پرونده‌ای برای برج‌های لوکس در پایتخت

ردپای امپراتورها در شمال تهران

برج‌هایی با شارژ 1.5میلیون تومانی

حتما شما هم وقتی گذرتان به خیابان‌های شمالی شهر می‌افتد برج‌های سر به فلک کشیده با ظاهرهای متفاوت را دیده‌اید که در گوشه و کنار سر به آسمان ساییده‌اند. لابد به محض دیدن آنها با خودتان فکر می‌کنید چه کسانی اینجا زندگی می‌کنند.
کد خبر: ۵۳۴۵۰۷
برج‌هایی با شارژ 1.5میلیون تومانی

در یکی از خیابان‌های فرمانیه برج سفید رنگی توجهم را جلب می‌کند. از بیرون نرده‌ها نگاهی می‌اندازم. ردیف درختان سرسبز و گلدان‌های بزرگ سنگی، گلدان‌های زیبایی که بر دوش قورباغه‌های سنگی سوارند زیبایی خاصی به مجموعه داده است. چشمانم را به آسمان دوخته‌ام.

تراس‌های خانه‌ها هر کدام به شکلی خاص درست شده‌اند. از جلوی اتاقک نگهبانی می‌گذرم که مردی صدایم می‌کند: خانم لطفا صبر کنید! نگاه می‌کنم مرد میانسال قد بلندی است با کت و شلوار و کراوات سورمه‌ای و پیراهن آبی. سلام می‌کند و می‌پرسد کجا می‌روم.

به او می‌گویم درختان و گلدان‌ها توجهم را جلب کرده‌اند و می‌خواهم نگاهی بیندازم. می‌خندد و می‌گوید نمی‌شود خانم. برای ما مسوولیت دارد.

از او می‌خواهم همراهی ام کند و با اصرار می‌پذیرد تا تنها یک لابی را نشانم دهد. از دالانی شیشه‌ای می‌گذریم و وارد لابی می‌شویم که همه جای آن قرمز رنگ است.

مبلمان چرمی قرمز، گلدان‌های بزرگ چینی پر از گل‌های قرمز که روی میزهای چوبی منبت قرار گرفته‌اند، آکواریومی بزرگ با ماهی‌های رنگارنگ همه و همه فضایی به وجود آورده که دوست ندارم از آنجا بیرون بیایم. در لابی هم چند میز نگهبانی قرار دارد.

ته دلم خوش به حالشانی می‌گویم و با محمد آقا راهی اتاقک نگهبانی می‌شوم. محمد هم مردی از جنس ماست که هر روز بیشتر ساعات عمرش را در یکی از همین برج‌ها می‌گذراند، اما او نه در طبقات بالایی بلکه در یکی از اتاقک‌های کوچک کنار یکی از برج‌های معروف به نگهبانی مشغول است.

در یک روز سرد پاییزی در همان اتاقک نگهبانی مهمان او و همکارش می‌شوم و با محمد به گفت‌وگو می‌پردازم.

چند وقت است اینجا مشغول کار هستی؟

دو سه سالی می‌شود.

چطوری اینجا را پیدا کردی؟

از طریق آگهی که در روزنامه داده بودند. نوشته بودند برای یک مکان معروف و معتبر به چند نگهبان نیاز دارند که شرایطی را داشته باشد.

چه شرایطی؟

مثلا جوان باشد و قد و هیکل و ظاهر خوبی داشته باشد، با سواد باشد و... .

شما همه شرایط را داشتید؟

من 41 سال داشتم. دیپلمه بودم و قد و هیکلم بد نبود. دیدم از بیکاری بهتر است، بنابراین با اینجا تماس گرفتم.

یعنی تا آن موقع بیکار بودی؟

نه. من 11 سال در اداره‌ای کار می‌کردم. وقتی شرکتی شد همه ما را بیرون کردند. من هم زن و بچه دارم. باید شکم آنها را سیر می‌کردم.

چند تا بچه داری؟

دو تا. یکی 18 سال دارد و دیگری 11 سال.

وقتی تماس گرفتید گفتند از فردا بیایید سر کار؟

نه، گفتند فلان روز بیا برای مصاحبه!

چه مصاحبه‌ای؟

صبح خیلی زود بلند شدم و فکر کردم فقط من هستم که باید آنجا باشم. وقتی رسیدم دیدم ده پانزده نفر دیگر هم هستند. همه در حیاط منتظر ماندیم و یکی یکی به اتاق مهندس می‌رفتیم.

مهندس؟

آقای مهندس مدیریت این برج را به عهده دارند.

خودشان هم ساکن اینجا هستند؟

نه، ایشان هم مثل ما اینجا محل کارشان است. کمی با مهندس صحبت کردیم. او از من خوشش آمد و گفت برای ما اینجا مودب بودن و با احترام با دیگران رفتار کردن و زود عصبانی نشدن خیلی مهم است. هر کدام از ساکنان اگر به شما حرفی زدند شما نباید جواب بدهید و باید مستقیم با من در میان بگذارید. کار اینجا خیلی حساس و مهم است. گفتند دو روز بعد زنگ بزنیم به ما اعلام می‌کنند. وقتی زنگ زدم دیدم از بین همه ما شش نفر پذیرفته شده‌ایم. بعد هم ما را فرستادند تا گواهی سلامت جسمی بیاوریم و چند وقت بعد هم اینجا مشغول کار شدیم.

با چقدر حقوق؟

500 هزار تومان.

برای چند ساعت کار؟

از شش صبح تا شش بعد از ظهر. روزی 12ساعت اینجا کار می‌کنیم.

بیمه هستید؟

بله، ولی متاسفانه بجز حقوق، هیچ مزایای دیگری به ما نمی‌دهند، از جمله اضافه‌کاری.

شما شب‌ها اینجا نیستید؟

چرا شب‌ها من و همکارم چرخشی هستیم. یک شب آقا رسول هست و یک شب من. صبح‌ها هم که با هم هستیم.

اینجا بجز شما نگهبان‌های دیگری هم دارد؟

بله، ما دو نفر فقط مخصوص این در هستیم. اینجا 9 نفر دیگر هم بجز ما به نگهبانی مشغول هستند.

بجز نگهبان‌ها چه کسانی اینجا به کارهای خدماتی مشغول هستند؟

دو نفر مسئول آسانسور، یک نفر مسئول برق، هفت نفر مسئول تاسیسات، شش نفر کارگر خدمات و یکسری کارگر شرکت‌های پیمانکاری حدود سی چهل نفری می‌شوند.

کارگرهای خدماتی به منازل ساکنان برج هم خدمات می‌دهند؟

نه، این افراد برای نظافت لابی‌ها و سالن اجتماعات هستند. برای خانه‌ها هر کسی برای خودش کارگر دارد.

همه واحدها برای خودشان کارگر دارند؟ یعنی این کارگرها در خانه‌های این افراد زندگی می‌کنند؟

نه، بعضی واحدها بخصوص واحدهای بزرگ کارگر دارند که معمولا برای کارگرهایشان سوئیت‌هایی کنار واحدهایشان اجاره می‌کنند که 24 ساعته خدمه آنجا حضور داشته باشند.

اینجا چند واحد مسکونی دارد؟

حدود 180 واحد مسکونی به علاوه هفت طبقه پارکینگ.

هفت طبقه؟ مگر هر واحد چند ماشین دارند؟

اینجا بعضی‌ها شش هفت تا پارکینگ دارند.

لابد شش هفت تا هم ماشین دارند؟

بله، همین‌طور است.

واحدهای اینجا چند اتاق‌خوابه است؟

اینجا از دو اتاق‌خوابه تا 20 اتاق‌خوابه واحد مسکونی هست.

20 اتاق خواب؟ متراژ این واحد چند متر است؟

بله، من هم نمی‌دانم این 20 اتاق خواب به چه دردی می‌خورد، ولی اینجا چند واحد 1200 متری داریم که 20 اتاق خواب دارد.

چند واحد 1200 متری دارید؟

چهار تا.

کسانی که در این واحدها زندگی می‌کنند، شغلشان چیست؟

وارد جزئیات نشوید دیگر. از ما بهترون هستند.

می‌خواهم بدانم شغلشان دولتی است یا آزاد؟

بیشتر ساکنان اینجا پزشک، وکیل، بازاری و کارخانه‌دار هستند. تعدادی هم از دولتمردان بازنشسته و نمایندگان سابق مجلس و...

این برج چه امکاناتی دارد؟

فضاهای گردشی، زمین بازی برای بچه‌ها، سالن ورزشی، چند لابی مجزا، استخر و سونا، سالن اجتماعات، خشکشویی و کارواش، بازارچه اختصاصی برای تهیه مواد غذایی، آرایشگاه، دو تا بانک، موبایل‌فروشی، آنتن مرکزی، سیستم آتش‌نشانی، کافی‌شاپ و... به اضافه این که تمام قسمت‌ها توسط دوربین مداربسته کنترل می‌شود.

همه این امکانات فقط مخصوص ساکنان برج است؟

بجز فروشگاه که از بیرون هم برای خرید می‌آیند.

این امکانات برای ساکنان رایگان است؟

بعضی خدمات برای ساکنان رایگان است مثلا برای استفاده از سالن اجتماعات در مراسم عزا، مدیریت پولی نمی‌گیرد ولی برای برگزاری جشن‌ها و مهمانی‌ها پولی به مدیریت می‌دهند.

هزینه شارژ ماهانه اینجا چقدر است؟

اینجا شارژ متری پرداخت می‌شود و متری 15 هزار تومان است.

یعنی واحد 1200 متری ماهانه یک میلیون و هشتصد هزار تومان شارژ می‌دهد؟

بله.

کوچک‌ترین واحدهای اینجا چند متری است؟

اینجا واحد زیر 150 متر نداریم.

همه واحدها پر هستند؟

نه. در خیلی از واحدها تنها چند ماه از سال کسی سکونت دارد و در بقیه مواقع خالی است.

یعنی ساکنان در خارج از کشور هستند؟

بله. اینجا تقریبا همه سالی هفت هشت بار به مسافرت خارج از کشور می‌روند و بعضی هم که اصلا ساکن خارج هستند و چند ماه در سال به ایران می‌آیند.

قیمت هر واحد متری چند است؟

تا قبل از گرانی‌ها از پنج میلیون به بالا بود. الان را دقیق نمی‌دانم.

اینجا واحد اجاره‌ای هم هست؟

بله، همین چند وقت قبل یک واحد 150 متری با ماهی دو و نیم میلیون به اجاره رفت، البته نمی‌دانم چقدر پول پیش داده‌اند.

قیمت واحدهای مختلف با هم متفاوت است؟

بله، هم در اجاره و هم در فروش هر چه طبقه بالاتر باشد گران‌تر است. از این گذشته مثلا یکی در واحد خودش سونا و جکوزی گذاشته یا داشتیم واحدی که تمام تجهیزات بازسازی خانه را از خارج وارد کرده و همه چیز حتی کلید و پریزهای خانه هم فلان مارک خارجی است یا یک نفر دیگر تراس را نمای رومی بازسازی کرده و گلدان‌های بزرگ سنگی را از خارج وارد کرده است. خب همه این واحدها قیمت‌های متفاوتی دارند.

ساکنان اینجا زیاد مهمان دارند؟

نه. ولی گاهی مهمانی می‌دهند.

حتما مهمانی‌های آنچنانی؟

بله در مهمانی‌ها انواع و اقسام غذاهای مختلف سرو می‌شود، کلی بریز و بپاش دارند.

شب‌هایی که مهمانی باشد حتما شما هم انواع و اقسام غذاها را امتحان می‌کنید؟

خیر، ما غذایمان را خودمان از خانه می‌آوریم. چند وقت قبل پیرزنی که در یکی از این واحدها زندگی می‌کرد در خانه‌اش فوت کرد.

هیچ وقت ما به یاد نمی‌آوریم کسی به او سر زده باشد. از فردای روزی که فوت کرد، کلی تاج‌گل به اینجا سرازیر شد... .

شده که مشکل مالی برایتان پیش بیاید و از یکی از ساکنان کمک بخواهید؟

خیر، هر چند شاید درآمد ماهانه ما به اندازه پول شارژ ماهانه برخی واحدها باشد ولی ما چنین تقاضایی نداریم. حقوق ما می‌شود روزی 13 هزار تومان. از سرویس مدرسه بچه‌های اینها هم کمتر است، اما چیز بیشتری نمی‌دهند و حقوقمان را بالا نمی‌برند. اگر کمک بخواهیم هم بعید است بپذیرند.

رفتارشان با شما چگونه است؟

برخی از آنها حتی به ما سلام هم نمی‌کنند. ما کارگر اینها هستیم. وظیفه داریم رفت و آمد را کنترل کنیم و اگر مهمانی برایشان بیاید با آنها هماهنگ کنیم. در واقع در شأن خودشان نمی‌دانند با نگهبان سلام و علیک کنند. ما هم کار خودمان را می‌کنیم.

همسایه‌ها با هم ارتباطی دارند؟ وقتی همدیگر را می‌بینند سلام و علیک می‌کنند؟

نه بیشتر دعوا می‌کنند.

دعوا؟

بله. اینجا خیلی از مواقع سر پارکینگ با هم دعوا می‌کنند.

چرا مگر پارکینگ‌ها تفکیک نیست؟

چرا، ولی وقتی یک نفر هفت پارکینگ دارد و شش تا ماشین، یکی دیگر می‌آید و در پارکینگ او ماشین می‌گذارد می‌آید و با ما دعوا می‌کند و بعد هم می‌رود سراغ صاحب ماشین.

با شما چرا؟

می‌گوید شما باید مراقب هر هفت پارکینگ من باشید. من شارژ می‌دهم و وظیفه شما نگهبانی است و... از این حرف‌ها دیگر.

محمدآقا! دوست داشتی یک روز تو یکی از این واحدها زندگی می‌کردی؟

نه،اصلا . من از زندگیم راضی​ام و وقتی این آدم‌ها را می‌بینم دوست ندارم مثل آنها باشم.

چرا؟

احساس می‌کنم این افراد آرامش ندارند. به نظرم خودم و خانواده‌ام در خانه 50 متری اجاره‌ای خیلی راحت‌تر زندگی می‌کنیم.

سمیه افشین‌فر - جام​جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها