در گفت‌وگو با بهنام اوحدی، روانپزشک بررسی شد

راه‌های پیشگیری از سوءاستفاده‌های جنسی

گفت‌وگو با مریم رامشت، روان‌شناس، درباره بزه‌دیدگان جرایم جنسی

قربانیان جرایم جنسی خشم نهفته ای دارند

جرایم جنسی ازجمله خشن‌ترین جرایمی است که ممکن است علیه افراد به وقوع بپیوندد. اثرات این گونه جرایم روی قربانیان تا سالیان سال باقی می‌ماند و گاه هرگز پاک نمی‌شود.
کد خبر: ۵۹۲۵۰۶
قربانیان جرایم جنسی خشم نهفته ای دارند
مریم رامشت ـ روان‌شناس و مدرس دانشگاه ـ که درباره قربانیان تعرض تحقیقاتی انجام داده و روند درمانی عده زیادی از این افراد را پیگیری کرده است در گفت‌وگو با تپش انواع آسیب‌های وارده به این بزه‌دیدگان و راه‌های درمان آنها را تشریح کرده است.
 
قربانیان تجاوز دچار اختلال یا انواع ناراحتی ‌روحی و روانی می‌‌شوند. این موضوع بارها عنوان شده، اما قطعا آسیب‌ها در همه یکسان نیست. چه عواملی در نوع و شدت آسیب‌ها تاثیر می‌گذارد؟

قطعا کسانی که در دوران بچگی مورد سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته‌اند در بزرگسالی دچار آسیب می‌شوند و مشکلات متعددی خواهند داشت. چون سن این افراد کم است همه احساسات را درون خودشان می‌ریزند و این کار آسیب بسیار جدی به آنها می‌زند. یعنی هر چقدر سن کمتر باشد درجه آسیب رسیدن به فرد بیشتر است. البته مقدار این آسیب با توجه به جنسیت متفاوت است و معمولا پسرانی که در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند بیشتر اختلالاتی که در بزرگسالی از خودشان نشان می‌دهند به صورت پرخاشگری و اختلال شخصیت از نوع اختلالاتی که به اطرافیان آسیب می‌رسانند، است، چون به صورت ناخود‌آگاه خشم نهفته‌ای را نسبت به جامعه و اطرافیان، درون خودشان دارند. گاه این افراد در بزرگسالی دیگران را مورد سوءاستفاده جنسی قرار می‌دهند و به این شکل انتقام درونشان بشدت رشد می‌کند، در حالی که اگر قربانی یک خانم باشد و در دوران کودکی مورد آزار قرار گرفته باشد اثرات آن متفاوت است و معمولا خشم درونی دختران فروخورده می‌شود و بیشتر به شکل غم و اندوه در بزرگسالی خود را نشان می‌دهد و معمولا خانم‌هایی که در کودکی مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌‌اند در بزرگسالی در ارتباط زناشویی معمولا ناتوان هستند و خیلی احساس خوشایندی در این زمینه ندارند.

ولی باز هم نمی‌توان حکم کلی صادر کرد.

این آسیب‌ها بر حسب این که در خانواده چه عکس‌‌العملی نسبت به فرد نشان داده شده متفاوت است. این موضوع خیلی مهم است که وقتی اعضای خانواده متوجه می‌شوند کودکشان یا حتی بزرگسال دچار آسیب جنسی شده است چه عکس‌العملی نشان بدهند. واکنش آنها در میزان آسیبی که فرد می‌بیند و اختلال رفتاری که در بزرگسالی از خودش نشان می‌دهد تاثیر دارد. معمولا این افراد در خانواده‌ای که پذیرنده و حمایتگر باشد و فرزندان خودش را مورد محبت و لطف و حمایت بیشتری قرار دهد و آنها را مورد قضاوت قرار ندهد و به آنان کمک کند کمتر آسیب می‌بینند و در بزرگسالی اختلال شخصیت و اختلال‌های روانی کمتری از خودشان بروز می‌دهند، اما اگر خانواده پذیرنده نباشد و سرزنشگر و قضاوت‌گر باشد و اگر فرد را طرد بکند بر حسب نوع رفتاری که اعضای خانواده دارند خشم را درون فرزندان خود افزایش می‌دهند و هر چقدر میزان خشم و عصبانیت فرد نسبت به محیط (خانواده و اطرافیان) بیشتر شود او بیشتر می‌خواهد در آینده این عقده یا فشار روانی را که در درونش به وجود آمده است نسبت به جامعه ابراز کند و رفتارها و اختلال شخصیت به مراتب شدیدتر خواهد بود. به این دلیل است که ما می‌گوییم اگر فردی در هر سنی مورد آزار جنسی قرار بگیرد بسیار مهم است، اما دوران کودکی مهم‌تر است، چون در کودکی معمولا این موضوع را ابراز نمی‌کنند. خانواده‌ها باید آموزش ببینند که فرزندان خودشان را مورد حمایت، توجه یا تربیت قرار دهند تا فرزندانشان کمتر مورد سوءاستفاده‌های جنسی قرار بگیرند و اگر قرار گرفتند حتما باید زیر نظر مشاور نسبت به ترمیم آسیب‌های روحی و روانی که فرد دیده است اقدام شود.

آیا همواره این کودکان و فرزندان هستند که در معرض جرایم جنسی قرار می‌گیرند؟

گاهی اوقات ممکن است فردی که مورد آزار قرار گرفته‌ است همسر باشد. در این شرایط هم سرزنش، قضاوت، تحقیر و تهدید و طرد کردن می‌تواند آسیب را جدی کند و قربانی را بشدت در معرض راه‌های پرخطر قرار دهد. به دلیل دیدگاه غالب در جامعه معمولا قربانی تجاوز جنسی به دلیل قضاوتی که درباره‌اش می‌شود از ابراز اتفاق و بیان آن برای دیگران خودداری می‌کند و این خودش درصد آسیب را زیاد می‌کند. ما باید سازمان‌ها و نهادهایی را به وجود بیاوریم که به طور خاص از این افراد حمایت کنند و به آنها اجازه داده شود از فرصت‌هایی که دارند برای رشد استفاده کنند و تحت دارودرمانی و روان‌درمانی قرار بگیرند و از لحاظ شغلی و روابط اجتماعی به نوعی، آنها برخورد شود که بتوانند احساس رضایت بیشتری داشته باشند و بتدریج بتوانند معضلی را که برایشان پیش آمده مدیریت کنند و اثراتش را کاهش دهند.

چه اختلالات شایعی در بین قربانیان آزار جنسی وجود دارد؟

معمولا این افراد عمده‌ترین اختلالی را که تجربه می‌کنند زمینه‌های افسردگی است. نوع این افسردگی متفاوت است و گاهی اوقات اینها افرادی می‌‌شوند که دارای نوسان خلق هستند. یعنی به نوعی شکلی از افسردگی دوقطبی را دارند. امکان دارد فرد زمانی در خودش فرو برود و امکان دارد زمانی احساس کند که خیلی کارها را می‌تواند انجام دهد و انرژی خیلی زیادی را در خودش احساس بکند و در همین حالت‌هاست که ممکن است فرد دیگران را مورد سوءاستفاده جنسی قرار دهد. گاه این افسردگی، افسردگی در خود فرورفته است که فرد آن تحرک و انرژی لازم را ندارد و یک خشم فروخورده دارد. این افراد ممکن است در چنین حالتی به خودشان و دیگران آسیب بزنند و حتی ممکن است دست به خودکشی بزنند. بعضی اوقات هم این افراد اختلال شخصیت پرخاشگر دارند و نسبت به محیط و اطرافیانشان دید جنگجویانه دارند و احساس رضایت نمی‌کنند و همین باعث می‌شود دائم با محیط خودشان درگیر باشند که این درگیری ممکن است به صورت مشخص یا به صورت پنهانی باشد. امکان دارد گاهی اوقات دست به تخریب بزنند و گاه ممکن است دیگران را مورد سوءاستفاده جنسی قرار دهند. در مجموع احتمال دارد خشم‌شان را به شکل‌های مختلفی در جامعه بروز بدهند. در کل می‌توان گفت طیف وسیعی از اختلالات شخصیت یا انواع افسردگی‌ها ممکن است شامل حال این افراد شود. البته این موارد به سن ابتلا، نوع برخورد اطرافیان و موقعیتی که فرد در آن زندگی می‌کند و این که مورد سوءاستفاده چه کسی قرار گرفته است بستگی دارد. اگر این قربانی شدن توسط فرد خودی یا غریبه باشد می‌تواند درصد بیماری را تغییر بدهد. معمولا مورد سوءاستفاده خودی قرار گرفتن آسیب بسیار جدی به شخصیت و روحیه فرد می‌زند.

چه گروهی را می‌توان بزه‌دیده بالقوه دانست؟

در دختران و پسران متفاوت است، اما عموما فاکتورهایی که باعث می‌شود کودکان و اعضای یک خانواده در معرض خطر قرار گیرند اول از همه بحث خانواده و به‌هم‌ریختگی‌هایی است که در خانواده وجود دارد. معمولا افراد در خانواده‌هایی که در آنها مشکل، اعتیاد یا بزهکاری‌هایی وجود دارد یا طلاق اتفاق افتاده است در معرض خطر هستند. همچنین بعضی از انواع اختلالات روحی و انواع افسردگی‌ها در بزرگسالان یا اختلالات مقطعی که در شخص به وجود‌ می‌آید وی را به طور موقت دچار بیماری‌های روحی می‌کند و این باعث می‌شود فرد در معرض سوءاستفاده قرار بگیرد و قدرت دفاع از خودش را نداشته باشد. معمولا ما می‌بینیم در جامعه ما افرادی که در حاشیه کلانشهرها زندگی می‌کنند بیشتر در معرض خطر هستند. ضمن این ‌که کودکان و زنان بیشتر در معرض خطر هستند و معمولا هم متاسفانه در خانواده‌هایی با درجه اقتصادی پایین و خانواده‌هایی که حداقل درآمد را دارند چنین قربانیانی بیشتر دیده می‌شوند و دلیلش هم کاهش فضاهای حمایتی و عاطفی به دلیل مشکلات اقتصادی است. رسیدگی به مسائل اقتصادی و نبود فقر عاملی است که می‌تواند جلوی بزهکاری‌ها و سوءاستفاده‌های جنسی را بگیرد.

گفتید اگر کودکان قربانی تجاوز شوند به علت این که درونشان خشمی ایجاد می‌‌شود و نمی‌توانند آن را ابراز کنند در بزرگسالی ممکن است پرخاشگری داشته باشند یا به انواع افسردگی مبتلا شوند؛ اما آسیب‌های این اتفاق در همان سن کودکی‌ چه می‌تواند باشد؟

کودکی که در معرض سوءاستفاده جنسی قرار می‌گیرد چون قدرت شناخت و تحلیل را ندارد درون او یک «من بد» به وجود می‌آید و خودش را به طور ناخود‌آگاه در حادثه‌ای که اتفاق افتاده مقصر می‌داند و این باعث می‌شود احساس گناه پنهانی در او به‌وجود بیاید و به همین دلیل است که در اکثر مواقع کودکان در ابراز مسأله راحت نیستند. چون «کودک بد» درون او نمود پیدا کرده است. از طرف دیگر کودک ممکن است مورد تهدید قرار بگیرد که اگر آن ماجرا را بیان کنی مورد آسیب بیشتری قرار می‌گیری. این اتفاق بیشتر توسط خودی‌ها رخ می‌دهد که باعث می‌شود کودک ماجرا را بیان نکند و خشم و احساس گناه و کودک بد درون او شکل بگیرد و چون نمی‌تواند این را براحتی ابراز کند، اضطراب درونی در فرد نمود پیدا می‌کند و خودش را به اشکال مختلف نشان می‌دهد. اگر مرتکب بزه جنسی خودی باشد میزان آسیب کودک به مراتب بیشتر است، چون احساس ناامنی در او ایجاد می‌شود. کودکان چه دختر و چه پسر حتی تا اوایل نوجوانی نسبت به اطرافیان خود احساس امنیت دارند. وقتی این اتفاق از طرف یک خودی رخ دهد احساس امنیت کاملا درون شخص از بین می‌رود.

شاکیان چنین پرونده‌هایی برای این که شکایت خود را پیگیری کنند به دفعات باید نزد پلیس و قاضی بروند و حتی به دفعات ممکن است با متهم روبه‌رو شوند. آیا این روند به آسیب دامن نمی‌زند؟

وقتی کسانی مورد سوءاستفاده جنسی قرار می‌گیرند باید نهادهایی که متولی رفاه روانی افراد جامعه هستند آنها را از ابتدای شناسایی تحت حمایت قرار دهند. مواجهه به دفعات فرد آزاردیده با متهم برای بزه‌دیده خوب نیست. البته به لحاظ قانونی این کار ضروری است، ولی این که بخواهیم بزه‌دیده و بزهکار را به دفعات با هم مواجه کنیم امکان دارد حادثه در درون قربانی دوباره تکرار شود و تکرار حادثه بدون تحلیل برای او بسیار آزاردهنده است. درنتیجه وقتی موضوع برملاشد باید نیروی انتظامی و سازمان‌هایی که متولی امر هستند بزه‌دیده را با یک روان‌درمانگر در ارتباط قرار بدهند تا آسیبش کمتر شود. مواجه کردن فرد با متهم لزوما نمی‌تواند از آلام و دردهای قربانی کم کند، ولی شاید فرد با افرادی که مانند خودش مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند مواجه شود و خشمش کاهش پیدا کند، اما در نهایت اینها درمان نیست.

خود شما با بزه‌دیدگان جنسی زیادی مواجه بوده‌اید. چه نکاتی در تجربیات درمانی‌تان بارزتر بود؟

خیلی افراد در بزرگسالی به ما مراجعه کرده‌اند و معمولا یک درصدی از افسردگی و اختلالات شخصیتی را داشته‌اند که باعث شده بود در ارتباط زناشویی خود موفق نباشند. این افراد در وهله اول احتیاج دارند تحت حمایت درمانی قرار بگیرند و تحت نظر روان‌شناس آن حادثه را بازگو کنند. واقعیت این است که چنین افرادی آن حادثه تلخ را به صورت یک خاطره دردناک سال‌ها با خودشان حمل می‌کنند و بیان آن برای یک روان‌شناس که آنها را مورد قضاوت قرار نمی‌دهد و با قربانی همدلی می‌کند بسیار اهمیت دارد. در این مرحله تکلیف فرد با آن حادثه روشن و معلوم می‌شود؛ آیا پذیرفته قربانی است یا پذیرفته خطایی از او سر زده که این اتفاق افتاده است؟ این که شخص بپذیرد خودش در آن حادثه گناهکار نیست اهمیت زیادی دارد. البته ممکن است فردی که در بزرگسالی مورد تجاوز قرار گرفته واقعا خودش در وقوع آن حادثه تقصیر داشته باشد، اما این که ما بخواهیم او را به عنوان مقصر به خودش معرفی کنیم فایده‌ای ندارد، بلکه باید وی را با شیوه‌های تخصصی تحت روان‌درمانی قرار دهیم و تکلیف فرد را با فاجعه‌ای که برایش اتفاق افتاده روشن کنیم. استفاده از تکنیک‌های مقابله موثر، فراهم کردن شرایط رشد و شکوفایی، امکان ادامه تحصیل، ازدواج و ارتباط اجتماعی موفق و کمک کردن به دیگران را باید به فرد آموزش داد و برای وی ایجاد کرد. در این شرایط فرد می‌تواند ارتباط اجتماعی موفق داشته باشد و روابطش افزایش پیدا کند و این کمک می‌کند تخلیه هیجانی در او اتفاق بیفتد و فرد توانمندی شود. / ضمیمه تپش

شاهد حلاج نیشابوری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۴
گمنام
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۶
۰
۳
من در دوران كودكی دچار سوء استفاده شدم این اتفاق باعث شد الگوهای رفتاریم عوض بشه و حتی برای تسكین به مواد مخدر معتاد شوم خیلی درد كشیدم و گفته های روانشناس محترم را تأیید میكنم.
اما تنها راهی كه برام مفید واقعه شد حضور در كلاس های گروه درمانی ... است كه باعث شده از احساس گناه و خجالت غیرواقعی از مقصر بودن خودم و بی اعتمادی به خداوند دست بردارم و امروز فرد قابل قبولی برای خود و اجتماع باشم.
علیرضا
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
۰
۲
علیرضا هستم.35 سالم.در 8 سالگی مورد تجاوز قرار گرفتم و....
م- ر
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۱۶ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۳
۰
۵
سلام من در 12 سالگی مورد ازار و اذیت شدید قرار گرفتم و الان كه سن من 24 سال شده اون افراد رو توی محلمون میبینم و به فكر انتقام هستم ،یكیشون ازدواج كرده و یك بچه هم داره ولی این از خشم من كم نمیكنه نسبت به اون
مسافر جهنم
United Kingdom
۱۳:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۱/۲۲
۱
۱
شخصی كه به پسری در كودكی تجاوز كند باید كشته شود.احادیث زیادی از امامان این موضوع را تایید میكنند.آسیب های روحی در پسری كه در كودكی مورد تجاوز قرار گرفته نسبت به دخترها و زنان بسیار سنگین تر و ماندگارتر خواهد بود.پسری كه در كودكی بارها مورد تجاوز جنسی قرار بگیرد بعد از رسیدن به بلوغ عقلی در جهنم دردناكی قرار میگیرد كه برای هیچ كس قابل درك نیست

نیازمندی ها