چه انگیزههایی میتواند فرد را به سوی چنین جرمی سوق بدهد؟
اصولا سه دسته تجاوز وجود دارد؛ تجاوز با خشم، تجاوز با زور و تجاوز سادیستیک یا دگرآزارانه. در دسته اول نوعی ابراز خشم نسبت به قربانی وجود دارد. در این نوع تجاوز فرد به دلیل آسیبهایی که در طول دوران رشد خود در کودکی و نوجوانی دیده است دچار خشم میشود و آتش انتقامش زبانه میکشد و به این نتیجه میرسد که من باید این رفتار را تلافی کنم و خشم خود را روی قربانی خالی میکند. طرد و نادیده گرفته شدن، آسیبهای جسمی یا بدرفتاریهای عاطفی که نسبت به فرد اعمال شده از جمله آسیبهایی است که باعث چنین اتفاقی میشود.
در نوع دوم فرد میخواهد زور و قدرت بازوی خودش را به رخ قربانی بکشد و به این نتیجه برسد که من از نظر مردانگی آنقدر قدرت دارم که بتوانم کسی را مغلوب خودم کنم. این رفتار از احساس ناکامی فرد در موقعیتهای اجتماعی سرچشمه میگیرد. در تجاوزهای سادیستیک فرد از آزار دیدن دیگری چه از لحاظ روحی و روانی و چه از لحاظ جسمی لذت میبرد و ارضا میشود. این نوع تجاوزها شدیدترین و خطرناکترین تجاوزها هستند که حتی به قتل هم میانجامد و میتواند با مثله کردن و تکهتکه کردن اعضای بدن قربانی همراه باشد. در این وضع آسیب روحی و روانی که فرد دارد خیلی شدیدتر و بیشتر است.
پس میتوان به این نتیجه رسید که همه تجاوزها صرفا با انگیزه جنسی صورت نمیگیرد و ممکن است با انگیزه خصومت شخصی، انتقام از جامعه و حتی انتقام از خود باشد؟
نشانههای شناختی و رفتاری فراوانی در این زمینه وجود دارد و موضوع صرفا به برانگیختگی جنسی مربوط نمیشود. هیجان جنسی ممکن است بر افراد زیادی چیره شود، ولی آنها دست به یورش جنسی نمیزنند.
چرا این افراد غیر از جرم جنسی، مرتکب ضرب و شتم و خشونت و سرقت هم میشوند؟
چون قربانیان به خواسته آنها تن نمیدهند ولی بعد از ضرب و شتم از ترس حفظ جان به این تن میدهند.
با توجه به گفتههای شما میتوان این نتیجه را گرفت که متجاوز از نظر پزشکی و روانی فرد بیماری است؟
به هر حال از نظر روانی سالم قلمداد نمیشود و فردی است که دچار مشکل است. این مشکل باید ارزیابی شود. بعضیها فکر میکنند فقط بیماران روانی به تجاوز دست میزنند. واقعیت این است که تجاوز در اشکال کوچک و خفیف در افراد به ظاهر سالم هم دیده شده است. مثلا سیاستمداران معروفی در غرب پروندهایشان رو شده است. در برخی کشورها سیستم قضایی، حقوقی و کیفری با حساسیت فوقالعاده و شاید بتوان گفت بیش از حد لازم به این موضوع واکنش نشان میدهد و سعی میکنند زنان و کودکان را به صورتی اغراق شده مورد پشتیبانی قرار دهند تا جایی که گاهی بعضی از زنان، کودکان و نوجوانان هم به صورت ناروا افراد را متهم به بدرفتاری جنسی میکنند تا بتوانند از آنها غرامت دریافت یا حیثیت اجتماعی آنها را لکهدار کنند.
بنابراین قوانینی که قانونگذار باید در این زمینه ایجاد و به آن عمل کند مثل تیغ دولبه است، ولی به هر حال هر چه قوانین مدنی در حمایت از زنان و کودکان کمتر بنیان نهاده شده باشد و هر چه کمتر شیوههای پیشگیری از قربانی تجاوز و بدرفتاری جنسی شدن آموزش داده شود، در اینگونه جوامع نرخ چنین رفتارهایی افزایش بیشتری را نشان میدهد.
ارتکاب اینگونه جرایم بیشتر در چه گروه سنی و چه قشری از جامعه دیده میشود؟
همه انحرافات و تجاوزها در جوانان پانزده تا سی و پنج ساله بیشتر رخ میدهد و شاید اوج آن بین چهارده تا بیست و هشت سالگی باشد؛ افراد معمولا مجردی که از امکانات شغلی و مالی برای در اختیار داشتن رابطه سالم و مشروع بیبهره هستند. مشاغل حاشیهای و کاذب دارند. در حاشیه شهرها ساکن یا بیخانمان هستند. بنابراین باید به زنان، کودکان و نوجوانان آموزش داده شود که در ساعت غیرمعمول در جای امن نباشند، چرا که ممکن است مورد هتک حرمت و تجاوز قرار بگیرند.
با توجه به مشخصاتی که شما از این افراد ارائه کردید، آنها از قبل قابل شناسایی هستند.
در کشورهای پیشرفته کسانی که پروندههای سوءرفتار جنسی با کودک، نوجوان، زنان و پسران جوان را داشتهاند، بشدت تحتنظر هستند و نمیتوانند هر جایی اقامت کنند. مثلا افرادی که سابقه سوءرفتار جنسی با کودک را دارند، نمیتوانند به پارکها، مراکز بازی و تفرجگاههای خانوادگی نزدیک شوند و باید حضورشان را به صورت هفتگی به پلیس گزارش دهند.
به این ترتیب اگر کسی در جهان پیشرفته سابقه کودکآزاری جنسی داشته باشد تقریبا باید به برهوت برود. این مساله بسیار جدی و قاطع دنبال میشود. من خودم اخیرا در آمریکا حضور داشتم و این را دیدم که اصلا در مورد سوءرفتار با کودک و نوجوان سهلانگاری ندارند، اما در مورد بزرگسالان هم افراد متجاوز بسیار تحتنظر پلیس هستند و باید هر هفته محل سکونت و محل گردش و قدم زدن خودشان را گزارش دهند و به صورت اجباری به روانپزشک مراجعه کنند. همیشه این افراد مورد پایش و نظارت هستند و سیستم انتظامی، امنیتی و قضایی لحظهای آنها را به حال خودشان رها نمیکند ولو این که این افراد فقط یک بار به صورت خفیف مرتکب چنین رفتاری شده باشند.
قبل از این که افراد متجاوز حتی برای اولینبار مرتکب این رفتار شوند، آیا قابل شناسایی هستند؟
به هر حال افرادی که سابقه جرم، جنایت، خشونت و پرخاشگری دارند، همیشه ممکن است به آنها به عنوان متهم به تجاوز هم نگاه شود و برای همین است که در کشورهایی مانند کانادا و آمریکا، پلیس به صورت نامحسوس و محسوس در اماکنی که بیخانمانها زندگی میکنند، حضور دارد و حتی بوسیله دوربینهای مداربسته روی آنها نظارت میشود. افراد اینچنینی همیشه به نوعی نظارت میشوند. در جهان پیشرفته نظارت اجتماعی نیز به صورت فعال، قاطع و جدی وجود دارد. چون تاکنون اغلب تجاوزها در کشور ما از طرف افراد سرگردان و افرادی که با اتومبیل به گشتزنی در محلات مشغول هستند انجام شده، این میتواند برای مسئولان زنگ خطری باشد تا با برنامههای آموزشی مردم را نسبت به افراد مشکوک حساس کنند و آموزش دهند که حرکات، رفتارها، پرسهزدنها و سرکشی کردنهای افراد غریبه را به نیروهای انتظامی و امنیتی خبر بدهند.
در مورد ضرورت نظارت بر این افراد نکاتی را گفتید، اما چطور میتوان آنها را درمان کرد؟
درمان آنها خیلی پیچیده است و دستکم دو تا پنج سال رواندرمانی نیاز دارند و بویژه دارودرمانی هم برایشان لازم است. روانپزشکان باید هدایت تیم درمانی این افراد را بهعهده بگیرند، چون اغلب آنها دچار اختلالات شخصیت ضداجتماعی هستند؛ بویژه در مورد این افراد اختلال شخصیتی مرزی آشفته مطرح است و باید از لحاظ اختلالات شخصیتی مورد درمان قرار بگیرند و برخی از آنها ممکن است دچار طیفی از اختلالات خلقی دوقطبی باشند، برخی هم ممکن است، اختلالات روانپریشی داشته باشند، بنابراین هدایت تیم باید بهعهده روانپزشکی باشد که بهطور اختصاصی در این زمینه کار میکند. به همین دلیل است که باید در نیروی انتظامی هستهای برای شناسایی، پیگیری و ردگیری این افراد تشکیل شود و این افراد ملزم شوند حضور خود را در اماکن ویژه درمان به ثبت برسانند و این ثبت از طریق نیروی انتظامی رصد شود؛ اینطور میتوان چنین افرادی را درمان کرد.
این موضوع که خود فرد متجاوز احتمالا قبلا مورد آزارجنسی قرار گرفته است، چقدر میتواند در این رفتار او تاثیر داشته باشد؟
همه اینطور نیستند و نمیتوان گفت هرکس که تجاوز میکند، قبلا مورد تجاوز قرار گرفته است، چون بسیاری از تجاوزها علیه اشخاص بالغ صورت میگیرد. این موضوع بیشتر در مورد افرادی صادق است که به رفتار جنسی علیه کودکان دست میزنند. اگر سابقه افرادی که علیه کودکان تجاوز جنسی انجام میدهند، بررسی شود. پی خواهیم برد بیشتر آنها در کودکی مورد تجاوز قرار گرفتهاند، اما کسانی که تجاوز علیه افراد بالغ را انجام میدهند، معمولا علیه خودشان تجاوز انجام نشده است. در تمام جوامع اعمال زور جنسی بسیار بیشتر از تجاوز جنسی انجام میشود، ولی اعمال زور جنسی چیزی است که در جامعه ما مورد توجه قرار نمیگیرد و آنقدر که باید به آن اهمیت داده نمیشود.
شرایط اجتماعی و شرایط محیطی چقدر به این افراد برای ارتکاب جرم کمک میکند؟
خیلی میتواند کمک کند؛ خشمهایی که در جامعه در دل افراد کاشته و ناکامیها که به افراد تحمیل و سرخوردگیهایی که در رابطه زناشویی برای افراد ایجاد میشود، همه اینها در ذهن افراد بارور میشود و یک درخت ناشایستی تنومندی رشد میکند که میوههایش پرخاشگری، اعمال زور، آزارگری جنسی و از جمله تجاوز است. ما باید بدانیم آموزش جنسی درست و بهنگام در هر سن باید انجام شود تا فرد دچار عقدههای فروخورده جنسی نشود و دست به چنین رفتاری نزند و همیشه این را به یاد داشته باشیم که نبود آموزش جنسی، خودش یک گونه آموزش جنسی است. اگر ما آموزش جنسی ندهیم، افراد آموزش جنسی غلط را از گروه همتایانشان چه در کودکی، چه در نوجوانی و چه در بزرگسالی به دست میآورند و پیامدهایش را در جامعه منتشر میکنند.
چرا این افراد سعی نمیکنند از راههای مشروع نیازهای خود را برطرف کنند؟
راههای مشروع یعنی ازدواج دائم یا موقت؛ در حال حاضرامکان ازدواج موقت فقط برای افراد توانگر و ثروتمند در جامعه ما مهیاست، یعنی افرادی که موفق میشوند از لحاظ اجتماعی درآمد بالایی داشته باشند، خانه، خودرو و مستغلات دارند و زنانی که طالب ازدواج موقت هستند، به این افراد مراجعه میکنند و به آنها پیشنهاد میدهند، ولی کسی که از لحاظ اجتماعی شغل و درآمد درستی ندارد و خودروی آنچنانی یا مکان آبرومندی ندارد، نهتنها زنی به او مراجعه نمیکند؛ بلکه وقتی مشتاقانه در جستجوی ازدواج موقت میرود، نمیتواند با پاسخ مثبتی روبهرو شود. بنابراین کسانی که تجاوز میکنند، افرادی هستند که در لایههای فرومایه جامعه زندگی میکنند، چون دستیابیشان به شیوههای مشروع کم است. / ضمیمه تپش
شاهد حلاجنیشابوری
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد