وینگو بگوویچ، ایرانی‌ترین مربی خارجی:

همه جای ایران را گشته‌ام

آن شال‌گردن قرمز را هنوز فراموش نکرده‌ایم. با همان شال‌گردن در فوتبال ما مطرح شد، هرچند آن روزهای خوش برای او و هواداران پرسپولیس خیلی کوتاه بود.
کد خبر: ۵۵۰۶۴۴
همه جای ایران را گشته‌ام

انگار همین دیروز بود. 10 سال از آن روزها و 14 سال از حضور مرد کروات در فوتبال ما می‌گذرد، اما او هنوز برای کار کردن در این فوتبال پر از انگیزه است. چرا؟ برای خودش دلایل زیادی برای این حضور طولانی‌مدت دارد؛ دلایلی که برآیند آنها به او این احساس را می‌دهد که انگار در ایران متولد شده است. جالب آن که علاقه‌اش به اینجا فقط به زمین سبز فوتبال خلاصه نمی‌شود. او تاریخ و تمدن بزرگ ما را همان‌طور که هست بزرگ می‌داند. در مورد داریوش و کورش کبیر چیزهای زیادی خوانده است، بزرگانی چون فردوسی، سعدی و حافظ را می‌شناسد و با رسم و رسوم ما ایرانی‌ها در ایام نوروز بخوبی آشناست.

گپ و گفت عیدانه ما با وینگو بگوویچ است؛ ایرانی‌ترین مربی خارجی فوتبال ایران.

وینگو بگوویچ ایرانی‌ترین مربی خارجی فوتبال ایران. این بهانه اصلی ما برای صحبت با مردی است که 14 سال از اولین حضورش در اینجا می‌گذرد...

بله! این موضوع برای خودم هم جالب است. به هر حال زندگی همین است.

روز اولی که به ایران آمدی فکر می‌کردی لقب ایرانی‌ترین مربی خارجی را به شما بدهند؟

کسی نمی‌تواند به درستی آینده را پیش‌بینی کند. 14 سال پیش که آمدم فقط می‌خواستم یک فصل روی نیمکت فولاد بنشینم، اما الان که نگاه می‌کنم می‌بینم جز یک سال فعالیت در قطر و یک سال فعالیت در امارات، بقیه این مدت را در ایران سپری کردم.

چه چیزی باعث شد کار در فوتبال ایران را به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ترجیح دهید؟

شاید خیلی‌ها بگویند در دبی و دوحه می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم، اما از نظر من زندگی در ایران واقعا شیرین است. من روزهای خوبی را در ایران سپری کردم. مردم ایران برای من واقعا مردمان عزیزی هستند.

14 سال زندگی در ایران بگوویچ را چقدر ایرانی کرده است؟

من از دنیای متفاوتی به اینجا نیامده‌ام که حالا تغییر کرده باشم. فرهنگ و اخلاق مردم کرواسی تا حدود زیادی به مردم ایران نزدیک است. به همین دلیل هم مربیان کروات زیادی در این سال‌ها به ایران آمده‌اند و اغلب هم در کارشان موفق بوده‌اند.

یعنی به علت همین تشابه فرهنگی، ایران مکان خوبی برای فعالیت مربیان کروات تبدیل شده است؟

این یکی از دلایل است. در مورد خودم باید بگویم از زمانی که به اینجا آمدم فقط احترام دیدم و این احترام یکی از دلایلی بود که مرا ترغیب کرد بیشتر در اینجا کار کنم. اینجا استعداد زیاد دارد و جای خوبی برای کارکردن است. فرهنگ مردم ایران و کرواسی به هم نزدیک است و این هم دلیلی برای حضور پر تعداد مربیان کروات در ایران است.

در این همه سال حتما شناخت خوبی نسبت به ایرانی‌ها پیدا کرده‌اید، اگر بخواهید صادقانه در مورد خوبی‌ها و بدی‌های ما صحبت کنید، چه می‌گویید؟

در همه جای دنیا مردمان خوب و مردمان بد وجود دارند. فرقی هم نمی‌کند که ایران باشد، یا کرواسی یا آمریکا یا هر جای دیگر، اما چیزی که بیشتر از همه در اینجا باعث ناراحتی من می‌شود بدقولی شما ایرانی‌هاست. مثلا به من می‌گویند فلان کار فردا انجام می‌شود، اما نمی‌شود. نمی‌دانم چرا، اگر انجام کاری قرار است یک هفته طول بکشد، قول یک هفته بعد را نمی‌دهید و مثلا می‌گویید فردا یا پس فرد! بیشتر خارجی‌ها با این اخلاق ایرانی‌ها مشکل دارند.

البته برای من دیگر عادی شده است. روزهای اولی که در ایران بودم واقعا از این بدقولی‌ها عصبانی می‌شدم. در مجموع برای خیلی از ایرانی‌ها زمان اهمیت چندانی ندارد. البته این موضوع در مقابل خوبی‌هایی که دارید کم اهمیت است. من واقعا احساس خوبی نسبت به نوعدوستی ایرانی‌ها دارم. در ایران اکثر مردم مشکلات دیگران را مشکل خودشان می‌دانند و از این که به کسی کمک کنند. استقبال می‌کنند این واقعا زیباست.

نوروز نزدیک است. چقدر با رسم و رسوم ما ایرانی‌ها آشنا هستید؟

من بعد از این همه سال خیلی چیزها در مورد ایرانی‌ها می‌دانم. از یک ماه قبل از رسیدن نوروز همه خوشحال هستند. خانه‌تکانی می‌کنند، برای خرید لباس به مراکز خرید می‌روند و سفره هفت‌سین می‌چینند. در کل در ایران همه برای فرا رسیدن نوروز لحظه‌شماری می‌کنند. پس از آن هم دید و بازدیدها شروع می‌شود. این رسم و رسوم واقعا قشنگ است و به استحکام و صمیمیت خانواده‌ها کمک می‌کند. حفظ کردن کانون خانواده در ایران اهمیت زیادی دارد، چیزی که شاید در زندگی‌های غربی کمتر شاهد آن باشیم.

به سفره هفت‌سین اشاره کردی، چقدر در مورد فلسفه آن می‌دانید؟

من می‌دانم هر چیزی که در این سفره هست نشانه‌ای با خود به همراه دارد. البته همه سین‌ها را به خاطر ندارم، اما می‌دانم در این سفره ماهی قرمز، سیب، سیر، سکه می‌گذارید و آن که روی کباب می‌ریزند... سماق!

چند بار در لحظه تحویل سال در ایران بوده‌اید؟

فقط یک بار. چون همیشه نوروز با تعطیلی می‌آید، ما هم فرصت خوبی پیدا می‌کنیم که به خانواده‌هایمان سر بزنیم.

پس خاطره‌های زیادی از نوروز ندارید؟

نه! اما یک چیز واقعا برایم جالب است؛ این که شهر بزرگی مثل تهران در تعطیلات نوروز چنان خلوت می‌شود که انگار فقط چند هزار نفر در آن زندگی می‌کنند! این را همان یک سالی که در ایران بودم فهمیدم. آن زمان مربی فولاد بودم و به ‌دلیل چند سفری که به پایتخت داشتم، می‌دانستم تهران چه ترافیک وحشتناکی دارد، اما در نوروز وقتی به دعوت دوستم به تهران آمدم خیلی تعجب کردم. از این سر شهر تا آن سر شهر فقط 10 یا 15 دقیقه طول می‌کشید. واقعا برایم عجیب بود که مردم تهران کجا رفته‌اند!

ایران کشوری باستانی است با تمدنی چند هزار ساله. درباره تاریخ این سرزمین چقدر می‌دانید؟

من ایران را قبل از این‌که به این کشور بیایم خیلی خوب می‌شناختم. در مورد داریوش و کورش کبیر چیزهای زیادی خوانده‌ام و می‌دانم که ایران فرهنگ و تمدنی بزرگ دارد. من افتخار می‌کنم در این کشور هستم. ایران مرکز تمدن شرق است و هر قسمت آن مملو از تاریخ و تمدنی بزرگ است. من حتی اگر از ایران هم بروم هرگز نمی‌توانم اینجا را فراموش کنم. فرهنگ اینجا حالا فرهنگ من است. من نه‌تنها فرهنگ اینجا را دوست دارم که از مردم ایران هم خیلی خوشم می‌آید. مردم اینجا خیلی گرم هستند.

با شخصیت‌های برجسته ایران زمین هم آشنا هستید؟ چقدر فرصت کرده‌اید نقاط باستانی کشور ما را از نزدیک ببینید؟

اینجا چیزهایی را می‌بینی که هیچ جای دیگر نمی‌توانی ببینی. هیچ کشوری مثل ایران نیست و من تقریبا همه جای آن را گشته‌ام؛ از چغازنبیل و شوش دانیال گرفته تا بم قبل از زلزله و پرسپولیس (تخت‌جمشید). دلیلش هم این است که تاریخ را دوست دارم و این علاقه از دوران مدرسه با من همراه بوده است. من فردوسی را می‌شناسم، سعدی و حافظ را می‌شناسم و می‌دانم حکیم ابوعلی سینا چه کسی بوده است. یک خاطره جالب هم دارم. زمانی که سرمربی فولاد بودم در یکی از سفرهایمان به شیراز زمانی که قصد داشتم از اردو خارج شوم، مدیر باشگاه از من پرسید کجا می‌روی و من در جواب او گفتم می‌خواهم بروم پرسپولیس را از نزدیک ببینم. برای من جالب بود که یکی از بازیکنان تیم نمی‌دانست پرسپولیس کجاست!

در این سال‌ها در شهرهای زیادی زندگی کرده‌اید؛ در اهواز، بندرعباس، همدان، گیلان و البته تهران... زندگی در کجا شیرین‌تر بود؟

شیرین‌ترین روزهای زندگی‌ام را در اهواز داشته‌ام. شهری جنگ‌زده با مردمی سختکوش. شاید همین سختی‌ها باعث شده مردمان اهواز مردمانی خونگرم باشند. برای خیلی از ایرانی‌ها زندگی کردن در اهواز با آن گرمای وحشتناک و آن گرد و غبار آزاردهنده آسان نیست، اما برای من زندگی در این شهر و در کنار مردمان خونگرم و دوست‌داشتنی‌اش آنقدر جذاب بود که چهار سال در فولاد ماندم و این شهر را با خاطراتی شیرین ترک کردم.

سـوالی که می‌خواهـم بپرسـم، پرسش بسیـاری از فوتبالی‌ها ست. یحیی گل‌محمدی قبلا شاگرد تو بود. چطور حاضر شدی در پرسپولیس دستیار او باشید؟

بله! یحیی چهار سال شاگردم بود، اما من دوست دارم او موفق باشد. برایم مهم نیست دستیار باشم یا مربی، من می‌خواهم کارم را انجام بدهم. یحیی قبلا بازیکن من بود و پسر خیلی خوبی است. زمانی که سرمربی پرسپولیس شد به من زنگ زد و از من خواست کمکش کنم. من هم چون می‌دانستم یحیی در پرسپولیس کار سختی دارد قبول کردم در کنارش باشم.

راستی تا به حال شده در ایران احساس غربت کنید؟

خیلی. این تنها مشکلی است که من در این سال‌ها داشته‌ام. زمانی که برای اولین بار به ایران آمدم نوه‌ام فقط شش سال داشت، اما حالا او به دانشگاه رفته است. من زمان‌های زیادی دور از خانواده‌ام بوده‌ام.

کمی هم در مورد خانواده‌ات بگو...

الان 42 سال از ازدواج من می‌گذرد. من یک پسر و یک دختر دارم. همسرم سالی دو بار به ایران می‌آید. پسرم هم دو بار به ایران آمده. باید بگویم آنها هم مثل من ایران را دوست دارند و همیشه از این‌که به ایران بیایند، استقبال می‌کنند.

آینده کاری بگوویچ در فوتبال ایران چگونه است؟

هنوز هم تصور می‌کنم می‌توانم آینده خیلی بهتری در فوتبال ایران داشته باشم. فوتبال ایران پر از استعداد است و من دوست دارم با کمک این استعداد‌ها بخشی از آینده خوب فوتبال شما را بسازم. من کارم را در فوتبال ایران دوست دارم و همچنان به آن ادامه می‌دهم.

به‌عنوان آخرین سوال! پشیمان نیستی از این‌که بخش زیادی از عمر مربیگری‌‌ خود را در ایران سپری کرده‌اید؟

مسلما نه! من فقط برای فوتبال به ایران آمده‌ام، اما آنچه الان مرا در اینجا نگه داشته، فوتبال نیست. احساس واقعی من این است که انگار در ایران متولد شده‌ام. وقتی به این کشور آمدم اهداف زیادی در سر داشتم و حالا باور دارم که همه آن هدف‌ها را عملی کرده‌ام. مطمئن هستم اگر می‌خواستم به جای دیگری بروم نمی‌توانستم اینچنین موفق باشم. به همین دلیل فکر می‌کنم شانس بسیار بزرگی داشتم که به ایران آمدم. من ایران را بسیار دوست دارم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها