با این پیش فرض ضعف زبان و افول یا رسا نبودن آن اندیشهها را نارسا و مبهم میکند. اختلاط یا آلودگی زبانی یکی از نکاتی است که علاوه بر تهدید هویت قومی، امکان اندیشه مستقل را میگیرد و گوناگونی اندیشههای جهان را به آشفتگی و هویتهای عقیم و سرگشته تبدیل میکند.
پدیده مهاجرت خوب یا بد در اکثر مواقع وقتی با موجهای مهاجرتی روبهرو میشویم، به آلودگی زبانی منجر میشود.
آلودگی زبانی هویت و استقلال فردی افراد را در کشور مقصد مخدوش و تبار مهاجر را از او میگیرد. نگاهی به مهاجران خارج کشور از یک سو و دلبستگان و شیفتگان ناخودآگاه مهاجرت به غرب از سوی دیگر نشاندهنده این مهم است که چگونه هویت ملی تهدید شده یا دست کم بخش مهمی از اهالی یک کشور با جاکن شدگی و ابهام گذشته خود، سرگشتگی را به جان خریدهاند.
مساله، اهمیت ماهوی هویت ملی و حفظ جایگاه تاریخی نیست، بلکه اینها امکانی برای داشتن مأوا و خاستگاهی برای امکان دیالوگ با فرهنگ تازه و اتفاقا ادغام در آن است.
قطع وضع اکنون خود از زمینههای فرهنگیای که در آن رشد کردهایم یا تبارمان به آن بازمیگردد، نه تنها کمکی به ترکیب با فرهنگ تازه نمیکند بلکه غربت در آن فرهنگ تازه را تشدید و احساس بیریشگی را در فرد تقویت میکند.
با همه حل شدن احتمالی در فرهنگ پذیرنده، لهجه احتمالی در گفتوگوهای روزمره یا سیمای انسان مهاجر گواه از تعلق او به جایی دیگر دارد که توان انکارش در او نیست.
تنها با پذیرش این گذشته و آبیاری آن است که میتوان در زمینی جدید و فرهنگی ناشناخته هم ابراز وجود کرد.
احساس تنهایی با احساس بیریشگی، غربت را سنگین و غیرقابل تحمل میکند و نتیجهای جز بازگشت به کشور خود و حرف زدن با لهجه و زبان خودی برای مهاجر بینوا نخواهد داشت.
ما چارهای جز کشیدن بار زبان و هویتپیشینی خودمان نداریم، حفظ آنها نقطهای را متعلق به ما میکند که نشاندهنده مأوا و جایگاه مان در جهان و دولت و ملتهای امروزی است البته این حفظ خود اگر به تعصبات قومی، میهن پرستانه یا بنیادگرایانه بینجامد قطعا آسیبی افزون بر حل در فرهنگ مهاجرپذیر و آلودگی زبانی و اندیشهای دارد.اینگونه تعصبات جدای از آنکه هیچ توجیه عقلانی ندارد، ناتوانی روانی در تعامل با فرهنگ تازه و عقده خودکم بینی فکری و فرهنگی را افشا میکند.
اگر به اهمیت زبان در این هویت قومی، ملی و فردی بازگردیم خواهیم فهمید که خود بودن هیچراهی جز حفظ و وارستگی زبان ندارد.
مهاجرت همیشه انسان نا آگاه و از خود بیگانه را در معرض بیهویتی زبانی قرار میدهد. تلخی این امر به آن سبب است که بخشی از جامعه خود را در این قمار با هویت از دست میدهیم که جبران ناپذیر است و از یک قوم دارای تبار و هویت سرگشتگانی بیشناسنامه میسازد. این امر در مورد نسلهای دوم و سوم مهاجران به اوج خود میرسد آنچنان که اساسا دیگر نشانی از هویت در آنها پیدا نمیشود.
فارسیهای غلط، ساختارهای فارسی با لغات انگلیسی و فرانسه نکاتی است که این روزها بشدت در جامعه مهاجر خود با آنها روبهروییم.
شبکههای ماهوارهای سرگرمکننده و اغلب بیکیفیت با سهلانگاری زبان معیار فارسی را زیر پای مجریان و مهمانانی که با فارسی بیگانهاند له کرده و ساختار زبان را آلوده و بیهویت میکنند، اینگونه جفای به هویت ملی اساسا از هر تخریب دیگری بدتر و غیرقابل جبرانتر است.
در بسیاری از مسابقات این شبکههای فارسی زبان خارجی آنچه ترویج میشود مدلی از گویش و زبان است که بیشتر فریاد زننده هویت تحلیل رفته بخش بزرگی از مهاجران ایرانی است که در هر صورت به دلیل ایرانی بودن سرمایههای انسانی این کشور و سفیران زبان و هویت و تاریخ ایران در دنیا محسوب میشوند.
با اصلاح نکردن این روند بهطور جدی و فراگیر و از هر راه ممکن، باید فاتحه بخش عظیمی از استعدادها و ظرفیتهای ملی خود را بخوانیم.
البته بسیاری از منتقدان جامعه مدرن این نگرش به هویت ملی را در سطح کشورهای توسعه یافته به نقد میکشند و قائل به نوعی هویت جهانی هستند.
منتقدان دولت و ملتها و نظام جهانی امروز، منتقدان واژگان و مفرداتی چون هویت ملی، تبار و تاریخ قومی و... هستند، آنها معتقدند گذر از زبان برای رسیدن به صلح و فرهنگ جهانی الزامی است، بهدلیل همان خاصیت است که قالب اندیشه را میسازد.
اما این تعبیر تا زمانی که نظام جهان اصلاح نشود و تضادهای یکجا نشینان و مهاجران بهطور عمیق حل نگردد، نارس و ناکارآمد است.
طبیعی است که باید ابتدا خلأها و احساس غربتها به سبب ساخت فرهنگی برطرف شود و شرایطی کاملتر برای مهاجران ایجاد گردد، با تحقق اصول ملاقات و گفتوگوی تمدنها و جامعه چند فرهنگی بنیادگرایی و تفکرات نژادپرستانه و تند دست راستی مضمحل میشود و سیاست نفی دیگری در بین مردم و دولتها به صفر میرسد، لذا در آن شرایط امکان تحقق فرهنگ جهانی میسر شده و تفکر جهانی هم قابل دسترس میشود.
تا پیش از آن اضمحلال زبان ملی و در ادامهاش هویت و تبار انسانها و زمینه فرنگی آنها چیزی جز از خود بیگانگی، فشارهای روانی ناشی از غربت در جهان و بیکسی به ارمغان نخواهد آورد و اتفاقا جلوی جهانی بودن و تعامل با دنیا هم گرفته خواهد شد تا پیش از تحقق زمینههای جهانی شدن فرهنگ و فرهنگ جهانی ملی بودن تنها راه جهانی بودن است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
با کورش علیانی درباره اجرا و کارشناسیاش در چند برنامه محور مقاومت گفتوگو کردیم
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با سفیر ایران در روسیه مطرح شد
گیتی خامنه از دغدغههای محیطزیستیاش میگوید