هیجان، استرس و بیم و امیدهای رفتن و نرفتن تیم فوتبال ایران به جام جهانی و التهاب ناشی از مسابقات مختلف، در پارهای مواقع ما را به این عبارت بارها شنیده شده، بازی مرگ و زندگی، میرساند.
اینکه نتیجه یک مسابقه و بازی ورزشی تا چه حد میتواند برای یک فرد، تیم و حتی یک جامعه اهمیت داشته باشد و برد و باخت چه تاثیرات گاه سازنده یا مخربی را به همراه خواهد داشت.
فوتبال، محبوبترین ورزش دنیاست و میلیونها و شاید میلیاردها انسان از پیر و جوان و زن و مرد طرفدار آن هستند و با حرارت و دلبستگی خاصی آن را دنبال میکنند.
فوتبال پدیدهای است که حالا وارد سومین قرن ظهورش شده، اما هنوز به اصطلاح از مد نیفتاده و نهتنها ذرهای از اهمیت، اعتبار و محبوبیتش را از دست نداده، بلکه روز به روز با افزایش جمعیت جهان، به علاقهمندان و مشتاقانش هم اضافه شده است.
وجود باشگاههای نامدار و پرطرفدار جهان که بیشتر در اروپا فعالیت میکنند و ظهور و درخشش هر روزه ستارگان فوتبال از مهمترین عواملی است که تب این ورزش محبوب و دوست داشتنی را همواره در بالاترین حد خود نگه میدارد.
فوتبال، مقولهای است که هر کس با هر سطح سلیقه، فرهنگ، طبقه اجتماعی و سوادی میتواند مخاطب آن باشد، با آن ارتباط برقرا رکند، از آن لذت ببرد و حتی همچون منتقد به ویژگیها، امتیازات و معایب آن بپردازد. از این منظر فوتبال شباهت بسیاری به پدیده عامهپسند دیگر یعنی سینما دارد.
سینما هم ذات ستارهپروری دارد و بیشتر فیلمهایی در سراسر جهان تولید میشود که محبوبیت فراوانی در بین مردم پیدا میکنند.
بهطوری که تماشاگران حاضرند مشتاقانه بارها به تماشای آن بنشینند و از دیدن آن لذت ببرند، ولی این دو پدیده که به همراه بازیهای رایانهای محبوب ترین سرگرمیهای دنیای امروز هستند، ضمن اشتراکات ، تفاوتهایی هم با یکدیگر دارند.
در مقام مقایسه محبوبیت این پدیدهها و با نگاهی گذرا به تاریخچه آنها و سیر اتفاقات پیرامونیشان، درمییابیم که سینما به اندازه فوتبال نتوانسته مردم را دچار شوروحال یا سرخوردگی عمومی کند البته فیلمهای بسیاری در تاریخ سینما را میتوان مثال زد که تا مدتها تاثیرات عجیب و شگرفی روی مخاطبان خود داشته و تماشاگران بارها به آنها رجوع کردهاند، اما اینکه این دلبستگی و علاقه به موجی عمومی تبدیل شود را بیشتر باید در فوتبال سراغ گرفت.
به عبارت سادهتر مردم برای برد تیم ملی فوتبال و رفتن به جام جهانی به خیابانها میریزند و جشن و پایکوبی میکنند، اما این اتفاق برای موفقیت عباس کیارستمی در جشنواره کن و اصغر فرهادی در اسکار نمیافتد.
مورد دیگر به ویژگی زنده بودن مسابقات فوتبال برمیگردد که در مقایسه با سینما برگ برنده دیگری محسوب میشود. از این نظر فوتبال تا اندازهای به تئاتر شباهت دارد.
سینما طبیعتا و در ذات خود فاقد این امتیاز است، اما فوتبال و سایر مسابقات ورزشی بهدلیل پخش زنده تلویزیونی، حس و حال خود را در لحظه و به صورت مستقیم به تماشاگران منتقل و آنها را در احساسات خود شریک میکنند.
بحث مهم دیگر غیرقابل پیشبینی بودن مسابقات فوتبال است که از این نظر هم اوضاع به نفع این ورزش محبوب خواهد بود، اما اتفاقا از همین زاویه پدیده سینما و فیلم امتیاز ویژهای مییابد که فوتبال فاقد آن است.
یک مسابقه فوتبال هرچند مهم و حیاتی فقط یکبار اتفاق میافتد و همه این خصوصیاتش فقط یک بار به کمکش میآید، ولی معمولا یک فیلم خوب را فارغ از دانستن پایان قصه میتوان چند بار هم تماشا کرد و گاه به اندازه بار اول و بلکه بیشتر از آن لذت برد.
درواقع در بحث ماندگاری و عمق در موضوع، فیلم و سینما در جایگاه بالاتری از فوتبال قرار میگیرد که این هم بهدلیل ارتباط مستقیم این پدیده با حوزه فرهنگ و اندیشه است. جدا از بحث مغفول مانده فرهنگی در دنیا، به نظر میرسد که اساسا مقایسه این دو پدیده نه منصفانه است و نه در نهایت راه به جایی خواهد برد.
فوتبال و سینما همیشه هم به عنوان دو رقیب محبوب به یکدیگر نگاه نکردهاند و گاهی به فراخور موقعیت به محدودههای هم سرک کشیدهاند. از زمان پیدایش سینما تا امروز فیلمهایی هرچند بسیار اندک درباره دنیای فوتبال ساخته شده که عموما هم به موفقیتی دست پیدا نکرده است. مهمترین دلیل ناکارآمدی و موفق نبودن این فیلمها این است که نمیتوانند آن را با روح باطراوت و پرهیجان یک مسابقه زنده فوتبال با تمام جزئیات غیرقابل پیشبینیاش به مخاطب منتقل کنند و البته به صورت طبیعی و عقلانی هم این موضوع شدنی نیست و در ذات خود فیلمها قادر به انتقال درصد زیادی از حس تماشای یک مسابقه زنده به تماشاگر نیستند. بنابراین آنچه باقی میماند فقط موضوعیت مرتبط با فوتبال، فضاسازی درست و ساختاری مبتنی برشخصیت است.
مورد دیگر اینکه در فوتبال به دلیل همان در لحظه زندگی کردن هیچ طراحی از پیش تعیینشدهای میان بازیکنان وجود ندارد و همین است که تمام اتفاقات غیرقابل پیشبینی و جذاب را رقم میزند، اما در سینما و فیلمهای فوتبالی به ناچار و براساس قصه از پیش تعیینشده تمام میزانسنها و چینشها باید دارای طراحی باشد و اشکال اینجاست که فوتبال بهدلیل سیال بودن اساسا هیچ طراحی و خطکشیای را برنمیتابد.
شاید از همینرو باشد که بیشتر از هر فیلمی که درباره فوتبال تولید شده، این انیمیشن «فوتبالیستها» بوده که نزد عامه مردم با استقبال روبهرو شده است! چراکه دنیای پرتخیل پویانمایی امکان فضاسازی و طراحیهای متفاوت و متعددی به سازندگان میدهد که فیلمها فاقد امکانات رفتن به آن سمت هستند و در پرداخت بسیاری از چیزها محدودیت دارند.
جدا از فیلمهای داستانی که محوریت فوتبال دارد، هر از گاهی فیلمهای مستندی هم ساخته میشود که یا به موضوع فوتبال میپردازد یا چهره سرشناسی را دستمایه پرداخت قرار میدهد.
«مارادونا» ساخته کاستاریتسا و «زیدان، پرتره قرن 21» نمونههای موفقی در این زمینه هستند که بیشتر روی قسمتهای ویژهای از زندگی بازیکنان موضوع فیلم تمرکز میکنند و ضمن گفتوگو با خود شخص، اظهارنظر دوستان و اطرافیان او و تصاویر آرشیوی مسابقات وی را هم ضمیمه اثر میکنند. این نگاه دگرگونه که بخشهای عموما ناگفته زندگی این قهرمانان را فاش میکند، واجد جذابیتهایی است که گاه فیلمهای داستانی از آن بیبهرهاند.
در میان فیلمهای داستانی که با موضوع فوتبال ساخته شده میتوان به سری فیلمهای «گل» محصول اسپانیا اشاره کرد که اولین آن را کارگردانی به نام دنی کانن سال 2005 ساخت که روایتگر عشق پرشور جوانی به نام سانتیاگو به فوتبال است.
از نکات جالب توجه این فیلم حضور چهرههای سرشناسی همچون زینالدین زیدان، دیوید بکام، رائول گونزالس و سون گوران اریکسون است. موفقیت فیلم، باعث شد سازندگان، قسمتهای بعدی آن را هم به ترتیب سالهای 2005 و 2008 روانه بازار کنند.
«مثل بکام شوت کن» (2002) محصول مشترک هند و انگلیس به کارگردانی گویندار چادا یکی از فیلمهایی است که با محوریت فوتبال ساخته شد و به موفقیتی نسبی دست یافت. پارمیندر ناگرا، کایرا نایتلی و جاناتان رایس میرز بازیگران فیلم هستند.
«زمانی که شنبه فرا رسد» محصول 1996 انگلیس و به کارگردانی ماریا گیس، داستان کارگر معدنی به نام جیمی مویر با بازی شان بین را روایت میکند که تصمیم میگیرد به فوتبالیستی حرفهای تبدیل شود که سرانجام هم از تیم شفیلد یونایتد سردرمیآورد.
«تب پرتاب» که به کارگردانی دیوید ایونز و براساس داستانی به همین نام از نیک هورنبی سال 1997 ساخته شد به موضوع فوتبال اختصاص دارد. کالین فیرث (بازیگر سرشناس و برنده اسکار فیلم «سخنرانی پادشاه»)، روث گمل و مارک استرانگ در این فیلم بازی میکنند.
اما یکی از نامتعارفترین و زیباترین فیلمهایی که از سوژه فوتبالی بهره گرفته، «در جستجوی اریک» محصول 2009 و به کارگردانی فیلمساز سرشناس کن لوچ است.
این فیلم، داستان مرد بختبرگشتهای به نام اریک با بازی استیو ایوتز را روایت میکند که با همسر سابقش روبهرو میشود در حالی که همسر دومش هم بتازگی او را با انبوهی از مشکلات ترک کرده است و در چنین اوضاعی او با بازیکن محبوب و افسانهایاش (اریک کانتونا) برخورد میکند! حضور سوررئال شماره هفت مشهور تیم منچستر یونایتد در زندگی تلخ و واقعی اریک، فیلم را در مرز باریک و بامزهای از کمدی و تراژدی پیش میبرد.
رابطه مرید و مرادی اریک و کانتونا کارکرد درست و باورپذیری در اثر مییابد و قهرمان سرخورده فیلم با بهرهگیری از توصیههای مرشدش کانتونا مسیر خود را پیدا میکند.
مثل آنجایی که کانتونا به او میگوید: «به هم تیمیهایت اطمینان داشته باش؛ چون بدون همدلی و همراهی گروهی هرگز در بازی زندگی پیروز نمیشوی.»
«یونایتد نفرین شده» ساخته سال 2009 تام هوپر هم از بهترین فیلمهای ساخته شده درباره فوتبال و البته از مهجورترین آنهاست. داستان فیلم درباره یک مربی فوتبال است که بتازگی هدایت تیم معروف و مقتدر لیدزیونایتد را در اختیار گرفته، اما همه بازیکنان برای بدنامی و زمین زدن او متحد میشوند. اعتبار و اهمیت یونایتد نفرین شده از آن روست که اول شما را با یک قهرمان درست و حسابی آشنا و همراه میکند و سپس در انتقال روح یک بازی فوتبال به درستی عمل میکند.
اما شاید بهترین و محبوبترین فیلم ساخته شده درباره فوتبال، «فرار به سوی پیروزی» (1981) ساخته جان هیوستن باشد که در آن انبوهی از ستارگان سینما و فوتبال در کنار هم ظاهر میشوند.
همبازی شدن مایکل کین، ماکس فون سیدو، سیلوستر استالونه، پله، بابی مور و اسوالدو آردیلس حالا دیگر به خاطرهای شیرین و تکرارنشدنی در ذهن طرفداران فوتبال و سینما تبدیل شده است.
هوشمندی کارگردان در انتخاب قالب و قصهای است که ورود موضوع فوتبال را باورپذیر جلوه میدهد. فرار به سوی پیروزی زندگی عدهای زندانی در خلال جنگ جهانی دوم در اردوگاه آلمان را روایت میکند که با برگزاری یک مسابقه فوتبال نمایشی، نقشه فرار خود را پایهریزی میکنند.
در واقع هیوستن با استادی تمام شخصیتپردازی و تعلیق و تب و تاب فرار را جایگزین هیجان یک مسابقه فوتبال زنده میکند و از همین رو موفق به جذب و همراهی تماشاگر میشود.
تماشای این فیلم هنوز هم نوستالژیک و باطراوت است و جدا از حضور ستارگان دنیای فوتبال و سینما و قصه جذابش، موسیقی بیل کنتی و فیلمبرداری گری فیشر هم نقش مهمی در محبوبیت آن دارد. چند سال پیش زمزمههایی مبنی بر بازسازی فیلم توسط ویلی جونز به گوش رسید که هنوز عملی نشده است.
در کشور ما اما هیچوقت از سوی سینما نگاهی جدی به فوتبال صورت نگرفته و فیلمهایی هم که سراغ این موضوع رفتهاند بهدلایل متعدد موفق نبودهاند.
در سالهای پیش از انقلاب دو سه فیلم با حضور ستارگان فوتبال همچون محراب شاهرخی ساخته شد که به دلیل فضا و ساختار فیلم استفاده چندان درست و متناسبی از فوتبال نشد.
شاید مهمترین ارتباط فوتبال و سینما در آن مقطع بازیگر شدن عزیز اصلی، دروازهبان مشهور پرسپولیس و تیم ملی ایران بود که پس از پایان دوران فوتبال به سینما روی آورد و در چند فیلم ساموئل خاچیکیان ایفاگر نقشهای منفی شد.
در سالهای اخیر دروازهبان پرسپولیس و تیم ملی ایران، نیما نکیسا هم هوای بازیگری به سرش زد و در چند فیلم بازی کرد، گرچه در مقیاس جهانی باید گفت موفقترین بازیکنی که از دنیای فوتبال به سینما قدم گذاشت اریک کانتونا است که بازیگری را جدی گرفت و انصافا خیلی از بازیگران دیگر هم بهتر بازی میکند!
«ازدواج غیابی»، «فوتبالیستها» و «مثلث آبی» فیلمهایی بودند که عمدتا بعد از صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی 98 فرانسه و با حضور چهرههای سرشناسی چون احمدرضا عابدزاده، حمید استیلی، افشین پیروانی و جواد زرینچه ساخته شدند که اتفاقا به دلیل فیلمنامه و ساختار ضعیف و استفاده نادرست از ستارگان فوتبال شکست سختی در گیشه خوردند و امروز هم کسی از آنها یاد نمیکند.
نام بردن از فیلمهایی چون «فوتبالیها» هم در این مورد بیشتر به یک شوخی بیمزه میماند که فوتبال در آن فقط محملی میشود برای ارائه سخیفترین و مضحکترین شوخیها.
در این میان، فیلم «آفساید» (جعفر پناهی) نگاه دگرگونهای به موضوع فوتبال دارد و به جای پرداختن به خود آن، اتفاقات پیرامونی را دستمایه قرار میدهد و با اینکه ما هیچ وقت صحنههای مسابقه را به صورت کامل و واضح نمیبینیم، اما نتیجه و تمام لحظات بازی پیوند و ارتباط مستقیم و تعیینکنندهای در قصه دارد.
حمیدرضا صدر، عادل فردوسیپور و امیر حاج رضایی جزو مهمترین صاحب نظران ورزشی هستند که دلبستگی ویژهای به سینما دارند و هر از گاهی در گزارشها و نظراتشان آن را بروز میدهند.
پخش مسابقات حساس و مهم لیگ قهرمانان و بازیهای دیگر از پردیسهای سینمایی از دیگر موارد همراهی فوتبال و سینماست.
فوتبال امروز با بهرهگیری از امکانات و تجهیزات سینما همچون دوربینهای فوق حرفهای، تدوین و جلوههای تصویری، جذابتر و هیجانانگیزتر جلوه میکند. پخش تصویر فوق آهسته درگیری زیدان و ماتاراتزی از زاویههای مختلف وامدار و یادآور سکانسهایی از فیلمهای پکین پا و تارانتینو است.
از تاثیرپذیریهای پدیدههای محبوب فوتبال و سینما از یکدیگر هر چه بگوییم کم گفتهایم. جدا از شباهتها و تفاوتها و بدهبستانها، آنچه اهمیت دارد، لذت سرشاری است که نصیب مخاطبان بیشمار خود میکنند ، وگرنه چه فرقی میکند آن هدیه معنوی، موفقیت غرورانگیز اصغر فرهادی باشد یا گل تماشایی و شادی بخش رضا قوچان نژاد به تیم فوتبال کره جنوبی.
علی رستگار - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد