در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
جیمز کامرون زندگی پرفراز و نشیبی را تجربه کرده است؛ از رانندگی کامیون مواد غذایی دبیرستانها و کارگردانی پرفروشترین فیلمهای جهان گرفته تا کاوش ناشناختهها روی زمین، اما او نه کارگردان است و نه ستاره دنیای سرگرمی. شاید آیندهنگربودن و کنجکاوی بیپایان بهترین خصوصیات برای توصیف کامرون باشد.
در هفته دوم فروردین امسال بود که جیمز کامرون پس از مدتها به صدر خبرهای جهان بازگشت. او این بار اما نه به دلیل ساخت فیلم جدیدش یا آغاز نمایش نسخه سهبعدی فیلم تایتانیک که به دلیل سفری تنها و شگفتانگیز به ژرفترین گودال جهان در اعماق آبهای اقیانوسی.
سفری به نادیدههای جهان
سفر حدود ۱۰ ساعته جیمز کامرون به اعماق دراز گودال مارینا، از جنبههای مختلفی هیجانانگیز و قابل توجه است. جیمز کامرون در این سفر، که برای دومین بار در طول تاریخ و برای اولینبار به صورت تنها و فردی انجام میشد، داستانهایی را برای ما به ارمغان آورده است که میتواند چشم ما را به برخی از نادیدهها و شگفتیهای جهان اطرافمان باز کند. دنیایی که بسیار ناشناخته و درک نشده است. واقعیت این است که اطلاعات ما از اعماق اقیانوسهای زمین کمتر از دشتهای مریخ و کوههای ماه است.
زیردریاییای که کامرون را به اعماق برد، کپسولی به طول ۷ متر بود و در آن فضا برای نشستن خمیده یک نفر وجود داشت. بقیه آن را سیستمهای ضدفشار و ابزارهای فناوری پر کرده بودند. فضایی که کامرون در مدت این سفر در اختیار داشت از فضایی که فضانوردان سایوز در هنگام پرتاب در اختیار دارند هم کمتر بود. این کاوشگر به یک بازوی روباتیک نمونهبردار هم مجهز بود که با کمک آن میشد نمونههایی را از این بستر اقیانوسی جمعآوری کرد. در تاریکی محض و ظلماتی که در آن عمق وجود دارد، یک برج 5/2 متری از چراغهای LED وظیفه نورپردازی محیط را به عهده داشتند.
بازگشت کامرون هم شیوهای هیجانانگیز داشت. زیردریایی او برای بازگشت از مکانیسمی مانند چوب پنبه استفاده کرد. او با رها کردن وزنههای سنگینی که به اطراف زیردریایی وصل بودند، عملا باعث کاهش وزن زیردریایی و حرکت سریع آن به سمت سطح شد. به این ترتیب سفر حدود 10 ساعته او به پایان رسید. 10 ساعت در اتاقک کوچکی به صورت خمیده و چهارزانو به سر بردن قطعا شرایط ایدهآل برای پول خرجکردن یک ستاره سینما نیست. بخصوص که مجبور باشی برای تحمل آن شرایط ماهها تمرین یوگا انجام دهی. انگیزه کامرون قطعا چیزی بیش از خوشگذرانی بوده است.
سفر او میتواند نمونههای جدیدی از حیات ناشناخته را آشکار کند؛ موجوداتی که به معنی واقعی کلمه برای ما بیگانه به شمار میروند. کوین هند، اختر زیستشناس ناسا و عضو تیم علمی این پروژه معتقد است نمونههایی که کامرون از اعماق به همراه آورده میتواند درک ما را از حیات فرازمینی نیز افزایش دهد.
اینک کامرون سومین انسانی است که منظرهای در اعماق زمین را میبیند و این عدد بسیار کمتر از تعداد افرادی است که قدم بر سطح ماه گذاشتهاند. سفر کامرون شاید بتواند توجه عموم را نیز به اعماق اقیانوس جذب کند. ریچارد برانسون، کارآفرین و آیندهنگر بریتانیایی ـ که مالک مجموعه عظیم ویرژین و از جمله صاحب کمپانی ویرژین گالاکتیک است قرار است از سال جاری سفرهای فضایی خصوصی را آغاز کند، از هماکنون روی طرحی کار میکند تا بتواند سفر به اعماق اقیانوسها را اقتصادی کرده و مانند سفرهای فضایی در اختیار تعداد بیشتری از مردم قرار دهد. شاید این تلاشها همانطور که مرزهای فضا را گسترده کرد بهانهای باشد برای شناخت بیشتر سیاره مادری خودمان.
مقدمات طولانی برای سفری 10 ساعته
سفر کامرون بدون مقدمه نبود. علاقه او به اعماق آبها را میتوان از سالها قبل در کارهای او مشاهده کرد. او در سال ۲۰۱۰ در کنفرانس تد، از داستان خود پیش از ساخت فیلم آواتار برای حاضران سخن گفت و همانجا گفت بیش از 3 هزار ساعت را زیردریا و به کاوش آبها پرداخته است. زمانی که حدود یکسوم آن در زیردریاییهای کاوشگر و در اعماق ژرف اقیانوسها سپری شده است. در همان کنفرانس به حاضران گفت زمانی که طرح فیلم تایتانیک را به استودیوها برد، چقدر تلاش کرد تا آنها را راضی کند هزینههای یک سفر اکتشافی را قبول کنند که بتواند تصاویری واقعی از بقایای تایتانیک به دست آورد. او استدلال میکرد چنین نماهایی برای جذب مخاطب لازم است، اما چیزی که به تهیهکنندهها نگفت این بود که خود سالهاست رویای دیدن تایتانیک را در سر داشته و دنبال فرصتی برای تحقق آن رویا بوده است. پس از آن فیلم حدود ۱۰ سال خبری از کامرون نبود. در آن مدت وی وقتش را به کاوش در اعماق دریا و توسعه فناوریهای جدید میگذراند تا مرزهای جدیدی را در سینما ترسیم کند و در نهایت شاهکاری مانند آواتار از دل آن بیرون آمد.
داستان کامرون اما از خیلی قبلترها شروع شده بود. داستان او داستان کودک مشتاق و کنجکاوی بود که خلاقیتش را با خواندن داستانهای علمی ـ تخیلی شکوفا میکرد. او به یاد میآورد چگونه زمان بین مدرسه و خانه را هرروز به خواندن داستانهای علمی ـ تخیلی میپرداخته است. او با این ایدههای جدید خو گرفت و شروع به خلق آنها کرد. ایدههایش را نقاشی میکرد، در جنگل اطراف محل زندگیاش نمونه جمع میکرد و زیر میکروسکوپ به بررسی آنها میپرداخت و وقتی با فیلمهای ژاک کوستو و داستانهای هیجانانگیز او از اعماق دریا آشنا شد، فهمید که دنیایی بیگانه و شبیه به یک سیاره فراخورشیدی دقیقا بیخ گوش او قرار دارد و میتواند با سفر به دریا و غواصی، حس حضور در فضا را تجربه کند. او در حالی آموزش غواصی را شروع کرد که تا 2 سال بعد از آن اقیانوس را از نزدیک ندید و تا زمانی که به کالیفرنیا رفت نتوانست لذت غواصی در اعماق آبها را تجربه کند.
البته زندگی او مملو از آرامش و رفاه نبود. وقتی ۲۲ سالش بود از کالج بیرون آمده بود و برای تامین مخارج روزانهاش با وانت در منطقه اورنج کانتی کالیفرنیا به جابهجا کردن مواد غذایی برای مدارس میپرداخت. در اوقات فراغت به خلق داستانهای علمی ـ تخیلی و رویا پردازی و شنا و غواصی میپرداخت. سال ۱۹۷۷ او نیز مانند بسیاری از جوانان همعصر خود با یکی از دوستانش در صف طولانی سینمایی ایستاده بود که فیلم تاریخی جورج لوکاس، جنگهای ستارهای را به نمایش میگذاشت. دوستش روایت میکند بعد از پایان فیلم کامرون عصبانی بود و گویی به دنبال چیزی میگشت تا بر آن مشت بکوبد. او سالها دنیاهای دور دست را در ذهن خود تصویر کرده بود و حالا میدید لوکاس بخشی از رویاهای او را به تصویر کشیده است. به خانه برگشت و سعی کرد سر از کار جلوههای ویژه در بیاورد. خانهاش به کارگاهی کوچک بدل شد و بیشتر ساعات روزش در کتابخانه USC صرف مطالعه کتابهای مربوط به جلوههای ویژه میشد. در نهایت متوجه شد باید حمایت مالی به دست آورد تا بتواند کار را ادامه دهد. او کمک هزینهای از یک گروه دندانپزشک محلی جمع کرد تا نسخهای ۱۲ دقیقهای از فیلم مورد نظرش را بسازد. امیدوار بود با نمایش جلوههای ویژه درون آن فیلم به استودیوها موافقت آنها برای ادامه کار را بگیرد، اما موفق نشد و در عوض یک کار کوچک در یک فیلم درجه 2 به دست آورد. همان کار باعث شد تا این کار کوچک در بخش جلوههای ویژه به سکوی پرتاب او بدل شود. چند سال بعد و پس از کارگردانی فیلم ترسناک Piranha II: The Spawning زمانی که بیمار و تبدار در بستر خوابیده بود کابوسی از روباتی را دید که به زنی که از ترس خمیده شده حملهور شده است. این جرقهای بود تا او داستانهای ترمیناتور را آغاز کند.
علاقه او به اعماق از بین نرفت و زمانی که فیلم مغاک یا ابیس را میساخت دو علاقه خود را کنار هم گذاشت. در این فیلم او نهتنها بخشهای بزرگی را در یک استخر صنعتی غولآسا فیلمبرداری کرد ـ و حتی یک بار به دلیل پایان یافتن ذخیره اکسیژنش تا آستانه مرگ پیش رفت ـ بلکه پای موجودات فضایی را به داستان خود باز کرد و از آن مهمتر مرزهای جلوههای ویژه رایج در سینما را توسعه داد.
بعد از ابیس بود که ایده آواتار را مطرح کرد، اما همکارانش به او گفتند چنین تکنولوژیای برای واقعیت بخشیدن به رویای او وجود خارجی ندارد و به همین سبب او این طرح را تا سالها بعد کنار گذاشت. این بار دوباره به سراغ اعماق دریا رفت و فیلمی تاریخی را ساخت. تایتانیک فقط یک داستان عاشقانه نبود. او با وسواس کپی دقیقی از تایتانیک را تهیه کرده بود و همه چیز مطابق اصل بود. وسواس او و بودجه بالای صرف شده خبر از یک شکست تجاری عظیم میداد؛ شکستی که میتوانست مهر پایانی بر کار کامرون به عنوان کارگردان بزند. همه عوامل، مدیران، تهیهکنندگان و خود کامرون تنها امیدوار بودند ضرر فیلم به قدری نباشد که منجر به ورشکستگی همه آنها شود. نتیجه، اما چیزی شد که هیچ کس باور نمیکرد تایتانیک پرفروشترین فیلم تاریخ سینما شود و چندین اسکار برای کامرون به ارمغان آورد. شاید همه آن فشارهای طولانی بود که باعث شد وقتی روی صحنه مراسم اسکار قدم گذاشت و جایزهاش را گرفت فریاد بزند: «اکنون پادشاه جهانم».
بعد از موفقیت خیرهکننده تایتانیک، کامرون بار دیگر ناپدید شد و این بار در طول ۱۰ سال کسی چیز زیادی از او نمیشنید. چند مستند زیر دریایی و همکاری در تهیهکنندگی چند مستند دیگر. میگوید مردم گمان میکنند در این مدت من در کنار ساحل نشسته و استراحت میکردم، اما واقعیت بسیار متفاوتتر از این بود. او در این دوره به گفته خودش در کنفرانس تد، تصمیم گرفت سینما را به عنوان کار و علاقه دوم خود در نظر بگیرد و کار اصلی خود را کاوش ناشناختهها قرار دهد. او در این مدت 2 پروژه بزرگ را پیش برد. با همکاری غولهای فناوری، شروع به خلق فناوریهایی کرد که برای ساخت ایده قدیمیاش، آواتار نیاز داشت و از سوی دیگر به اعماق دریاها سفر کرد و بار دیگر به تایتانیک رفت، از زیر دریا نمونهبرداری کرد و خود را به کاوشهای علمی نزدیکتر کرد. او عضو هیات مشاوران ناسا شده بود، طرحهایی برای ماموریتهای فضایی داشت و وقتش را به کاوش و توسعه مرزهای فناوری و افزایش درک خود و دیگران از ناشناختهها میگذراند. زمانی که وقت ساخت آواتار فرا رسید، او دوباره تیمی از محققان را دور خود جمع کرد. آواتار فیلمی بود که هیچ مشابهی پیش از آن نداشت. سیستم تصویربرداری آن براساس فناوری ابداعی کامرون و همکارانش بود، اما این برای او کافی نبود. او میخواست فیلمش فراتر از یک داستان تخیلی باشد پس سعی کرد همه چیز در دنیای پاندورا تا حد امکان توجیه علمی داشته باشد. اگر کوهها در میانه زمین و آسمان شناورند، میدانهای مغناطیسی را به کار گرفت، یک زبانشناس برای ناویها زبان ساخت، یک متخصص فرهنگ، آداب و رسوم آنها را طراحی کرد. یک گیاهشناس به طراحی گیاهان این دنیا پرداخت و متخصصان عصبشناسی او را در معنی دار تر کردن ایده اصلی آواتار یاری دادند. حجم این دادههای علمی به قدری بود که یک دانشنامه آنلاین در باره آن طراحی شد و نویسنده علمی تخیلی برجسته و مهندس انگلیسی استفان بکستر که مجموعه اودیسه زمان را با همکاری آرتور سی کلارک فقید نوشته بود، کتابی به نام علم آواتار نوشت که ۲۹ میامسال منتشر میشود.
آواتار بار دیگر رکورد شکست و در عین حال مرزهای سینما را تغییر داد. برخی از منتقدان از آن به اختراع دوباره سینما یاد کردند. چنین موفقیتهایی برای یک نفر میتواند انگیزه حرکت را از او بگیرد، اما روح کنجکاو کامرون بازهم به دنبال کاوش ناشناختهها بود. در حالی که تنها خبری که از او شنیده میشد آماده شدنش برای ساخت قسمتهای بعدی آواتار و پیش تولید فیلم علمی ـ تخیلی دیگری به نام بتل انجل بود. طرح دیگری که سالها روی آن کار کرده بود را به نتیجه رساند. او با همکاری نشنال جئوگرافیک و حمایت کمپانی ساعتسازی رولکس و همکاری JPL پس از ۵۰ سال و برای دومین بار در تاریخ بشر عازم ژرفترین نقطه شناخته شده بستر اقیانوس شد.
داستانهای کامرون ادامه دارد
بیشک سفر کامرون دستاوردهای علمی و ترویجی فراوانی به همراه خواهد داشت، اما آنچه به نظر در کنار همه کارهای او اهمیت دارد، الهامبخشی اوست. داستان زندگی او و داستان کنجکاوی سیریناپذیر او، داستان مشکلاتی که با آنها روبهرو شده و از پس آنها برآمده و گاه در برابر آنها سرخم کرده است، میتواند الهامبخش بسیاری از ما باشد. کامرون به قول خودش یک چرخه را کامل کرده است. داستانهای علمی ـ تخیلی بذر کنجکاوی را در دل او کاشت. او به کاوش جهان پرداخت و به این داستانها امکان بروز داد.
اما این پایان داستان کامرون نیست. چند روز پیش اعلام شد جیمز کامرون به همراه گروهی از معروفترین افراد حوزه فناوری روی زمین، شرکتی به نام «منابع سیارهای» تاسیس کردهاند. ازجمله افراد دیگر این مجموعه میتوان به نامهایی همچون چارلز سیمونی، سرگئی برین و لری پیج (بنیانگذاران گوگل) اشاره کرد. این شرکت قرار است نخستین شرکتی باشد که اقدام به معدنکاوی روی سیارکها بکند. به این ترتیب بخش خصوصی که پیش از این به واسطه ایکس پرایز و برانسون وارد فعالیتهای توریستی فضایی شده بود، اینک وارد استفاده تجاری ازفضا میشود، امری که شاید آینده فضا و زندگی ما روی زمین را دگرگون کند. این کاری است که باید به پشتوانه افراد آیندهنگر صورت بگیرد و به همین دلیل دیدن نام آیندهنگری مانند کامرون در بین موسسان آن عجیب نیست.
شاید روش و کلید رسیدن او به موفقیت در جملاتی باشد که در پایان سخنرانیاش در تد به زبان میآورد: «توصیه من این است که هیچ وقت برای خود محدودیت قائل نشوید، اطرافیان شما، محیط و شرایط برای شما به اندازه کافی محدودیت ایجاد میکنند شما لازم نیست بر این محدودیتها بیفزایید... در ناسا جمله معروفی دارند که به آن خیلی علاقهمندند و میگویند شکست در بین گزینهها نیست. من معتقدم همیشه شکست بخشی از گزینههای پیش رو و ممکن است؛ چیزی که نباید در بین گزینههای پیش روی ما باشد، ترسیدن از انجام کارهاست.»
نفوذ به اعماق اقیانوس
سفر خبرساز کامرون ساعت 7:52 بامداد به وقت محلی آغاز شد. او به عمق ۱۰ هزار و ۸۹۸ متری بستر اقیانوس در منطقهای موسوم به ماریانا ترانش (Mariana Trench) در شمال غربی اقیانوس آرام سفر کرد؛ منطقهای که تاکنون عمیقترین بخش شناختهشده بستر اقیانوسهای سیاره ما به شمار میرود. عمیقترین بخش این گودال ۱۰ هزار و 911 متر عمق دارد و به ژرفای چالشبرانگیز یا ژرفای چلنجر موسوم است. جیمز کامرون به کمک زیردریایی که با مشارکت مالی خود وی، رولکس و نشنال جئوگرافیک و با همکاری گروهی از مهندسان طی چند سال گذشته ساخته بود، سرانجام به این نقطه عمیق سفر کرد، جایی که فشار در آن حدود ۱۰۰۰ برابر فشار در سطح زمین است. وی مدت ۲ ساعت و ۳۶ دقیقه برای شیرجه سریع در اعماق اقیانوس صرف کرد و این مدتی بود که طول کشید تا او که در محفظهای کروی و کوچک به شکل خمیده نشسته و هدایت ابزارها را به عهده داشت به بستر اقیانوس برسد. پس از رسیدن به این نقطه بود که به خدمه روی عرشه کشتی که روی سطح اقیانوس منتظر خبری از او بودند پیغام داد همه سیستمها بخوبی کار میکند.
با انجام این سفر موفق، جیمز کامرون به سومین انسانی در طول تاریخ بدل شد که به این بستر عمیق اقیانوسی سفر کرده و نخستین انسانی است که این سفر دلهرهآور را به تنهایی انجام داده است. اما این بار جیمز کامرون، از این بستر نمونهبرداری کرده و به کمک انبوهی از ابزارهای فنی که با خود به این اعماق ژرف برده، دادههای متفاوتی را جمع کرده است. چند ساعت پیش از آن که او شیرجه عمیق خود را آغاز کند، یک کاوشگر روباتیک به اعماق فرستاده شد. پس از آن که کامرون به مقصد خود رسید به کمک رادار این بسترنشین را پیدا کرد تا نمونههایی از حیات زیر این اقیانوس ناشناخته را بررسی کند.
پوریا ناظمی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم