عاملان سرقت ارزهای مرد صراف در کمتر از 10 روز به دام افتادند

سرقت 4 میلیاردی 2 نقاب‌پوش

آنها صورت‌هایشان را پوشانده بودند و من نتوانستم قیافه‌هایشان را ببینم. صدایشان هم برایم ناآشنابود، اما یکی از سارقان موهایش فرق باز بود.
کد خبر: ۶۰۰۹۰۵
سرقت 4 میلیاردی 2 نقاب‌پوش
شاکی که مرد میانسالی بود با گفتن این جملات رو به قاضی کرد و ادامه داد: آنها بعد از این‌که با چاقو به من حمله کردند، دست و پا و دهانم را بستند و معادل چهار میلیارد تومان ارز از من سرقت کردند. روز قبل از طرح این شکایت دو مرد نقاب‌دار وارد خانه مرد صراف شده و ارزهای او را به سرقت برده بودند. با اعلام این خبر تحقیقات برای رازگشایی از این پرونده آغاز شد و متهمان که با نقشه‌ای حرفه‌ای و از پیش تعیین شده وارد عمل شده بودند، در کمتر از ده روز به دام افتادند.
 

آغاز تحقیقات

 مرد میانسالی مدتی قبل به مجتمع شهید قدوسی مشهد رفت و از سرقت کیف پولش خبر داد. این مرد به قاضی گفت: من صراف هستم و ارز از افغانستان جمع‌آوری می‌کنم و به کشورهای عربی می‌برم. چون ایران در مسیر من به کشورهای عربی قرار دارد، ابتدا به مشهد می‌آیم و بعد به جنوب ایران می‌روم و از آنجا راهی کشورهای عربی می‌شوم. صبح امروز ـ روز حادثه ـ به صورت قانونی به ایران آمدم. چون همیشه مبلغ زیادی ارز با خودم حمل می‌کنم، سه محافظ استخدام کرده‌ام و هر کجا که می‌روم آنها همراهم هستند تا در صورت بروز حادثه‌ای از من مراقبت کنند.

مرد صراف ادامه داد: خانه‌ای در مشهد خریده‌ام تا در زمان حضورم در این شهر آنجا باشم و مشکلی مرا تهدید نکند. این‌بار هم وقتی از مرز وارد ایران شدم همراه دو محافظم به خانه رفتم. آنها مرا تا مقابل در رساندند و چون باید کاری انجام می‌دادند، من زودتر وارد منزل شدم. در خانه را بستم و وارد پذیرایی شدم که ناگهان دو مرد نقاب‌دار، در را باز کردند و به طرف من آمدند. مطمئن هستم در ورودی را قفل کرده بودم، ولی آنها وارد خانه شدند. این‌که مردان ناشناس کلید را از کجا آورده بودند برای من جای سوال است.

او ادامه داد: خیلی ترسیده بودم. یکی از آنها اسلحه و دیگری چاقو داشت. مرا تهدید کردند و از من خواستند ساکت باشم و دست و پاهایم را بستند. در درگیری که بین ما پیش آمد، آنها مرا زخمی کردند و کیف پر از ارز مرا که معادل چهار میلیارد تومان داخل آن بود سرقت کردند و از خانه خارج شدند. از آنجا که آنها چهره‌هایشان را پوشانده بودند، نتوانستم هویتشان را تشخیص بدهم.

مردان آشنا

با اعلام شکایت مرد صراف تحقیقات به دستور قاضی شعبه 804 مجتمع شهید قدوسی مشهد آغاز شد. قاضی امام‌وردی در رابطه با این پرونده می‌گوید: باتوجه به این‌که سارقان صورت‌هایشان را پوشانده بودند، هیچ مدرکی از آنها در دست نبود، اما طبق اظهارات مالباخته، متهمان کلید خانه را داشتند و همین موضوع نشان می‌داد آنها آشنا هستند.

تحقیقات نشان می‌داد سارقان مرد صراف را از زمان ورود به ایران تحت نظر داشته​اند و زمان دقیق ورود او به خانه را می‌دانستند.

همین موارد ما را بر این داشت به‌دنبال افرادی آشنا در این پرونده باشیم. تنها مظنونان پرونده سه محافظ صراف بودند. آنها، هم از زمان ورود مالباخته به ایران باخبر بودند و هم کلید خانه را داشتند.

بررسی‌ها در این رابطه آغاز اما مشخص شد هر سه مرد در زمان حادثه در محل حضور نداشتند. آنها شاهدی در رابطه با ادعایشان داشتند. به این ترتیب بی‌گناهی سه محافظ ثابت شد اما هنوز عاملان اصلی این سرقت پیدا نشده بودند.

او ادامه می‌دهد: با این‌که بی‌گناهی محافظ‌ها ثابت شده بود، اما تحقیقات از آنها ادامه یافت. این امکان وجود داشت که سارقان کیف‌قاپ با بادیگاردها در تماس بوده و اطلاعات را خواسته یا ناخواسته در اختیار افرادی قرار داده و سارقان با استفاده از این اطلاعات نقشه خود را اجرا کرده باشند.

در ادامه بررسی‌ها ما به دو برادرزن یکی از محافظ‌ها مظنون شدیم. دستور بازداشت آنها صادر شد. دو پسر جوان منکر سرقت و مدعی بودند زمان حادثه در محل دیگری حضور داشتند، اما شاهدی برای تائید ادعایشان نداشتند.

از آنجا که مالباخته دزدان را به صورت نقاب‌دار دیده بود، نمی‌توانست کمک زیادی به ما کند. از طرفی ما یک سرنخ از یکی از متهمان در دست داشتیم و آن فرق باز یکی از آنها بود.

موهای سر یکی از متهمان فرق باز بود. این متهم با مالباخته مواجه و از سوی او شناسایی شد. دو متهم پرونده که خود را مقابل دلایل و مدارک پلیسی می‌دیدند بناچار لب به اعتراف گشودند و به سرقت کیف ارزها اعتراف کردند.

رویای پولدار شدن

دو برادر که بیست و دو ساله و نوزده ساله هستند به سرقت از مرد صراف با نقشه قبلی اعتراف کردند. یکی از آنها در تحقیقات به قاضی پرونده گفت: داماد ما یکی از محافظ‌های مرد صراف بود و هروقت او را می‌دیدم از صاحبکارش و کیف پر از پول او حرف می‌زد.

این ماجرا باعث شد وسوسه شویم تا یکشبه راه صد ساله را طی کنیم و پولدار شویم. دامادمان که از همه​جا بی‌خبر بود ناخواسته اطلاعات مهمی را در رابطه با مرد صراف در اختیار ما قرار می‌داد و ما سعی می‌کردیم جزئیات ورود و خروج مرد صراف و محل زندگی‌اش در ایران و اطلاعات دیگر را از طریق دامادمان بفهمیم. می‌دانستیم مرد صراف هرچند وقت یکبار راهی ایران می‌شود، اما زمان دقیقش را نمی‌دانستیم تا این‌که چند روز قبل از طریق دامادمان باخبر شدیم، صاحبکارش بزودی به ایران می‌آید.

تاریخ ورود مرد صراف را از دامادمان پرسیدم. متوجه شدیم او تا دو یا سه روز دیگر به مشهد می‌رسد. برای اجرای نقشه‌مان نیاز داشتیم به کلید دسترسی پیدا کنیم تا بتوانیم وارد خانه شویم. البته به دست آوردن کلید کار سختی نبود.

یک روز به خانه دامادمان رفتیم و پنهانی کلید را از جیب او برداشتیم و برادرم به بهانه‌ای از خانه خارج شد و کلید‌ها را به کلیدسازی برد و از روی آنها ساخت بعد هم فورا کلیدها را سر جایش گذاشتیم.

متهم جوان ادامه داد: روزی که قرار بود مرد صراف وارد ایران شود به سمت خانه‌اش حرکت کردیم و در همان حوالی به کمین نشستیم. به محض وارد شدن او و همین‌که محافظ‌ها از خانه فاصله گرفتند، با صورت‌هایی که پوشانده بودیم و به کمک کلیدی که داشتیم وارد خانه شدیم. فکر همه جا را کرده بودیم، با خود چاقو و اسلحه بردیم، البته اسلحه‌مان قلابی بود و فقط برای ترساندن مرد صراف از آن استفاده کردیم.

ما لحظه‌ای بعد از ورود مرد صراف وارد خانه شدیم. او با دیدن ما شروع به سر و صدا کرد و تلاش می‌کرد راهی برای فرار پیدا کند. ما مجبور شدیم با چاقو ضربه‌ای به وی بزنیم. مرد صراف که خود را در دام ما و تلاش را بی‌فایده می‌دید، تسلیم شد و ما بعد از بستن دست و پا و دهانش، کیف ارزها را برداشتیم و از خانه خارج شدیم. بعد از سرقت بلافاصله به خانه خودمان رفتیم و تصمیم گرفتیم، چند روز صبر ‌کنیم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد بعد ارزها را خرج کنیم، اما به دام پلیس افتادیم و آرزوی پولدار شدن به دلمان ماند. ما از آن همه پول فقط یک میلیون تومانش را خرج کردیم. تازه خرج کردن ارزها را شروع کرده بودیم که دستگیر شدیم. من هرگز تصور نمی‌کردم به این زودی شناسایی شویم. ما سرقت را خیلی ماهرانه انجام دادیم و هیچ سرنخی از خود در صحنه به جا نگذاشتیم.

با اعتراف دو پسر جوان و کشف کیف سرقتی پرونده دزدی از مرد صراف وارد مرحله تازه‌ای شد. قاضی امام‌وردی می‌گوید: در ادامه بررسی‌ها مشخص شد محافظ جوان که داماد دو متهم بود هیچ نقشی در این سرقت نداشته، اما دو برادر بازداشت شدند. برای دو برادر به اتهام حمل سلاح سرد و گرم و سرقت و ورود به عنف قرار بازداشت موقت صادر و متهمان روانه زندان شدند. پرونده سرقت از مرد صراف در کمتر از ده روز در حالی که هیچ سرنخی از عاملان این سرقت در دست نبود مورد رسیدگی قرار گرفت. / ضمیمه تپش

مرجان هومن

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها