عاملان سرقت ارزهای مرد صراف در کمتر از 10 روز به دام افتادند

سرقت 4 میلیاردی 2 نقاب‌پوش

سرقت برای هر کسی که طعمه آن قرار بگیرد یا خبری از وقوع این جرم بشنود و بخواند تلخ و آزاردهنده است، اما گاهی به قدری در سرقت‌های صورت گرفته خلاقیت به کار می‌رود که خیلی‌ها ممکن است ناخودآگاه سارقان را مورد تحسین قرار دهند البته با ابراز تاسف از این ‌که هوش‌شان را در راه نادرست به کار گرفته‌اند.
کد خبر: ۵۹۸۶۷۵
عجیب‌ترین سرقت‌های جهان
 چنانچه در برخی از فیلم‌ها که براساس رویدادی واقعی ساخته شده است مردم چنین عکس‌العملی نشان می‌دهند و سرقت توانسته موضوع جذابی برای فیلمسازان باشد. برخی از این دزدی‌ها بعد از ماه‌ها برنامه‌ریزی و با انجام کارهای تخصصی و گاه محیرالعقول انجام شده و همین مساله آنها را در اذهان نگه داشته است. در این بین پلیس در سراسر دنیا چاره‌ای نداشته جز این ‌که همیشه از روش‌های روزآمد استفاده کند تا بتواند با این افراد مقابله و آنان را دستگیر کند.

روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست دو هفته پیش در گزارشی با موضوع سرقت، موردهای عجیب و غریب این جرم را که به شهرتی جهانی رسیده‌اند مورد بررسی قرار داده است. این روزنامه در گزارش خود می‌نویسد: «سرقت در طول تاریخ جرم به حساب می‌آمده، اما مواردی بوده که به قدری هیجان‌انگیز بوده که در تاریخ ماندگار شده است.» واشنگتن‌پست در ادامه جزئیات نمونه‌هایی از این سرقت‌های خارق‌العاده را منتشر کرده است. ماجرای برخی از سرقت‌های اعجاب‌آور را بخوانید:

دزدی پنگوئن از آکواریوم

اگرچه این سرقت را برخی با آب و تاب تعریف می‌کنند و آن را در زمره سرقت‌هایی با هوشمندی بالا می‌دانند، اما می‌توان با کمی اغماض آن را در رده سرقت‌های عجیب و غریب جای داد. موضوع از این قرار بود که دو سال قبل سه جوان خود را در سواحل گلدن وست در استرالیا مست نشان می‌دهند. آنها با این حالت به داخل آکواریوم می‌روند و دست به سرقت پنگوئن گرانبهایی می‌زنند و روز بعد مسئولان گلدن‌وست این پنگوئن را که «درک» نام داشت در خانه این سه جوان کشف می‌کنند، اما سارقان همچنان مدعی می‌شوند که زمان انجام دزدی در حالت مستی بودند و اصلا نمی‌دانند که درک چگونه پایش به آپارتمان آنها باز شده است. گفته می‌شود پنگوئن در اثر این سرقت تا حالت اغما نیز پیش رفت و چیزی نمانده بود جانش را از دست بدهد. درک در نهایت به آکواریوم بازگشت و هر سه جوان بعد از محاکمه در دادگاه با جریمه‌های سنگینی مواجه شدند. در ویدئویی که علیه آنها استفاده شده بود و نحوه سرقت را نشان می‌داد، آن سه جوان سعی داشتند خود را از آزار و اذیت درِک مبرا نشان دهند، اما در عمل نتوانستند به جایی برسند و بالاخره گیر افتادند. این که آنها می‌خواستند چه بلایی سر حیوان بیچاره بیاورند معلوم نشده است.

سرقت کاپ جام جهانی

بازی‌های جام جهانی سال 1966 انگلستان از دو نظر همچنان مورد توجه است. مورد اول طراحی نقشه سرقت کاپ جام جهانی و مورد دیگر گل بحث‌برانگیزی بود که انگلستان زد و هنوز که هنوز است مشخص نیست آیا آن توپ از خط دروازه عبور کرد یا نه.

موضوع سرقت نیز از این قرار بود که پیش از شروع بازی‌های جام جهانی، جام مسابقات که البته متفاوت از شکل فعلی آن است در سالن اصلی کاخ وست مینستر ابی در لندن به نمایش گذاشته می‌شد. این کاپ در آن زمان تحت تدابیر شدید امنیتی قرار داشت و محافظت از آن به عهده تیم ویژه‌ای از اسکاتلندیارد گذاشته شده بود.

از طرفی این کاپ به مبلغ 30 هزار پوند در برابر سرقت بیمه شده بود. 20 مارس سال 1966 و پس از تعویض شیفت ظهر، نگهبانان متوجه شدند محفظه حاوی جام باز شده و کاپ به سرقت رفته است. روز بعد مسئول اداره فوتبال انگلستان یک تماس تلفنی داشت که به او گفته شد در ازای مبلغ 15 هزار پوند می‌توانند کاپ مسابقات را پس بگیرند. اسکاتلندیارد در یک عملیات موفق «مبادله» موفق به دستگیری سارق شد، غافل از این که جام مورد نظر همراه او نبود.

دقیقا یک هفته بعد جام مورد نظر توسط دیوید کوربت که در حال گردش با سگش بود پیدا شد. او با پیدا کردن این کاپ توانست از جایزه 6 هزار پوندی که دولت برای یافتن کاپ در نظر گرفته بود بهره‌مند شود سگ او نیز همپای او معروف شد و شهرت او تا آنجا پیش رفت که به عنوان حیوانی مشهور در چند فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی ظاهر شد. این سرقت هنوز هم هر وقت نوبت به مسابقات جام جهانی فوتبال می‌رسد نقل محافل می‌شود و همه این سوال را مطرح می‌کنند که بالاخره دزدان چگونه موفق شدند این دزدی بزرگ را انجام بدهند.

سرقت اسب مسابقه

یکی از عجیب‌ترین موارد سرقت در دنیا که هنوز هم پرونده آن حل نشده باقی‌مانده است مربوط به سرقت اسب مسابقه معروف ایرلندی به نام شرگار است. این سرقت 8 فوریه 1983 توسط یک گروه 6 نفره انجام شد. پلیس ایرلند با این که تحقیقات گسترده‌ای برای یافتن این اسب انجام داد، اما موفق به این کار نشد و هنوز نتوانسته است ردپایی از سارقان پیدا کند. از طرفی صاحب این اسب می‌گوید سارقان چند بار با او برای دریافت باج تماس گرفته، اما در نهایت دو طرف با هم به توافق نرسیده‌ بودند. عده‌ای در گمانه‌زنی‌های خود این احتمال را مطرح کردند که این سرقت توسط واحدهای ویژه ارتش جمهوریخواه ایرلند ترتیب داده شده باشد، اما این نظریه هیچ گاه مورد تائید مقامات محلی قرار نگرفته است. گفته می‌شود سارقان این اسب پس از آن که نتوانستند به باج مورد نظر خود دست یابند اسب را کشته و جسدش را به منظور از بین بردن آثار جرم معدوم کرده‌اند. این دزدی ازجمله سرقت‌هایی است که راز آن سر به مهر مانده و به نظر می‌رسد هرگز هم فاش نشود.

قتل و سرقت از هتل

مردی به نام روبرتو سولیس سال 1969، در سان فرانسیسکو، یک نگهبان 61 ساله را در حین سرقت به ضرب گلوله می‌کشد و به زندان محکوم می‌شود. او پس از گذراندن 17 سال از محکومیتش با عفو مشروط در سال 1992 از زندان آزاد می‌شود. او زمانی که در زندان به سر می‌برد به فکر دزدی افتاد و این اندیشه دیگر دست از سر او برنداشت.

روبرتو به فکر یک سرقت بزرگ‌تر بود. او پس از آزادی توانست زن جوان 21 ساله‌ای به نام «هتر تالچیف» را با خود همراه کند. این دو نفر به مکزیک نقل مکان کردند تا بتوانند برای سرقت خود آماده شوند. آن دو پس از طی دوره آماده‌سازی به شهر لاس‌وگاس آمریکا رفتند و هتر، موفق شد در هتل «سیرکس سیرکس» به عنوان راننده حمل پول استخدام شود. اکتبر 1993 میلادی هتر از غیبت چند لحظه‌ای همکار خود استفاده می‌کند و خودروی حمل پول را به سرقت می‌برد. او این خودرو را به انباری در فاصله چند کیلومتری محل سرقت، جایی که رابرت منتظر او بود منتقل می‌کند.

سپس این دو با جاسازی دو و نیم میلیون دلار پول در حالی که خود را با استفاده از ابزار گریم به شکل یک زوج سالمند جا زده بودند، به شهر میامی آمریکا سفر کردند و هیچ‌کس متوجه نشد این دو زن و مرد جوان تحت تعقیب پلیس هستند. سال‌های بعد این زوج تبهکار که با هم ازدواج کرده بودند و فرزندی نیز داشتند در نقاط مختلف آمریکا در حال فرار بودند.

آنها هرگز زندگی آرام و راحتی نداشتند و نمی‌توانستند از ثروتی که به دست آورده بودند به شکل دلخواهشان بهره ببرند و کارهایی را که دوست دارند انجام بدهند تا این که روبرتو با برداشتن بخش زیادی از پول و در حالی که تنها هزار دلار برای هتر به جا گذاشته بود متواری شد.

هتر سال 2005 میلادی خود را به مقامات مسئول تسلیم کرد، اما روبرتو همچنان متواری است. برای بسیاری این سوال وجود داشت که چرا هتر به تنهایی این خطرات را پذیرفته و در این سرقت شرکت کرده بود و چرا بعد از موفقیت در اجرای نقشه‌اش پول‌ها را به تنهایی برنداشت و متواری نشد.

او در بازجویی‌ها به این سوال پاسخ داده و گفته بود روبرتو به گونه‌ای او را جادو کرده بود و او نمی‌توانست در برابر مقاومت کند، اما این مرد در نهایت به وی خیانت کرد و با پول‌ها گریخت.

سرقت از خزانه‌داری انگلیس

ریچارد پودیکوت که تاجر مشهور پنبه بود سال 1303میلادی تصمیم می‌گیرد از «کینگ ادوارد اول» و خزانه‌داری انگلیس در«وست مینستر اَبی سرقت کند. این تصمیم او نامعقول و مسخره به نظر می‌رسید، اما تاجر پنبه عزمش را برای انجام این کار جزم کرده بود. او که ثروت خوبی داشت و می‌توانست بی‌دغدغه زندگی کند نتوانست بر طمع دست یافتن به ثروتی افسانه‌ای غلبه کند و خودش را از فکر این دزدی بیرون بیاورد.

ریچارد بعد از مدت‌ها بررسی و نقشه کشیدن سرانجام برای این کار چند نفر از مقامات بلندپایه کلیسا را به استخدام خود درآورد و به آنها وعده رشوه کلانی داد تا در صورت محقق شدن این عمل به آنها پرداخت کند.

ریچارد در یکی از شب‌های تاریک زمستان تصمیم می‌گیرد با تجهیزات مختلف در خارج از وست مینستر ابی به سر برد. ماه‌ها پیش از دزدی ریچارد در آن منطقه اقدام به کاشت شاهدانه کرده بود و از طریق رشد این شاهدانه‌ها توانسته بود شکافی در سنگ ورودی به آنجا ایجاد کند. زمانی که این سارق می‌تواند وارد خزانه شود خود را در اتاقی می‌یابد که پر از سبدهایی مملو از طلا و سکه‌ بود. ریچارد با موفقیت و طبق نقشه‌ای که کشیده بود کارها را انجام می‌دهد و موفق می‌شود همه طلاها را از خزانه خارج کند طوری که دیگر آنجا چیزی غیر از اتاقی خالی نبود.

زمانی که این دزدی انجام شد، ادوارد اول بی‌خبر از همه جا برای جنگ به منطقه اسکاتلند اعزام شده بود. در آن زمان ادوارد پادراز پادشاه انگلستان که در حال جنگ در اسکاتلند بود از این واقعه خبردار شد. او که بشدت آشفته شده بود دستور داد پیگیری‌های ویژه‌ای در این خصوص انجام شود و بالاخره مقامات بعد از کلی تحقیق و جستجو توانستند مقدار زیادی از طلاها را در فروشگاهی در لندن پیدا کنند. از آن زمان تا سال 1305 میلادی تعداد زیادی از افراد درخصوص این سرقت دستگیر شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. ریچارد نیز دستگیر شد و برای لو ندادن دوستانش اقرار کرد که به تنهایی دست به این کار زده است. او سال 1305 دار زده شد و پوست بدنش بعد از کنده شدن به عنوان هشدار برای دیگران به در کاخ ویندورز آویزان شد. تا ماه‌ها پس از سرقت بخشی از طلاهای سرقتی که به درون رودخانه تایمز لندن ریخته شده بود در تور ماهیگیران پیدا و آنان را شگفت‌زده می‌کرد. ریچارد برای این دزدی بزرگ دو روز در خزانه پنهان مانده بود.

گفته می‌شود او دو برابر مالیات سالانه انگلیس از خزانه پول سرقت کرد و عازم فلورانس شد. براساس تخمین‌ها، آن سال نزدیک صد هزار پوند از خزانه سرقت شد. گفته می‌شود کینگ ادوارد پس از آن که متوجه همکاری کلیسا با ریچارد پودیکوت می‌شود دست به اعدام برخی از کشیش‌های آنجا می‌زند. نحوه سرقت ریچارد از وست مینستر ابی جزو یکی از عجایب سرقت‌های دنیاست.

پاپانوئل دزد

سال 1927 میلادی یکی از سرقت‌های شگفت‌انگیز تاریخ در آمریکا رخ داد. «مارشال راتلیف» مجرم آمریکایی که تازه از زندان آزاد شده بود به دنبال راهی برای سرقت از بانک شهر «سیسکو» در ایالت واقع در تگزاس بود.

او با پوشیدن لباس پاپانوئل و همراه‌کردن چند کودک در میان راه به همراه سه همدست خود وارد بانک ‌شد. در زمانی‌که سارقان در حال جمع‌آوری پول‌ها بودند ناگهان یک زن که بیرون از بانک نظاره‌گر این سرقت بود با داد و فریاد پلیس را از موضوع سرقت مطلع کرد. پلیس بانک را محاصره کرد، اما سارقان حاضر نشدند خود را تسلیم کنند آنها بعد از چند دقیقه مقاومت بالاخره با دو گروگان از محل فرار کردند.

ماموران نیز به تعقیب آنها پرداختند و کار بالا گرفت. در درگیری‌های مسلحانه به وجود آمده دو پلیس و یکی از سارقان کشته شدند. به دنبال این سرقت یکی از بزرگ‌ترین عملیات جستجو در ایالت تگزاس آغاز شد. سه سارق در یک تیراندازی دستگیر و 150 هزار دلار وجه سرقت شده از بانک نیز پیدا شد. از سه نفر دستگیر‌شده، یک نفر اعدام و دیگری به حبس ابد محکوم شد و نفر سوم نیز مجازات زندان گرفت. راتلیف که به اعدام با صندلی الکتریکی محکوم شده بود تا پایان سعی داشت تا این حکم را به حبس تقلیل دهد. مردم خشمگین منطقه ایستلند کانتی پس از شنیدن این خبر به زندان هجوم بردند و خودشان راتلیف را در زندان اعدام کردند. این روش سرقت البته همچنان از روش‌های مورد علاقه دزدان است که پایه‌گذاری آن به راتلیف باز می‌گردد. سال 2009 نیز یک نفر با این روش و با لباس پاپانوئل اقدام به سرقت از بانک کرد، اما سرانجام دستگیر و روانه زندان شد.

سرقت اجباری

28 آگوست سال 2003 میلادی در شهری به نام اریه واقع در ایالت پنسیلوانیای ایالات متحده آمریکا، برایان داگلاس وللز که پیک یک رستوران بود برای تحویل دو پیتزا به آدرسی در این شهر حرکت کرد.

پس از رسیدن به مقصد، دو مرد حاضر در محل با تهدید سلاح، بمبی را به گردن او وصل کردند و سپس به او دستور دادند برای نجات جان خود باید به یک بانک دستبرد بزند و سپس پول را به آدرسی مشخص منتقل کند و در غیر این صورت بمب منفجر می‌شود.

او برای نجات جان خود به بانک مورد نظر حمله کرد و با وجودی که درخواست 250 هزار دلار داشت، فقط با 10 دلار از بانک خارج شد. او که یک سارق حرفه‌ای نبود و در این وضع توسط پلیس محاصره شده بود از پلیس درخواست کرد به واحد خنثی‌سازی اطلاع دهند برای خنثی‌کردن بمبی که به او وصل شده به محل اعزام شوند.

پلیس ابتدا به یگان مربوط اطلاع نداد و سپس با 30 دقیقه تاخیر وقتی مطمئن شد این سارق درباره جاسازی بمب دروغ نمی‌گوید، موضوع را به متخصصان اطلاع داد ولی تیم خنثی‌کننده 30 دقیقه دیر به محل حادثه رسید و بمب منفجر شد و برایان جان خود را از دست داد. شبکه‌های خبری موجود در محل به صورت زنده این حادثه را پخش کردند. سال 2007 میلادی کنت بارنز و ماریو آرمسترانگ به دلیل ترتیب دادن این سرقت بازداشت و به 45 و 37 سال زندان محکوم شدند. جالب این که در بازجویی‌هایی که پلیس از آنها به عمل آورد مشخص شد که این دو نفر قصد داشتند با انجام این سرقت پول لازم برای قتل پدر ماریو را که شخصی بسیار ثروتمند بود به دست آورند تا به این ترتیب ثروت بی‌اندازه‌ای را به چنگ بیاورند و بتوانند تا پایان عمر در خوشی و رفاه زندگی کنند و دیگر دست به عمل خلاف نزنند. این سرقت با این‌که ارزش مالی بالایی نداشت و در نهایت نیز به شکست منجر شد جزو سرقت‌های بزرگ جهان ثبت شده است. / ضمیمه تپش

منبع: واشنگتن پست/ مترجم: حسین موسوی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها