست به تیم ملی کمک کند. این آمار می گوید ما کارمان را خوب انجام داده ایم. با این حال  مطمئن باشید اگر بازیکنی در لیگ ایران باشد که فراتر از لیگ ایران ظاهر شود به تیم ملی دعوت می شود. اصلا تفاوتی میان بازیکنان ایرانی و آنهایی که اصطلاحا مهاجر هستند وجود ندارد. نمونه اش هم همین سجاد شهبازپور که با عملکرد خوبش کادر فنی را مجاب کرد اسم او را در فهرست نهایی قرار دهند. خود من به شخصه معتقدم ملاک انتخاب بازیکنان باید شایستگی های او باشد و به دور از هر تبعیض یا ملاک غیرفنی صورت پذیرد.

 

* البته خود شما بهتر می دانید که این انتقادها فقط مختص منتقدان ایرانی نیست. اخیرا در انگلیس و اسکاتلند هم احتمال دعوت از بازیکنان چند ملیتی به تیم ملی سر و صدای زیادی رو به پا کرده است...

من هم قبول دارم اما انتقادها تا جایی که بتواند به تیم کمک کند خوب است. انتقاد به صرف منفی نگری نمی تواند کارساز باشد. مثلا این درست نیست بگوئیم کرش کسانی را به تیم ملی دعوت می کند که حتی فارسی هم بلد نیستند اما از صدرنشین لیگ کسی در اردوی تیم ملی نیست. من فکر می کنم فوتبال یک ورزش بین المللی است. ما نباید فقط به کشور خودمان نگاه کنیم. این وظیفه ماست که اگر جایی بازیکنی شایسته ای وجود دارد که میلیتی ایرانی دارد به تیم ملی دعوت شود. قطعا چنین نگرشی به ارتقا سطح کیفی تیم ملی کمک خواهد کرد.

 

* سه سال از حضور کرش در فوتبال ایران می گذرد اما تیم ملی هنوز زیبا بازی نمی کند. اشکال کار کجاست؟
من هم غیر از یکی دو بازی که فکر می کنم خوب کار کردیم یا حریفانمان در سطح ضعیف تری بودند، فوتبال جذاب و دلنشینی را از تیم ملی ندیدم. اما یک سوال دارم. آیا فوتبالی که در لیگ برتر شاهد هستیم فوتبال زیبا و چشم نوازی است؟ وقتی ما در محیطی کار می کنیم که هفته به هفته بازیهای لیگ برگزار می شود اما اکثر آنها از کیفیت لازم برخوردار نیست، مطمئنا نباید خیلی سخت خواهد بود که تیم ملی با همان بازیکنان بخواهد فوتبال متفاوتی را ارائه کند. ما در وهله اول باید کاری کنیم که فوتبال مان و سطح لیگ برتر بالا ببرد.  در این شرایط است تیم ملی هم قطعا در سطح کیفی بالاتری بازی خواهد کرد. البته  مورد دیگری که وجود دارد بحث بازیهای تدارکاتی و اردویهای تیم ملی است. در بازی با تایلند همه انتقاد کردند و گفتند تیم ملی حتی نتوانست سه یا چهار پاس متوالی بدهد. کسی منکر این موضوع نیست اما وقتی می بینیم تیم ملی چهار ماه تعطیل می شود و از هیچ دیدار تدارکاتی خبری نیست چه انتظاری می توان داشت. بعد از چهار ماه دور هم جمع نشدن، در یک هفته تمرین چه کار فوق العاده ای می توان انجام داد؟ با این حال سعی مان باید براین باشد که اردوهای تدارکاتی بیشتری داشته باشیم و با انجام بازیهای تدارکاتی خوب بتوانیم تیم ملی را  به سطح کیفی  که همه انتظارش را دارند برسانیم.

 

* کرش را به عنوان یک مربی بین المللی می شناسیم. چطور می شود که در حساس ترین مقطع ممکن، در سال منتهی به جام جهانی تیم ملی چهار ماه تعطیل می شود. آیا می توان به این نتجه رسید که او از کار در ایران دلسرد شده است؟

نه! کرش آدم جنگجو و مبارزه طلبی است و با این راحتی از کار کردن در شرایط سخت دلسرد نمی شود. البته تاسف می خورد که چرا باید مملکتی با این هم پتانسیل و امکانات از منابع مالی لازم برای برگزاری اردوهای تیم ملی برخوردار نباشد. همانطور که می دانید در تابستان دو بار اردوهای تیم ملی به دلیل عدم حمایت مالی فدراسیون تعطیل شد که این اتفاق خوشایندی نبود.

 

* در یک کلام کرش فوتبال ایران را حرفه ای می داند یا خیر؟

از نظر او فوتبال ایران حرفه ای نیست. ببینید لیگ برتر ایران با نیم حرفه ای برگزار می شود اما تفکرات و ذهنیت حاکم بر فوتبال ایران به هیچ وجه حرفه ای نیست و این نظری است که آقای کرش در مورد فوتبال ایران دارد.

 

* خیلی ها در ایران کرش را یک مربی لجباز و خود رای می دانند که با حرف هایش هر از چندگاهی فوتبال ایران را تخریب می کند. البته برخی از این انتقادهای کرش به اختلاف سطح فوتبال ایران و پرتغال برمی گردد که غیر قابل انگار است. شما به عنوان کسی که سه سال در کنار سرمربی پرتغالی تیم ملی کار کردید چقدر این برداشت را قبول دارید؟

 من فکر نمی کنم کرش هیچ وقت سعی در تخریب کردم فوتبال ایرا داشته باشد. هدف کارلوس این است که مردنم واقعیت های موجود در فوتبال ایران را ببیند. من اگر خودم به عنوان به مربی در یکی از تیم های لیگ برتری فعالیت کنم چون خودم درگیر این رقابتها می شوم شاید کمتر این نواقص و کمبودها را احساس کنم یا به زبان بیاورم. شما به صحبت های مربیان در نشست های خبری نگاه کنید. اکثر آنها می گویند بازی خوبی بود اما کرش که از بیرون این لیگ را تماشا می کند واقعیت ها را بهتر درک می کند. حال اگر می گوید کیفیت بازیها پائین است معنایش تحقیر فوتبال ایران نیست بلکه قصد دارد با این صحبت ها به مسئولان هشدار بدهد که بیشتر به این فوتبال توجه کنند. واقعیت این است که ما خیلی از فوتبال روز دنیا عقب هستیم و باید ببینیم با رعایت چه مسالی می توانیم این فاصله را کم کنیم.

البته کرش آدم سخت گیری است و به جزئیات خیلی توجه می کند. گاهی اوغات برخی برداشت می کنند آدم لجبازی است اما این طور نیست. او معتقد است ایده هایش در آینده به فوتبال ایران کمک خواهد کرد. من یک مثال برای شما می زنم. ما خیلی بحث کردیم درباره بازیکنانی که ایرانی الاصل هستند ولی در لیگ های خارجی بازی می کنند. همین توجه به این بازیکنان برای بقیه بازیکنان انگیزه ایجاد می کند که سختی حضور در لیگ های اروپایی و دوری از خانه و را به جان بخرند، اما پیشرفت کنند و از آن طریق به تیم ملی برسند. شما علیرضا جهانبخش را نگاه کنید. او مشکلی برای بازی در داماش نداشت و پولی خوبی هم از این تیم می گرفت. اما الان در محیطی حرفه ای و در کشوری مثل هلند که بازیکن ساز است فوتبالش را در سطحی بالاتر از قبل دنبال می کند. همین موضوع می تواند برای بسیاری دیگر از جوانان فوتبال ما انگیزه ایجاد کند. اگر بازیکنان به این باور برسند که برای پیشرفت بیشتر باید در سطح اول فوتبال اروپا بازی کند،  خودبه خود این موضوع به پیشرفت فوتبال ایران و تیم ملی هم کمک خواهد کرد. اثرات این مسائل شاید الان خودش را نشان ندهد اما در آینده نتیجه  اش روشن خواهد بود.

 

* از میان مشکلات موجود در فوتبال ایران، کدام مساله بیشتر از همه کارلوس کرش را پیر کرده است؟

حمایتی که از تیم ملی باید بشود و نمی شود یکی از این موارد است. وقت کمی که در اختیار او قرار داده می شود تا با نفرات ملی پوش کار کند هم مورد دوم است. ضمن اینکه کیفیت بد زمین ایران و ضعف در برنامه ریزی ها هم همیشه مورد گلایه این سرمربی قرار دارد.

 

* اگر خودتان رئیس فدراسیون بودید قبول می کردید سرمربی تیم ملی بگوید برای موفقیت تیم باید جام حذفی را تعطیل کرد؟

سئوال جالبی است، اولا سال پیش که صحبت از حذف جام حذفی به میان آمد اینطور در رسانه ها  عنوان شد که این خواسته کرش بوده است. در صورتی که اصلا اینطور نبود. در جلسه ای هیات رئیس فدراسیون که با حضور من و کرش برگزار شد، شخصی از هیات رئیسه این پیشنهاد را مطرح کرد و کرش گفت این هم یکی از راه حل هاست. برگزار نکردن جام حذفی مطمئنا به نفع فوتبال ایران نیست ولی تغییر دادن برنامه برخی رقابتهای سالیانه با توجه به اینکه زمان بیشتری را برای برگزاری اردوهای تیم ملی ایجاد می کند می تواند مفید باشد. به همین خغاطر هم ما پیشنهاد دادیم جام حذفی را بعد جام جهانی انجام دهید یا بعد از لیگ برگزار شود اما بدون بازیکنان ملی پوش. البته تصمیم گیرنده اصلی فدراسیون فوتبال است.

 

* در این سه سال مواردی هم بوده که اسباب خوشحالی کرش را فراهم کند؟

کرش آدم سخت گیری است و به این راحتی ها خوشحال نمی شود اما حمایتی که قبل از سه بازی پایانی مقدماتی جام جهانی از سوی مسئولان، رسانه ها و مردم از تیم ملی شد. برای او خوشحال کننده بود. به عنوان مثال بردن تیم ملی به کره جنوبی با پرواز چارتر خیلی کمک کرد تا برنامه های تیم ملی همانطور که می خواهیم پیش برود و در نهایت هم نتیجه اش صعود مستقیم به جام جهانی فوتبال بود.

 

* اگر اشتباه نکرده باشم این روزها مشغول برنامه ریزی برای اردوهای بعدی تیم ملی هستید...

بله! فعلا در حال برنامه ریزی برای اردوی بعدی تیم ملی هستیم تا برای دو بازی با تیم های تایلند و لبنان در مقدماتی جام ملتهای آسیا آماده شویم.

 

* در فاصله بین دو اردو وظایفی که کارلوس کرش دقیقا برای امید نمازی مشخص کرده چیست؟

بررسی لیگ و دقت روی عملکرد بازیکنان اصلی ترین وظیفه ای است که کرش برعهده من و دیگر اعضای کادر فنی گذاشته است. در کنار این وظیفه آنالیز حریفان بعدی تیم ملی و تماشای بازیهای اخیر آنها هم برعهده ماست.

 

* اما خیلی ها معتقدند کادر فنی نسبت به بازیهای لیگ بی تفاوت هستند.

ببینید، ما هر هفته تقسیم کار می کنیم برای اینکه مشخص شود چه کسانی بازیهای تهران را نگاه می کند، چه کسانی هم پای بازی های شهرستان ینشینند. با توجه به تعداد محدود اعضای کادر فنی، طبیعتا امکان دیدن همه بازیها به صورت زنده نیست. به همین خاطر DVD سایر بازیها را تهیه می کنیم تا هیچ دیداری از قلم نیفتد. من با اطمینان می گویم تمام بازیکنان لیگ را زیر نظر داریم و این واقعا بی انصافی است که می گویند کادر فنی بازیها را نمی بیند. اگر ببینند لیگ را می ببنند اما در انتخاب نفرات اشتباه دارند این قابل توجیه است اما اینطور نیست که کادر فنی نسبت به بازیهای لیگ بی تفاوت باشد. ما هر هفته ساعت ها برای تماشای بازیهای لیگ به صورت زنده یا از طریق فیلم زمان صرف می کنیم. خود من شخصا هفته ای هفت ساعت روی نگاه کردن بازیها وقت می گذارم.

 

* تا به حال شده دیداری را به دلیل کم اهمیت بودن آن ندیده باشید؟

اگر بگویم نه، دروغ گفته ام اما سعی می کنیم حتی بازیهای کم اهمیت لیگ برتر را هم به صورت فشرده در زمان های 20 یا 15 دقیقه ای ببینیم.

 

* وقتی فهرست تیم ملی هیچ سنخیتی با عملکرد بازیکنان در لیگ برتر ندارد، نتیجه این آنالیزهای دقیق چیست؟!

ما از همان ابتدا بازیکنان برتر فوتبال ایران را در سه گروه 23 تیمی قرار دادیم که بازیکنان اصلی در گروه A قرار دارند و سایر بازیکنان هم بسته به عملکردی که دارند در گروه های B و C. البته این دسته بندی ها ثابت نیست و با توجه روند صعودی یا نزولی بازیکنان هر هفته با تغییراتی مواجه می شوند. در این میان البته بازیکنانی هم هستند که با وجود حضور کمتر در این دسته بندی ها، به یک باره به اردوی تیم ملی دعوت شده اند. به عنوان مثال سجاد شهبازپور سال گذشته در دسته بندی های ما جایی نداشت اما با بازیهای خوبش در شروع لیگ سیزدهم ابتدا به دسته B آمد و بعد هم به جمع نفرات دسته A اضافه شد. این پروسه ای است که کادر فنی برای دعوت از بازیکنان در دستور کار خود دارد. 

 

* اما وقتی بازیکنی از تیم صدرنشین به تیم ملی دعوت نمی شود حتما این پروسه ایراداتی هم دارد...

در مورد فولاد کرش قبلا نفراتی چون بختیار رحمانی، آرش افشین، مهرداد جماعتی و عبدالله کرمی را به اردوی تیم ملی دعوت کرد و اینطور نبوده که بازیکنان این تیم مورد توجه نباشند. البته فولادی ها امسال با توجه به حضورشان در بالای جدول انتظار دارند نفراتی را در  اردوهای تیم ملی داشته باشند. باید بگویم الان سه بازیکن این تیم در دسته بندی های ما هستند و با ادامه بازیهای خوبشان این شانس را دارند که به اردوهای تیم ملی دعوت شوند.

 

* انتقادهای زیادی به فهرست اخیر کرش شد. چقدر این انتقادها برای سرمربی تیم ملی و دستیارانش اهمیت دارد؟

اینطور نیست که بگوئیم این انتقادها بی اهمیت نیست.  من به شخصه معتقدم اگر انتقاد دارای وجوه مثبت باشد باید از آن برای بهبود کارها استفاده شود. البته این را هم نباید فراموش کرد که با وجود همه آنالیزها کاهی اوغات هم انتخاب بازیکنان کاملا سلیقه ای است و باید به نظر سرمربی احترام گذاشت.

 

* همانطور که اشاره کردید، ساعت های زیادی را صرف آنالیز لیگ می کنید. از نظر امید نمازی به عنوان یکی از مربیان تیم ملی، لیگ برتر فوتبال ایران در چه سطحی است؟

لیگ برتر فوتبال ایران احتیاج به کار کردن دارد. متاسفانه سطح بازیهای لیگ بالا نیست و در این راه با مشکلات زیادی دست به گریبان است. یکی از بزرگترین مشکلات کمبودهای سخت افزاری است. به عنوان مثال اگر لیگ ایران دارای 16 زمین استاندارد باشد ، آنوقت می توان ادعا کرد به سطح مطلوبی که همگان انتظارش را دارند رسیده است. متاسفانه تنها زمین خوب فوتبال ایران زمین چمن ورزشگاه آزادی است که البته آن نیز استاندار نیست و چمنش ضمن کهنگی، بیش از اندازه بلند است. وقتی ما می گوئیم سرعت بازی در ایران پائین است یا بازیکنان ایرانی به جای زدن ضربات سرضرب، توپ را زیاد نگه می دارند، فقط به خاطر کیفیت بد زمین است. جالب آنکه همه هم در مورد کیفیت بد زمین ها در ایران صحبت می کنند اما هیچ همتی برای برطرف کردن این نقیصه وجود ندارد.

در کنار این کمبودها، باید گفت در برنامه ریزی هم ضعف هایی وجود دارد. اینکه سازمان لیگ بخواهد همه را راضی نگه دارد به هیچ وجه درست نیست. به نظر من برنامه همه دیدارهای یک فصل فوتبالی باید قبل از شروع فصل آماده باشد نه اینکه هر سه یا چهار هفته یک بار اعلا م شود. البته مشکلات دیگری هم هست که اگر بخواهیم در موردش صحبت کنیم شاید لازم باشد یک روز کامل حرف بزنیم.

در مجموع سطح کنونی لیگ برتر فوتبال ایران سطحی نیست که بازیکن ساز باشد و به تیم ملی کمک کند. به همین خاطر هم کرش اصرار دارد زمان بیشتری در اختیارش گذاشته شود تا بتواند از لحاظ جسمانی، روحی و روانی و تاکتیکی ملی پوشان را با هم هماهنگ کند. تا تیم ملی قدرتمندی داشته باشیم.

 

* کمی هم از خودت صحبت کنیم. امید نمازی را باید یک ایرانی بدانیم یا اینکه...

من 32 سال در آمریکا زندکی کردم و 15 سال در ایران بودم، اما خودم را ایرانی می دانیم. هم پدر و مادرم ایرانی هستند و همه تمام خانواده ام در ایران زندگی می کنند. خودم هم به دلیل ادامه تحصیل به آمریکا رفتم. 27 سال از ایران دور بودمف ام در تمام آن سالها یکی از بزرگترین آرزوهام بازگشت به ایران بود. البته خانواده و فرزندانم  در آمریکا اقامت دارند و برایشان مشکل است که بخواهند به ایران بیایند. با این حال خودم را یک ایرانی می دانم

 

* در این سه سالی که بواسطه حضور در تیم ملی در ایران هستی، شده به چشم یک غیر ایرانی به امید نمازی نگاه کرده باشند؟

فکر نمی کنم به چشم یک غیر ایرانی به من نگاه کرده باشند اما برخی نگاه ها غیر منصفانه بوده است. خیلی ها می گفتند امید نمازی خاک فوتبال ایران را نخورده است و نباید در کادر فنی تیم ملی باشد. بزرگ کردن این مسائل اصلا درست نیست. من تا 18 سالگی در ایران بودم و در محله نیاوران زندگی کردم. از 14 سالگی فوتبال را با باشگاه سعد اباد آغاز کردم و در این سالها زیر نظر رسول جزئی، مهدی اربابی و امیر حاج رضایی کار  کردم. چرا باید به حالتی به من نگاه شود که او کیست، از کجا آمده و چرا آمده/ چه اشکالی دارد اگر کسی که دانشش را دارد بتواند به تیم ملی کشورش کمک کند. البته در موقعیتی کنونی من شانس هم دخیل بود. مطمئن باشید اگر کسی غیر از کرش بود من هیچ گاه به تیم ملی دعوت نمی شدم. او من را می شناخت و با سوا بقم آگاه بود. به همین خاطر تصمیم گرفت من در کادر فنی باشم که البته این تصمیم با انتقادهای زیادی مواجه شد. البته من حق می دهم به همه منتقدان چون مربیان زیادی هستند که در ایران زحمت کشیده اند و عرق ریختند این حق آنها بود که در تیم ملی باشند. اما این اتفاق برای من افتاد. مطمئنا امید نمازی هم خواهد رفت و این شانس برای دیگر مربیان هم ایجاد خواهد شد که روزی در تیم ملی کشورشان خدمت کنند.

   

* بسیاری از انتقادهای مطرح شده در مورد تو از طرف مربیان ایرانی بود، من می خواهم بدانم رابطت با مربیان ایرانی چطور است؟

من با بیشتر مربیان ایرانی آشنا هستم.

 

* این آشنا بودن با در ارتباط بودن تفاوت دارد. من می خواهم بدانم تا چه حد با مربیان ایرانی در ارتباط هستی و با کدام یک از آنها رابطه نزدیک تری داری؟

با مربیانی چون علی دایی، امیر قلعه نویی و منصور ابراهیم زاده بیشتر در تماس هستم و از لحاظ فکری آشنایی بیشتری با هم داریم. البته من خودم را یک ایرانی می دانم و همیشه علاقه داشتم ارتباط1خوبی با جامعه مربیان ایرانی داشته باشم.

 

* امید نمازی یک صحنه ماندگار در ذهن فوتبال دوستان ایرانی از خود به یادگار گذاشته، آنهم شادی زائدالوصفش بعد از پیروزی ایران بر کره جنوبی که به صعود ما به جام جهانی انجامید. مشت های گره کرده ات که تمام ویژگی های یک شادی تمام ایرانی را داشت. از آن بازی و آن فضا برای ما بگو...

قبل از سه بازی پایانی تیم ملی در مقدماتی جام جهانی باتوجه به شکست خانگی ما مقابل ازبکستان فشار زیادی به کادر فنی و بازیکنان وارد شد. حقیقت این بود که کسی صعود مستقیم تیم ملی به جام جهانی را باور نداشت و حتی اگر از اعضای کادر فنی هم می پرسیدند چقدر امیدوارند که هر سه بازی را با پیروزی به پایان برسانند کسی پیدا نمی شد که به بگوید صددرصد.

اما بعد از پیروزی بر قطر در دوحه این باور کم کم بیشتر شد و وقتی لبنان را در تهران بردیم، تاحدودی اعتماد به نفس رفته به اردوی تیم ملی برگشت. یادم می آید قبل از بازی با کره جنوبی در ذهن همه بازیکنان فقط یک چیز وجود داشت، اینکه هرچه در توان داریم بگذاریم تا تیم ملی از اولسان به جام جهانی برود. به خاطر همین حساسیت ها و البته آن جنگ روانی که از سوی کره ایها ایجاد شده بود، پیرزوی بر کره جنوبی و صعود به جام جهانی احساسات همه ما را به شدت برانگیخت.  من خودم کمتر یاد دارم که بعد از یک بازی به آن شکل هیجان زده شده باشم، به همین خاطر معتقدم آن لحظه، شادترین لحظه مربیگری فوتبال من بود.

 

* چه چیزی باعث شده که ایران در اولسان پیروز شود، آیا فوتبال ما از کره جنوبی سرتر است؟
من اگر اینجا بنشینم و بگویم فوتبال ما سرتر از کره جنوبی است کاملا کذب گفته ام. با وجود آنکه تیم ملی در هر دو بازی رفت و برگشت مقابل کره جنوبی به پیروزی رسید اما  باز هم دلیل نمی شود که ادعا کنیم ما از کره ای ها جلوتر هستیم. البته تفاوت های فوتبال ایران و کره جنوبی، در این حد هم نیست که مثلا از 10 بازی مستقیم 9 بازی را کره ای ببرند. فوتبال ایران با استعدادهایی که دارد و تعصب بالای بازیکنانش، در  هر زمان توانایی شکست دادن کره جنوبی را دارد.

 

* آینده تیم ملی را در جام جهانی چطور پیش بینی می کنید. فضای حال حاضر فضای دلگرم کننده ای نیست. در فدراسیون فوتبال هم آن عزم و اراده لازم دیده نمی شود. این را از اردوهایی که لغو شد و بازیهای تدارکاتی که برگزار نشده می توان فهمید. در این فضا بسیاری از مردم معتقدند تیم ملی در جام جهانی شانسی برای صعود از مرحله گروهی ندارد و پس از انجام سه بازی به خانه برمی گردد. هرچند که این باور با باور کادر فنی متفاوت است

تیم ملی با چنین طرز تفکری بیگانه نیست. قبل از سه بازی پایانی تیم ملی در مقدماتی جام جهانی هم خیلی ها می گفتند امکان صعود مستقیم به جام جهانی نیست. همه چیز به عزم خودم آدم برمی گردد. ما اگر بخواهیم بگوئیم به دلیل لغو اردوهای تدارکاتی فرصت را از دست داده ایم و شانسی برای موفقیت در جام جهانی نداریم، قطعا به نتیجه هم نخواهیم رسید. باید این تفکر را تغییر داد و بار کار و تلاش زیاد و انجام بازیهای دوستانه این اعتماد و باور را به خود تیم ملی، اطرافیان تیم و هواداران برگردانیم. اینکه ما در جام جهانی چه نتیجه ای خواهیم گرفت بستگی به تلاشی دارد که از امروز به بعد انجام می دهیم. من معتقدم می توانیم در جام جهانی موفق باشیم. هدف ما رسیدن به دور دوم جام جهانی نیست. البته اگر به این هدف نرسیم ولی آبرومندانه بازی کنیم باز هم راضی کننده خواهد بود.

نظرات امید نظری درباره برخی بازیکنان مهاجر

اشکان دژآگه

یک بازیکن کامل است. کسی که قدرت جسمانی خوبی دارد و از لحاظ تکنیکی در وضعیت خوبی است. او در عین حال بسیار تاکتیک پذیر است. تمرین کردن و بازی در سطح لیگ معتبری چون لیگ برتر انگلیس هم به اشکان کمک کرده تا از استاندارهای بالایی در سطح بین المللی برخوردار باشد.

 

رضا قوچان نژاد

یک مهاجم فرصت طلب است. کسی که می تواند از یک  موقعیت معمولی گل بسازد. البته رضا احتیاج دارد که بیشتر بازی کند و هفته به هفته در ترکیب تیمش باشد تا بتواند با یک آمادگی مطلوب تری به تیم ملی فوتبال ایران خدمت کند.

 

دانیل داوری

او هم در سطح بالایی کار می کند اما مثل رضا قوچان نژاد نیاز دارد که بیشتر و بیشتر در ترکیب اصلی تیمش قرار بگیرد. سرعت عکس العمل هایش باید بهتر باشد، اما از توانمندی بالایی در بازی با توپ برخوردار است. قدرت شروع مجدد خوبی هم دارد.

 

مهرداد بیت آشور

مثل خسرو حیدری تکنیکی و دریبل زن نیست اما از لحاظ فیزیکی خیلی خوب است و با توجه به سرعتی که دارد هم می تواند در کارهای دفاعی تاثیرگذار باشد هم می تواند در حمله به عناصر تهاجمی تیم کمک کند.

 

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها