در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
روشن، نماینده دادستان تهران که در دادگاه برای متهمان درخواست مجازات قانونی کرده است در مورد اینکه دادسرا چه دلایلی داشت که متهمان را مجرم دانست، میگوید: ماجرا از این قرار است که 2 برادر شب حادثه متوجه رابطه خواهرشان با مردی جوان میشوند.
آنها وقتی وارد خانه میشوند با توجه به اینکه خانه شرایط عادی نداشته متوجه میشوند که شخصی در خانه است. در مرحله اول، وقتی مرد جوان را میبینند از خواهرشان سوال میکنند که او میگوید، نمیداند چه کسی است. حتی این شائبه پیش میآید که مرد جوان سارق است. او را دنبال میکنند و این مرد وقتی در اتاقی در طبقه سوم خانه گرفتار میشود. خودش را از پنجره به پایین پرت میکند.
آنچه برایتان گفتم روایت2 برادر از مرگ مرد جوان است. در تحقیقات اولیه، پلیس این حرف را باور و تحقیقات خود را آغاز کرد، اما زمانی که بازپرسی نتیجه کالبد شکافی را از پزشکی قانونی خواست مشخص شد این تمامی واقعیت نبوده است، چرا که معلوم شد مرد جوان نه بر اثر سقوط که بر اثر اصابت جسمی سخت به سرش جان خود را از دست داده است. بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که متهمان دروغ میگویند و هردو بازداشت شدند.
دستور تحقیقات بیشتر صادر شد و مشخص شد شاهدی هم در این پرونده وجود دارد. مرد شاهد در دادسرا گفت که 2 برادر را دیده که مردی را روی پلههای خانه میکشیدند و این مرد مرده بود. او همچنین گفت جسد این مرد توسط 2 برادر به پای پنجره آورده شده. آنها قصد داشتند مرگ این مرد را خودکشی جلوه دهند.
به این ترتیب مدارک علیه این 2 برادر به دست آمد و با توجه به اینکه خواهرشان هم اعتراف کرده بود با مقتول رابطه داشته، بنابراین به این نتیجه رسیدیم که متهمان دست به قتل زدهاند.
وی در مورد نبود اعتراف از متهمان میگوید: اعتراف، یکی از دلایل علیه یک متهم است. ما مدارکی داریم که به طور کامل نشان میدهد که متهمان دست به قتل زدهاند و به همین دلیل هم دادسرا بر نظر خود اصرار دارد.
باز هم میگویم قاتل نیستیم
اصرار نماینده دادستان بر قاتل بودن 2 برادر در حالی است که آنها همچنان قتل را انکار میکنند و میگویند که مقتول خودکشی کرده است.
برادر بزرگتر که متهم ردیف اول هم هست به سوالات ما پاسخ میدهد:
چند بار تو و برادرت مورد بازجویی قرار گرفتید و هر بار قتل را انکار کردید، اما مدارک علیه شما زیاد است. فکر نمیکنی بهتر است حقیقت را بگویی؟
من و برادرم حقیقت را گفتیم و همچنان بر آن اصرار داریم. اگر کس دیگری میخواهد بدون دلیل ما را متهم کند او هم دلیل بیاورد.
مقتول را میشناختی؟
نه، اصلا او را نمیشناختیم. البته بعدا شنیدم که در محله ما زندگی میکرده است، اما من و برادرم او را نمیشناختیم.
چرا به خانه شما آمده بود؟
نمیدانم. فکر میکنم برای دزدی آمده بود.
یعنی با خواهرت رابطه نداشت؟
خواهرم در بازجوییها گفت که با او رابطه داشته، بعد گفت که با او رابطه نداشته و از ترس دروغ گفته است. به هر حال حتی اگر با خواهرم رابطه داشت باز هم من و برادرم او را نمیکشتیم و با پلیس تماس میگرفتیم.
اما او کشته شد.
خودش از ترس بیرون پرید و خودکشی کرد. این موضوع ربطی به ما ندارد.
شما دنبالش کردید؟
بله، ما دنبالش کردیم. فرد غریبهای بود که وارد خانه ما شده بود. مگر فرد غریبه وارد خانه شما شود شما این کار را نمیکنید؟! همه از خانه خودشان محافظت میکنند و من هم این کار را کردم.
حادثه چطور اتفاق افتاد؟
من و برادرم وارد خانه شدیم و دیدیم مردی در خانه است. برادرم از خواهرم پرسید این مرد کیست؟ خواهرم گفت او را نمیشناسد و مرد هم فرار کرد. ما فکر کردیم برای دزدی آمده. او را دنبال کردیم، داشت به سمت طبقه سوم میدوید. وقتی وارد اتاق شد دیگر راهی نبود که فرار کند. در پشتبام هم بسته بود. به همین خاطر به سمت پنجره رفت. میخواست خودش را از آنجا به بیرون پرت کند.
چرا؟
ترسیده بود، البته فکر میکرد میتواند فرار کند و فکر نمیکرد که بمیرد. او جوانی قویهیکل بود.
شما چه کردید؟
ما بیرون رفتیم و جسد او را غرق در خون دیدیم و به پلیس خبر دادیم.
پس شاهدی که شما را هنگام حمل کردن جسد دیده چه؟
او گفته که ما جسد را روی پلهها کشیدیم و از پنجره به بیرون پرت کردیم، در حالی که ما این کار را نکردیم و او بعد در دادگاه حرفش را پس گرفت و گفت که این حرفها را نزده است. بنابراین شهادت او اعتباری ندارد.
نظریه پزشکی قانونی چه؟
پزشکی قانونی گفته ضربهای به سرش خورده و او مرده است. وقتی آدم زمین میخورد ضربه به سرش وارد میشود؛ اگر هم قبلا ضربهای وارد شده به من و برادرم مربوط نیست.
با این حرفها شما همچنان منکر قتل هستید؟
بله، من منکر قتلم. ما هیچ وقت دست به آدمکشی نزدیم. او وارد خانه ما شده بود و از ترسش خودش را به پایین پرت کرد. این موضوع ربطی به من و برادرم ندارد.
قاتلان باید قصاص شوند
پدر و مادر مقتول اصرار زیادی بر قصاص متهمان دارند و با این که میدانند برای قصاص 2 مرد در قبال یک مرد باید به هر کدام نصف دیه بپردازند، اما بر خواسته خود پافشاری میکنند. پدر مقتول میگوید: پسر من دزد نبود. او شغل شرفتمندانهای داشت و خودش یواشکی وارد خانه 2 برادر نشده بود. او به دعوت خواهر این دو برادر به خانه آنها رفته بود. اگر قرار بود کسی کشته شود خواهر آنها بود نه پسر من. ضمن این که مدارکی وجود دارد که نشان میدهد آنها پسر مرا کشتهاند. دلیلی نداشت پسرم خود را از طبقه سوم به پایین پرت کند. او که قرار نبود مورد سرزنش قرار گیرد. خطا را کس دیگری کرده بود.
وی میگوید: وقتی شاهد آمد و گفت که دیده 2 برادر پسر من را کشتند کسی او را مجبور به این شهادت نکرده بود، اما در دادگاه به طور ناگهانی اعترافش را پس گرفت. از کجا معلوم که او تحت فشار 2 برادر و خانوادهاش این کار را نکرده باشد. او یک بار شهادت داد و شهادتش هم با گفتههای پزشکی قانونی همخوانی داشت. ضمنا پزشکی قانونی هم گفته که ضربهای به سر پسرم زده شده. یعنی او را با چوب یا سنگ یا چنین چیزی زدهاند. این دو برادر با پسر من درگیر بودند، بنابراین کسی بجز آنها این کار را نکرده است و من از آنها شکایت دارم.
او میافزاید: من از این 2 برادر شکایت دارم،اصلا هم گذشت نمیکنم و تا زمانی که آنها را محکوم کنم پرونده را پیگیری میکنم و چیزی که من را آرام میکند قصاص قاتلان پسرم است.
او جوان بود و برای زندگیاش تلاش میکرد. میخواست پول جمع کند و زندگیاش را بسازد. میخواست ازدواج کند. اگر زنده بود شاید همین حالا بچه هم داشت. آنها پسر من را بیگناه کشتهاند اشتباه را خواهر خودشان کرده است و به پسر من ربطی نداشت.
حالا پسرم زیر خروارها خاک است و من همچنان سیاهپوش او هستم و تا زمانی که قاتلانش را قصاص نکنم پیراهن سیاه را از تنم بیرون نمیکنم.
علیرضا رحیمینژاد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم