در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
فیلم سینمایی «اینجا بدون من» به تهیه کنندگی سعید سعدی محصول سال ۱۳۹۰است. نویسندگی و کارگردانی این فیلم را بهرام توکلی برعهده داشته است. فیلمنامه این فیلم اقتباسی از نمایشنامه باغ وحش شیشهای اثر تنسی ویلیامز است. موسیقی این فیلم را حامد ثابت ساخته است و فیلمبرداری آن را حمید خضوعی ابیانه و تدوین «اینجا بدون من» را بهرام دهقانی انجام داده است. فاطمه معتمدآریا، نگار جواهریان، صابر ابر، پارسا پیروزفر و پریناز ایزدیار بازیگران اصلی این فیلم هستند.
احسان با حالتی پریشان سوار اتوبوس بین شهری است و قصد سفر دارد. او ادعا میکند که نمیتواند مرز میان خیال و واقعیت را تفکیک کند. از اینجا به شکلی که گویی وارد یک روایت خیالی شدهایم به محل کار او میرویم که انبار یک کارخانه است. احسان با مادرش که در یک کارخانه مواد غذایی کار میکند و خواهر افلیجش، یلدا زندگی محقر و دردمندانهای دارد. مادر برای اینکه یلدا را از گوشه گیری و انزوای ناشی از مشکل جسمانی اش برهاند و به گمان خود برای شوهر دادن آماده کند، او را به کلاس «گل چینی» فرستاده، غافل از اینکه یلدا از حضور در کلاس طفره میرود و به جایش وقتش را در خیابان می گذراند. تنها دل بستگی یلدا مجموعهای از حیوانهای شیشهای است که نگه داری میکند و همه وقتش را به آنها اختصاص میدهد. از سوی دیگر، احسان که ذوق و توانایی نوشتن هم دارد، دل بسته سینماست و در جلسههای نمایش فیلم در کانونهای فیلم و سالنهای سینما حضور مییابد. مادر که مخالف این گرایش هنری احسان است مجلههای «فیلم» او را به سطل زباله میریزد و اختلاف نگاه و سلیقه ریشه دار و قدیمی میان آنها بیش از پیش آشکار میشود. مادر که گویی آرزویی جز «به خانه بخت فرستادن» دخترش ندارد متوجه میشود که...
بهرام توکلی کارگردان فیلم «اینجا بدون من» متولد ۱۳۵۵در تهران است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد فیلمنامه نویسی از دانشگاه تربیت مدرس است. توکلی فعالیت سینمایی را با کارگردانی فیلمهای کوتاه آغاز کرد. از دیگر فعالیتهای او میتوان به طراحی پوستر اشاره کرد. از دیگر آثار این فیلمساز میتوان به «آسمان زرد کم عمق (۱۳۹۱)»، «پرسه در مه (۱۳۸۸)»، «پابرهنه در بهشت (۱۳۸۴)» و «عقل سرخ (۱۳۷۹)» اشاره کرد.
فیلم «اینجا بدون من» که اقتباسی از نمایشنامه (باغ وحش شیشهای) اثر تنسی ویلیامز است، به خوبی از پس بومی کردن شخصیتها و فضا و اصلا انطباق خط اصلی قصه با المانهای جامعه ایرانی برآمده و باعث میشود ذهن مخاطب در طول تماشای فیلم کمتر به سمت اقتباسی بودن اثر برود. به عبارت دیگر، شناخت و تسلط کارگردان به ساختار فیلمنامه که اتفاقا دانش آموخته فیلمنامه نویسی هم هست، متنی را تحویل میدهد که بازیگرهای به جا انتخاب شده فیلم هم با تکیه به همین نقطه قوت، بازیهایی گاه قابل قبول وگاه فوق العاده ارائه میدهند. برای مثال، به سختی میتوان نقش آفرینی صابر ابر را از یاد برد. او که از حضور کوتاهش در مینای شهر خاموش تا نقشهای بلندترش به همه قبولاند که کم پیش میآید جز تحسین، شایسته توصیف دیگری باشد، این بار هم تلاش بیحد و حصری دارد که در جمع کاربلدانی مثل معتمدآریا و پیروزفر خوش بدرخشد.
در سینمای ایران به واسطه سوژهها و فضاهای تکراری، کمتر فیلمی را میتوان برای طراحی صحنهاش به خاطر سپرد. اما چهارمین اثر بهرام توکلی با وجود برخورداری از فیلمنامهای چفت و بست دار و ساختاری مناسب و بازیهای به یاد ماندنی، پیش و بیش از هر کدام اینها، از چیدمان صحنهای استفاده کرده که به شدت به انطباق متن و قصه به فضای ایرانی کمک کرده و در آخر هم به عنوان یکی از نقاط قوت فیلم در ذهن باقی میماند. و این حاصل کار آتوسا قلمفرسایی است که بعد از چندین سال تجربه و اعتبار، این بار دلنشینتر از هر زمان دیگری است. کافی است تصویر همان کاناپه و کارکردش در طول قصه و ارتباطش با دیگر عناصر لوکیشن اصلی را به یاد بیاورید تا روشن شود که چه طور اجزای یک کل در همبستگی موزون با یکدیگر به روند قصه و شکل گیری حس آشنا بودن فضا و شخصیتها به کمک تماشاگر میآیند.
با پیگیری ساختههای توکلی تا به کنون به راحتی میتوان فاکتورهای تکرار شونده در فیلمهایش را فهرست کرد و این یعنی، هوشمندی فیلمسازی که در عین حفظ لحن خاص و کمتر تجربه شدهٔ آثارش، به هیچ عنوان قصد خودنمایی و بازی با ذهن ساده نگر تماشاچی ایرانی را ندارد و از ابتدا تا به آخر، فقط کمی فاصله گیری او از قضاوت اولیهاش را طلب میکند و همین میشود که چون بیننده ایرانی در عین اینکه عمیقا گرایش و نیاز به پایان خوش در خود احساس میکند، اما برای فرار از متهم شدن به عباراتی بیتعریف مثل «سطحی نگری» هم که شده با پایان یافتن فیلمی مثل اینجا بدون من، واکنشهایی ارائه میدهد که پیش از هر چیز، غیرواقعی بودنشان اثبات میشود. به بیان دیگر، چه میشود که تماشاچی بعد از پشت سر گذاشتن فضا و لحن سرد فیلم، در آخر تحمل شادی کاراکترها را ندارد و خندهای از سر تحقیر ارائه میدهد؟ و جالب اینجاست که کارگردان هم گویی با تماشاگرش هم داستان میشود، و لبخند کوتاه و زیبای احسان را به سرعت از لبانش محو میکند و انگار با نواختن سیلی واقعیت به صورتش، اجازه رویاپردازی بیشتر را به او نمیدهد. مگر نه اینکه سینما رویا میسازد، رویاهایی که در عالم واقع شاید هیچگاه فرصت تحقق نیابند. پس چه عیبی دارد که یلدای اینجا بدون من، به رضایش برسد و لذت راه رفتن را هم بچشد، بدون هیچ ترسی از صدای عصا. و بیراه نیست که تصویر آخر را هم به حساب رویاهای احسان بگذاریم. اینجا بدون من، فیلمی خوش ساخت، با بازیهایی هنرمندانه است و بهتر میشد اگر توجه بیشتری به تاثیر غیرقابل انکار موسیقی در حفظ شاعرانگی اثر میشد.
فیلم «اینجا بدون من» روز چهارشنبه ساعت ۱۹و تکرار آن روز بعد ساعت ۹از شبکه نمایش پخش خواهد شد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
چند کلام با بهادر زمانی، بازیگر نقش سهراب
با کورش علیانی درباره اجرا و کارشناسیاش در چند برنامه محور مقاومت گفتوگو کردیم
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با سفیر ایران در روسیه مطرح شد