این پارامترها نیز بهگونهای است که هر نویسنده و چهبسا هر ناشری سمت تولید و نشر کتابهای این ردهسنی بهخصوص کودک نمیآید، زیرا با کوچکترین لغزشی امکان تأثیرگذاری منفی در تربیت نسلهای آینده وجود دارد.
اهمیت نظارت و ردهبندی سنی
تربیت نسل تا آن اندازه اهمیت دارد که تقریبا تمامی کارشناسان، پژوهشگران و حتی سیاسیون خود را ملزم به رعایت برخی قوائد و قوانین خاص در این حوزه میکنند. یکی از این قوائد نیز سنجش دقیق ردهبندی سنی و پالایش محتوایی اثر متناسب با ردهبندی سنی درج شده روی محصول است.به همین دلیل است که درتولید کتابهای کودک ونوجوان،آن هم درتمامی کشورهای دنیا، سختگیریهای خاصی چه در حوزه نشر و چه در حوزه نظارت رخ میدهد. اهمیت این سختگیری نیز واضح و مشخص است که نیازی به بازگویی دوباره ندارد.
تناقض فرم و محتوا: یک رویه جهانی
محتوا و تناسب آن با گروه سنی مخاطب اهمیت زیادی دارد اما گاهی شاهد هستیم که ناشران و نویسندگان این قراردادهای جهانی را رعایت نمیکنند. به عبارتی، فرم ادبیات کودک و نوجوان که ویژگیهایی مانند ساده بودن داستان، تصویرگری جذاب و... دارد، برای انتقال پیامهای بزرگسالانه به کار میبرند. یعنی فرم در اختیار محتوا نیست.
مصداق خوب این بحث انیمیشنهای ژاپنی هستند. آثاری که از فرم انیمیشن که در بیشتر موارد فرمی مختص کودک و نوجوان قلمداد میشود، بهره میبرند تا محتوایی مخصوص بزرگسالان تولید کنند.
رویه بالا متأسفانه در دنیای کتاب نیز وجود دارد. کتابهای سیکاتا و قوانین تابستان از شان تن استرالیایی، ازجمله همین محتواها هستند. کتابهایی که نویسنده تنها از فرم ادبیات کودک، یعنی با تصویرگری، بیان ساده کلمات و خلاصهسازی جملات بهره میبرد تا پیامی را به مخاطب بزرگسال برساند. به همین دلیل هم کتابهای شان تن معمولا ردهسنی بالا دریافت کرده و حتی ناشران خارجی نیز در زمینه تبلیغات کتابهایی از این دست، آنها را جزو ادبیات کودک و نوجوان دستهبندی نمیکنند.
ترجمه و تبلیغات معکوس در ایران
اما در ایران همه چیز برعکس است! همین کتابهای شان تن در ایران توسط برخی ناشران بهعنوان کتاب کودک و نوجوان ترجمه، چاپ و روی آن تبلیغات انجام میشود. استدلال هم آن است که چون فرم کتاب با فرم ادبیات کودک و نوجوان همخوانی دارد، پس کتابهایی برای گروه سنی کودک است و میتوان آنها را در بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب تهران در ویترین غرفهها گذاشت! اما این استدلال تنها توجیهی برای پیشبرد ایدئولوژی فکری، قشری خاص از شبهه متفکران غربزده است.
متفکرانی که جلال آلاحمد در کتاب «غربزدگی» به تفصیل به نظام فکری این جماعت پرداخته است. زیرا این کتابها و محتواهای آنها با نظام فکری این افراد همخوانی داشته و متأسفانه از طریق ادبیات کودک و نوجوان در حال اشاعه یافتن است. اشاعهای بهغایت خطرناک که روی تربیت نسلهای آینده تأثیر میگذارد. برای اینکه بتوانید درک کنید که این اشاعه تا چه اندازه خطرناک است، میتوانید برخی از این کتابها که با موضوع جنگ هستند را مطالعه کنید.
پروپاگاندای سیاسی در لباس ادبیات ضد جنگ
بهطور مثال کتابی وجود دارد که در ظاهر داستانش ضدجنگ است اما در لایههای پنهان محتوایی خود، نسلهای گذشته را به جنگطلبی و نه دفاع و مقاومت محکوم میکند. جنگطلبی که نتیجه آن تربیت نسلی است که باید با تفنگ و کشتن بقیه بزرگ شوند اما نسل جدید برخلاف نسل پیشین خواهان جنگ نیست. او حاضر نیست مثل پدر و مادرش به عروسکها شلیک کند و صلحطلب است!
کتاب در ظاهر جزوی از ادبیات کودک و نوجوان به حساب میآید اما در باطن تنها ایجاد رزومه سیاسی برای نویسنده است. نویسندهای که میخواهد خوانشهای سیاسی خود را از مسأله مقاومت و دفاع بروز دهد اما به این علت که در حوزه ادبیات بزرگسال امکان دارد دچار سانسور شود، سراغ ادبیات کودک و نوجوان میآید. ادبیات کودک در ایران بهدلیل آنکه همواره در صف آخر توجهات ساختارهای فرهنگی قرار داشته، بستر مناسبی برای ارائه نظرات نادرست برخی از نویسندگان و جریانهای فکری سیاسی است. به همین دلیل، میتوان گفت هر گردی در ادبیات کودک و نوجوان گردو نیست.